تعطیلی دولت در آمریکا چگونه رخ میدهد و چه پیامدهایی دارد؟

بازتاب– با فرا رسیدن اول اکتبر و عدم تصویب لایحه بودجه جدید در کنگره، دولت فدرال ایالات متحده بار دیگر در وضعیت «تعطیلی» یا Shutdown قرار گرفت؛ وضعیتی که نهتنها عملکرد هزاران نهاد عمومی را متوقف کرده، بلکه میلیونها کارمند فدرال و شهروند آمریکایی را در بلاتکلیفی گذاشته است. اما این تعطیلی از کجا میآید، چرا تکرار میشود و چه پیامدهایی برای بزرگترین اقتصاد جهان دارد؟
بنبست بودجهای؛ از اختلاف بر سر بیمه سلامت تا نبرد قدرت در واشنگتن
در تعطیلی فعلی دولت آمریکا در اکتبر ۲۰۲۵، چند عامل همزمان دست به دست هم دادند تا بنبستی سیاسی شکل بگیرد. نخست، دوره بودجه سال مالی گذشته به پایان رسید اما کنگره نتوانست پیش از موعد مقرر، لایحه بودجه جدید یا حتی یک ادامهنامه موقتی را تصویب کند. طبق قانون، وقتی چنین اتفاقی میافتد، دولت دیگر اجازه خرج کردن ندارد و فعالیت بسیاری از نهادهای فدرال متوقف میشود. به همین دلیل، از نخستین روز ماه اکتبر، صدها هزار کارمند فدرال در حالت تعلیق قرار گرفتند و بخشهایی از دولت عملاً تعطیل شد.
اما در عمق ماجرا، اختلافات شدید میان دو حزب اصلی آمریکا قرار دارد. دموکراتها تلاش کردند تا در لایحه بودجه، مفاد حمایتی از بیمه سلامت همگانی را حفظ کنند، در حالیکه جمهوریخواهان با این بندها مخالف بودند و بر تصویب «بودجه پاک» بدون هیچگونه الحاق جدید پافشاری کردند. نتیجه این شد که دو طرح جداگانه در سنا — یکی با مفاد بیمه سلامت و دیگری بدون آن — هیچکدام به رأی کافی نرسیدند و روند تصویب در بنبست کامل قرار گرفت. در واشنگتن، تهدید به تعطیلی دولت مدتی است به یکی از ابزارهای چانهزنی حزبی تبدیل شده؛ روشی برای فشار بر طرف مقابل تا از مواضع خود کوتاه بیاید.
افزون بر این، ساختار پیچیده تصویب بودجه در آمریکا نیز نقش مهمی دارد. از ارائه پیشنویس توسط رئیسجمهور تا بررسی در کمیتههای کنگره، تصویب در دو مجلس و امضای نهایی، هر تأخیر یا مخالفتی میتواند کل فرایند را متوقف کند. با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و تشدید تنش میان دولت جمهوریخواه و کنگرهای که بخشی از آن در دست دموکراتهاست، فضا برای مصالحه کمتر از همیشه شده است. در چنین شرایطی، تعطیلی دولت نه صرفاً یک رویداد مالی، بلکه نشانهای از شکاف عمیق سیاسی در ایالات متحده به شمار میرود.
ریشههای یک بنبست ساختاری
تعطیلی دولت فدرال در آمریکا پدیدهای تصادفی نیست، بلکه محصول مستقیم ساختار بودجهای و سیاسی پیچیده این کشور است.
بر اساس قانون، دولت تنها زمانی میتواند هزینه کند که کنگره (متشکل از مجلس نمایندگان و سنا) لایحه بودجه سالانه یا ادامهنامهای موقتی برای تمدید آن را تصویب کند. اگر این روند تا پایان سال مالی (۳۰ سپتامبر) کامل نشود، خزانهداری اجازه پرداخت ندارد و بخشهای زیادی از دولت عملاً تعطیل میشوند.
در ظاهر، این فرایند بخشی از نظم دموکراتیک آمریکاست؛ اما در عمل، هر بار که اختلافات حزبی بالا میگیرد، بودجه به گروگان گرفته میشود و دولت در میانهی نزاع سیاسی از حرکت بازمیایستد.
وقتی سیاستمداران چک بودجه را امضا نمیکنند
در قلب ماجرا، همواره اختلاف میان دو حزب اصلی آمریکا قرار دارد. دموکراتها معمولاً از افزایش بودجه برای آموزش، بهداشت، و محیطزیست دفاع میکنند، در حالیکه جمهوریخواهان خواهان کاهش هزینههای عمومی، کنترل بدهی ملی و تمرکز بیشتر بر امنیت و دفاع هستند.
وقتی هیچیک حاضر به کوتاه آمدن نباشند، چرخ بودجه متوقف میشود. در چنین شرایطی، حتی لوایح «ادامهنامه موقتی» که صرفاً برای تمدید موقت بودجه فعلی تدوین میشوند، نیز به ابزار فشار سیاسی تبدیل میگردند.
به گفتهی تحلیلگران، در فضای قطبیشده کنونی، تعطیلی دولت نه نشانهی ضعف ساختاری، بلکه تجلی افراطگرایی حزبی است. هر حزب تلاش میکند با تهدید به تعطیلی، امتیازهایی در موضوعاتی چون مهاجرت، بیمه سلامت یا کمکهای خارجی بگیرد.
قانونی که دولت را متوقف میکند
مطابق قانون «ضدِ کمبود تخصیص» (Antideficiency Act)، زمانی که بودجه تصویب نشود، هیچ نهاد دولتی حق خرج کردن از خزانه فدرال را ندارد مگر برای خدماتی که حفظ جان و امنیت عمومی را تضمین میکند.
در نتیجه:
نیروهای ارتش، پلیس فدرال و کنترلکنندگان ترافیک هوایی همچنان به کار ادامه میدهند،
اما صدها هزار کارمند غیرنظامی به مرخصی اجباری (furlough) فرستاده میشوند،
و دهها اداره، از موزهها و پارکهای ملی تا مراکز پژوهشی و صدور ویزا، تعطیل میشوند.
در واقع، دولت آمریکا در این شرایط به دو پاره تقسیم میشود: «دولت ضروری» که باید زنده بماند، و «دولت معطل» که باید منتظر تصمیم سیاستمداران بماند.
زندگی زیر سایهی تعطیلی
تعطیلی دولت فدرال، فقط مسئلهای اداری نیست؛ زندگی روزمرهی میلیونها نفر را مختل میکند. به طوریکه کارمندان فدرال حقوق خود را تا زمان بازگشایی دریافت نمیکنند، پیمانکاران خصوصی متضرر میشوند، پروازها با تأخیر انجام میشود، روند صدور ویزا و پاسپورت کند یا متوقف میشود و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی فدرال به حالت تعلیق درمیآیند.
اقتصاددانان برآورد میکنند هر هفته تعطیلی، صدها میلیون دلار از تولید ناخالص داخلی آمریکا میکاهد. از سوی دیگر، عدم قطعیت سیاسی میتواند به نوسان در بازار سهام، افزایش نرخ بهره و تضعیف اعتماد مصرفکنندگان منجر شود.
سنت تکرارشوندهی واشنگتن
از سال ۱۹۷۶ تاکنون، ایالات متحده ۲۱ بار شاهد تعطیلی دولت فدرال بوده است. برخی تنها چند ساعت طول کشیدهاند و برخی، مانند تعطیلی زمستان ۲۰۱۸–۲۰۱۹ در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ۳۵ روز به درازا کشیدهاند — طولانیترین در تاریخ آمریکا.
با وجود تجربههای تلخ گذشته، این چرخه همچنان تکرار میشود، چراکه هیچ مکانیزم خودکار و الزامآوری برای تصویب بودجه در موعد مقرر وجود ندارد. به همین دلیل، هر بار که روابط میان دو حزب متشنج میشود، سایهی تعطیلی دوباره بر واشنگتن میافتد.
بنبستی که فراتر از بودجه است
تعطیلی دولت در واقع نماد بحران کارکردی سیاست آمریکا است؛ جایی که تفکیک قوا و رقابت حزبی بهجای ایجاد تعادل، به میدان گروکشی و نمایش قدرت تبدیل شده است.
هر دو حزب میدانند که تعطیلی دولت در افکار عمومی ناپسند است، اما از آن بهعنوان اهرم فشار برای تحمیل ارادهی خود استفاده میکنند. در این میان، بازندگان واقعی نه سیاستمداران که کارکنان دولت و شهروندان عادی هستند که باید هزینهی اختلافات در کنگره را بپردازند.
چگونه این چرخه پایان مییابد؟
در عمل، پایان تعطیلی دولت فدرال تنها از دو مسیر ممکن است. نخست، تصویب ادامهنامه موقتی (Continuing Resolution) که به معنای تمدید بودجه فعلی برای مدت کوتاه است و فرصت میدهد مذاکرات نهایی بین دو حزب ادامه یابد. دوم، رسیدن به یک توافق دوحزبی؛ مصالحهای جامع که اولویتها و خواستههای هر دو طرف را در لایحه بودجه لحاظ کند و راه را برای بازگشایی کامل دولت باز کند.
با این حال، هر بار که دستیابی به چنین توافقی به تأخیر میافتد، بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستمداران افزایش مییابد و چهرهی «دولت کارآمد آمریکایی» بیش از پیش مخدوش میشود. در این میان، بازندگان واقعی نه سیاستمداران، بلکه میلیونها شهروند و کارمند فدرال هستند که هزینهی اختلافات واشنگتن را میپردازند.