در تقابل نفتی ایران و اسرائیل، کدام طرف بیشتر آسیبپذیر است؟

بازتاب– در حالی که تنشهای نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهای بیسابقه شده، سؤال مهمی ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرده است: اگر جنگ به زیرساختهای نفت و گاز به صورت گسترده تری سرایت کند، کدام طرف ضربهپذیرتر خواهد بود؟
برخلاف تصور عمومی که بر وابستگی ایران به انرژی تأکید دارد، بررسی دقیق ساختار زیرساختی و موقعیت جغرافیایی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در موقعیتی شکنندهتر قرار دارد.
مقایسه استراتژیک: ایران متکثر، اسرائیل متمرکز
بررسی آمار موسسه انرژی آمریکا (EI) نشان میدهد نفت و گاز ۹۷ درصد از سبد انرژی ایران و ۸۰ درصد از سبد اسرائیل را تشکیل میدهد؛ اما تفاوت در ساختار زیرساختی و تعدد منابع است. ایران بیش از ۱۰۰ میدان فعال نفتی و گازی دارد و شبکهای از ۱۰ پالایشگاه اصلی و دهها پالایشگاه کوچک را اداره میکند. در مقابل، اسرائیل تنها دو پالایشگاه نفت دارد که بخش اعظم نفت وارداتی آن از طریق سه بندر حیفا، اشکلون و ایلات تخلیه میشود.
در حوزه گاز نیز، رژیم صهیونیستی فقط به دو میدان لویاتان و تامار متکی است. به بیان دیگر، ۸۰ درصد از انرژی مصرفی اسرائیل فقط در ۷ نقطه حیاتی متمرکز است که در صورت بروز جنگ تمامعیار، بهراحتی قابل انهدام هستند. این ساختار شکننده، اسرائیل را به هدفی آسانتر برای حملات موشکی و پهپادی ایران تبدیل کرده است.
به نوشته فرهیختگان؛ حدود ۴۰ درصد از نفت مصرفی اسرائیل از طریق خط لوله باکو–تفلیس–جیهان تأمین میشود؛ خطی که در اختیار شرکت بریتیش پترولیوم است و از مسیر ترکیه به بندر جیهان و سپس از طریق کشتی به اسرائیل منتقل میشود. این مسیر در ظاهر منطقهای بیطرف و بینالمللی به نظر میرسد، اما از دید ناظران نظامی، همانند رگ حیاتی است که در صورت لزوم، با یک فشار میتواند قطع شود؛ چه از طریق حملات نیابتی و چه با فشار دیپلماتیک بر کشورهای میزبان خط لوله.
برگ برنده ایران؛ تنگهای با اثر جهانی
اما مهمترین برگ برنده ایران در بازی تهدید متقابل، نه پالایشگاهها و نه میادین نفتی، بلکه تنگه هرمز است. هر روز حدود ۲۱ میلیون بشکه نفت از این گذرگاه عبور میکند که معادل یکچهارم کل نفت دنیا است. ایران با تسلط نظامی بر این آبراه، همواره این پیام را منتقل کرده که هرگونه تهدید علیه تأسیساتش میتواند به افزایش جهانی بهای انرژی منجر شود.
هرچند آمریکا و چین از نظر فیزیکی وابستگی کمی به نفت عبوری از تنگه هرمز دارند (فقط ۲ درصد از سبد انرژی آمریکا و ۷ درصد از سبد چین)، اما تأثیر روانی و مالی بستن تنگه بر بازارهای جهانی بسیار بیشتر از تأثیر فیزیکی آن است. آمریکا که به صادرکننده خالص انرژی تبدیل شده، بیش از آنکه از ناحیه تامین انرژی آسیب ببیند، از شوک مالی ناشی از جهش قیمت نفت ضربهپذیر خواهد بود؛ خصوصاً در ساختار فعلی اقتصاد بدهیمحور این کشور.
ایران، تنها بازیگر نیست
تهدید به گسترش درگیری به تاسیسات انرژی، به ایران و اسرائیل محدود نمیماند. پهپادهایی که اخیراً به فاز ۱۴ پالایشگاه کنگان و مخزن گاز مایع پالایشگاه جم حمله کردند، نشانهای از ورود دشمن به جنگ انرژی هستند. اگرچه این حملات محدود بودند، اما هشدار جدی به تهران محسوب میشوند: در سکوت، تهدیدها بیشتر خواهند شد.
در آنسو نیز، زیرساختهای نفتی عربستان و قطر – بهعنوان دو ستون اصلی بازار جهانی – در معرض تهدید متقابل ایران قرار دارند. پالایشگاههای آرامکو و تأسیسات LNG قطر، اهدافی بالقوه در صورت ورود جنگ به فاز منطقهای هستند.
بازی شطرنجی در میدان انرژی
در این دور جدید از رویارویی منطقهای، انرژی نهتنها منبع درآمد، بلکه سلاحی استراتژیک است. اگرچه ایران و اسرائیل هر دو به نفت و گاز وابستهاند، اما ساختار منعطف، پراکندگی منابع و موقعیت جغرافیایی ممتاز، ایران را به بازیگری قدرتمند تر با ابزارهای بیشتر تبدیل کرده است.
همزمان، تهدیدهای بیشتر مبنی بر نابودی زیرساختهای انرژی ایران، ممکن است باعث واکنش متقابل تهران در خلیج فارس و حتی علیه متحدان منطقهای واشنگتن شود. اکنون، در بازی بزرگ انرژی، هر موشک میتواند نهتنها پالایشگاهی را منهدم کند، بلکه بازارهای جهانی را متزلزل سازد.
یک باری برای همیشه باید اسراییل را نابود کنیم.ثانیه به ثانیه که اسراییل بیشتر در منطقه باشد ضربه بیشتری به کشور وارد خواهد کرد…در یک حمله همه جانبه اسرایئل را نابود کنیم تا پای امریکاه از منطقه قطع شود
این دسته خر حاکستری رنگ که ظاهرا تبلیغاتهولی چیزی نشوننمیده رو بردارین. نمیزاره صفحه رو دید. خودتون چک نمیکنین سایت تون رو اساتید؟
با نابود شدن عامل و بهانه اصلی تورم هسته ای ۲۰ ساله، که پراید ۵ میلیونی را به بیش از ۵۰۰ میلیون رساند و باعث و بانی خروج و سوخت بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار به کانادا و دوستان و تاحدودی ترکیه شد، خشبختانه، حالت برد-برد برای ایران و اسرائیل بوقوع پیوست و اینک وقت آنست که مردم ایران نیز همانند مردم ترکیه و ویتنام و مالزی و دیگر کشورهای تازه از فقر بیرون آمده، خودروهای ۲۰۲۵ و موبایل های ۲۰۲۵ داشته باشند و با جذب سرمایه و ورود شرکتهای جهانی و کار کردن در شرکتهای جهانی، دستمزدهای با قدرت خرید در شان یک انسان ۲۰۲۵ کشورهای تازه از فقر بیرون آمده داشته باشند و از کنسرتها و فروشگاه های بزرگ بهره مند شوند و طعم یک کشور توریستی و جاذب شرکتهای جهانی را بچشند.