ترامپ از شاهزاده های عربی چقدر کاسبی کرد؟

بازتاب– دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در نخستین سفر رسمی خود در دور دوم ریاستجمهوری بار دیگر مسیر کمتکرار و البته پرمناقشهای را انتخاب کرد: خاورمیانه. برخلاف سنت دیرینه رؤسای جمهور آمریکا که آغاز دوران زمامداری خود را به دیدار از متحدان اروپایی یا همسایگان قارهای اختصاص میدهند، ترامپ نهتنها سفر خود را به منطقه حساس و پرآشوب خاورمیانه آغاز کرد، بلکه آن را به سکوی پرش تازهای برای توسعه امپراتوری مالی خانوادگیاش بدل ساخت. رسانههای آمریکایی با نگاهی انتقادی، این سفر را نه مأموریتی دیپلماتیک، بلکه تلاشی هماهنگ برای بهرهبرداری از منابع ثروت عربی به نفع داراییهای شخصی ترامپ و اطرافیانش ارزیابی کردهاند.
وقتی دیپلماسی به خدمت برند خانوادگی درمیآید
ترامپ در کارزارهای انتخاباتیاش بارها اعلام کرده بود که «آمریکا باید پیروز شود» و «تجارت میتواند صلح بیاورد». اما آنچه در خاورمیانه رقم خورد، بیش از آنکه بازتابی از یک راهبرد صلحمحور باشد، نمود عینی از پیوند خوردن تجارت شخصی با ابزارهای ریاستجمهوری بود. رئیسجمهوری که نهتنها برای تقویت روابط سیاسی یا امضای پیمانهای امنیتی به منطقه نیامده، بلکه برای پیریزی برجهای جدید، باشگاههای گلف، برندینگ تجاری، و حتی ارز دیجیتال خانوادگیاش گام به خاورمیانه گذاشته است.
درخواست تریلیوندلاری؛ پیام روشن برای سعودیها
در ماه مارس ۲۰۲۵، ترامپ در دیداری رسمی از عربستان سعودی، از دولت ریاض درخواست سرمایهگذاری ۱ تریلیون دلاری در ایالات متحده کرد. این درخواست در حالی مطرح شد که طی تنها چهار سال گذشته، سعودیها حدود ۶۰۰ میلیارد دلار در اقتصاد آمریکا سرمایهگذاری کردهاند. همچنین امارات متحده عربی نیز بهطور رسمی متعهد به سرمایهگذاری ۱.۴ تریلیون دلاری در آمریکا شده بود؛ رقمی بیسابقه که نشان میدهد منافع مالی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهشدت با بازار آمریکا پیوند خورده است.
اما تحلیلگران معتقدند ماجرا تنها به منافع ملی آمریکا ختم نمیشود. بر اساس گزارش CNN، ترامپ انگیزههای شخصی و خانوادگیاش برای توسعه سرمایهگذاری در حوزه املاک، انرژی و ارز دیجیتال را در خلال این سفر از هیچکس پنهان نکرده است. دادهها نشان میدهند روابط تجاری خانواده ترامپ با خاورمیانه از زمان اولین ریاستجمهوریاش تاکنون بیش از سه برابر شده است.
برندینگ بدون سرمایهگذاری؛ سودهای میلیاردی از نام «ترامپ»
یکی از نکات قابلتوجه در سفر ترامپ، شیوه عقد قراردادهاست. قراردادهایی که در ظاهر پروژههای ساختمانی و تجاری بزرگی هستند، اما عملاً هیچ سرمایهگذاری از سوی سازمان ترامپ در آنها انجام نمیشود. بهجای آن، برند ترامپ بهعنوان «نام تجاری» روی پروژهها حک میشود و در مقابل، خانواده ترامپ حق امتیاز و درآمدهای ناشی از مدیریت یا فروش را دریافت میکند.
در عربستان سعودی، ترامپ برای امضای قراردادهایی شامل ساخت یک برج تجاری در ریاض و یک مجتمع مسکونی در جده به ارزش ۵۳۰ میلیون دلار حاضر شد. این پروژهها توسط شرکت دار گلوبال، وابسته به دارالارکان، یکی از بزرگترین توسعهدهندگان املاک در خاورمیانه، اجرا میشوند. طبق اسناد رسانهای، هیچ نیازی به مشارکت مالی ترامپ در این پروژهها نیست، اما دهها میلیون دلار درآمد نصیب او خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
ترامپ با چمدانی پراز قرارداد تجاری وارد خلیج فارس شد!
از برجهای طلایی تا میدان گلف؛ سودآوری پرریسک با پشتوانه شاهزادهها
اینگونه پروژهها، بخشی از راهبرد کلان ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، موسوم به «چشمانداز ۲۰۳۰» است. این طرح در پی آن است که اقتصاد عربستان را از وابستگی به نفت نجات داده و با سرمایهگذاری در فناوری، گردشگری، املاک و تفریحات لوکس، راهی برای پویایی اقتصاد آینده این کشور باز کند.
همزمان، لیگ گلف LIV که یکی از بازوهای سودآور خانواده ترامپ پس از پایان دور اول ریاستجمهوریاش بوده، نیز همچنان توسط صندوق ثروت ملی عربستان تأمین مالی میشود. این پروژهها پس از آن فعالتر شد که ترامپ پس از ماجرای یورش هوادارانش به ساختمان کنگره آمریکا در ژانویه ۲۰۲۱، بسیاری از حامیان مالیاش را در داخل کشور از دست داد.
جرد کوشنر و چک ۲ میلیارد دلاری بنسلمان
جرد کوشنر، داماد ترامپ، نیز در این مسیر بینصیب نمانده است. صندوق سرمایهگذاری ملی عربستان به ریاست محمد بن سلمان، ۲ میلیارد دلار به یک شرکت سهامی خصوصی متعلق به کوشنر تزریق کرده است. این همکاری، بهرغم انتقادهای سیاسی در آمریکا، به نماد دیگری از پیوندهای شخصی و قدرت اقتصادی تبدیل شده است.
هدیه جنجالی قطر؛ جت طلایی به ارزش ۴۰۰ میلیون دلار
در قطر، صحنهای دیگر از این نمایش ثروت و سیاست رقم خورد: امیر قطر به ترامپ یک فروند بوئینگ ۷۴۷-۸ اختصاصی هدیه داد. این هواپیمای مجلل قرار است تا زمان تحویل هواپیمای جدید ریاستجمهوری، بهعنوان «ایرفورس وان» مورد استفاده قرار گیرد. سپس، پس از پایان دوره ریاستجمهوری، به بنیاد کتابخانه ریاستجمهوری ترامپ واگذار شود.
این اقدام واکنشهای شدید داخلی در آمریکا بهدنبال داشت و منتقدان آن را نقض «بند امتیازات خارجی» در قانون اساسی ایالات متحده دانستند؛ بندی که دریافت هرگونه هدیه از دولتهای خارجی را بدون تأیید کنگره ممنوع میکند.
اریک ترامپ، معاون اجرایی سازمان ترامپ، در کنار ماکت پروژه باشگاه گلف بینالمللی ترامپ و ویلاهای ترامپ به همراه عبدالله العطیه، وزیر شهرداری قطر و رئیس شرکت قطری دیار، در دوحه، در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۲۵ ایستاده است.
پروژههای میلیاردی در قطر و امارات؛ از زمینهای گلف تا رمز ارزهای ترامپ
همزمان، پروژهای ۵.۵ میلیارد دلاری به رهبری شرکت قطری «دیار» در منطقه ساحلی سیمایسما در شمال دوحه با برند ترامپ کلید خورده که شامل ویلاها، زمین گلف، پارک موضوعی و باشگاههای اختصاصی خواهد بود.
در امارات نیز فعالیتهای ترامپ بهطور چشمگیری توسعه یافته است. در دبی، برج ۸۰ طبقهای با برند ترامپ، استخر بینهایت ۲۰ میلیون دلاری با چشمانداز برج خلیفه، و قراردادهای رمز ارزی توسط شرکت World Liberty Financial در حال پیگیری است. این ارز دیجیتال، که بهطور رسمی از سوی فرزندان ترامپ مدیریت میشود، با حمایت امارات و مشارکت شرکتهای نزدیک به خاندان حاکم، دهها میلیون دلار سرمایه جذب کرده است.
تعارض منافع، خشم منتقدان و سکوت کاخ سفید
در آمریکا، این سفر با واکنشهای تند رسانهها و نمایندگان کنگره همراه شد. شبکه NBC فاش کرد که شرکتهای متعلق به ترامپ، تنها در ماه گذشته، حدود ۲ میلیارد دلار از کشورهای عربی دریافت کردهاند. بسیاری از این قراردادها در حوزههایی چون املاک، رمزارز و برندینگ بوده و در عینحال کاملاً خارج از مسیر رسمی دستگاه دیپلماسی ایالات متحده قرار دارند.
منتقدان این روند را استفاده ابزاری از قدرت ریاستجمهوری برای گسترش ثروت شخصی و خانوادگی تلقی کرده و نسبت به تکرار الگوی «ریاستجمهوری تاجرانه» هشدار دادهاند؛ الگویی که مرزهای میان منافع ملی و منافع خانوادگی را بهطور خطرناکی محو میکند.
خاورمیانه، ویترین تجارت ترامپ در قرن ۲۱؟
سفر تازه ترامپ به خاورمیانه، نماد تحول در مفهوم سنتی ریاستجمهوری آمریکاست. رئیسجمهوری که بهجای گسترش دموکراسی یا مقابله با تهدیدهای امنیتی منطقهای، با چمدانی از قراردادهای تجاری، برندینگ شخصی، معاملات رمزارز و چکهای چند میلیارد دلاری، وارد سرزمین نفت شده است.
این سفر نهفقط آینده سیاست خارجی آمریکا را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه پرسشهایی بنیادین را درباره مرزهای قانونی، اخلاقی و نهادی قدرت سیاسی در ایالات متحده مطرح میسازد. آیا در عصر جدید، ریاستجمهوری راهی برای توسعه امپراتوریهای شخصی خواهد بود؟ یا اینکه نظامهای قانونی دموکراسی توان مقابله با چنین همپوشانیهای خطرناکی را دارند؟
کاسبی نبود.چاپیدن بود.