آقای بازیگر: یک «چرچیل» چندوجهی هستم
داریوش فرهنگ جزو آن دسته هنرمندانی است که احتیاجی به معرفی ندارد. کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر شناخته شدهای که با سیمای همیشه جدی و صدای تاثیرگذارش، تاکنون در مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی گوناگونی بازی کرده و مخاطب هم غالبا از آثار او چه در کسوت بازیگر و چه در مقام کارگردان استقبال کرده است.
فرهنگ که 14 سال پیش مجموعه تلویزیونی «طلسمشدگان» را برای پخش از شبکه پنج سیما کارگردانی کرده بود، حالا و پس از مدتی دوری از آنتن این شبکه، در قامت دکتر فرزاد سریال «در جستوجوی آرامش» مهمان مخاطبان این شبکه شده است. فرهنگ در گفتوگو با جامجم از بازیاش در این مجموعه تلویزیونی میگوید.
به عنوان سوال اول، از تجربه بازی در مجموعه تلویزیونی در جستوجوی آرامش بگویید؛ چه عاملی به بازی در این مجموعه و ایفای نقش دکتر فرزاد ترغیبتان کرد؟
معمولا ترجیح میدهم از بازیام در یک نقش خیلی سخن نگویم. برای یک بازیگر چه چیزی مهمتر از این است که نقشی که در آن بازی کرده، پخش شود و خود نقش، خصوصیاتش را نشان بدهد؟ اصطلاحا خود نقش گواهی میدهد از سر ضمیر. با این حال باید بگویم دلیل اصلی دعوتم به کار، مهدی هاشمی بود. او به تهیهکننده و کارگردان این پیشنهاد را داد. آنها در ابتدا گمان میکردند ممکن است بازی در نقش را به دلیل وجه منفیاش نپذیرم؛ اما وقتی خودم فکر کردم، دیدم میتوانم به اتفاق یار دیرینهام (مهدی هاشمی) و به یاری کارگردان، در مسیر درست به پیش بروم، بنابراین این نقش را قبول کردم. بازی من در این مجموعه تلویزیونی تازه از قسمت بیستم به بعد جدی میشود و گمان میکنم اگر توانسته باشم نقشم را جذاب، متفاوت، به دور از کلیشه و فراتر از مرز تکرارها ایفا کنم، به عنوان یک بازیگر برایم کافی است و به هدفم رسیدهام. همه ما مشکلات گوناگون تولید تا پخش یک سریال و بازتاب آن در جامعه را میدانیم و با وجود همه این مشکلات، آدم دلش میخواهد کاری انجام دهد که به شعور مخاطبان توهین نکرده و برای نگاه بینندگانش حرمت قائل شده باشد.
وضعیت امروز مخاطبان تلویزیون را چطور ارزیابی میکنید؟
معتقدم تماشاگر کنونی ما بسیار آگاهتر، باهوشتر و خوشسلیقهتر از مخاطب دیروز است. امروزه بهترین فیلمها و سریالهای تلویزیونی روز دنیا از طریق فضای مجازی در دسترس تماشاگران قرار میگیرد و این عامل، نوعی قیاس را در سطح کیفی آثار به وجود آورده است. همه تلاش من در طول زندگی هنریام این بوده که همواره حرمت مخاطبانم را نگه دارم و به آسانپسندی راضی نیستم.
در صحبتهایتان به همبازی شدن با مهدی هاشمی اشاره کردید؛ اتفاقی که بعد از سالها دوباره رخ داد و شما دو نفر در کنار هم قرار گرفتید. این تجربه برای خودتان چطور بود؟
بله، اتفاق وسوسهبرانگیزی بود. ما بعد از سالها دوباره در کنار هم قرار گرفتیم و این قضیه برای هر دو نفرمان جالب بود.
و به نوعی شخصیتهایتان در تقابل با هم قرار دارد. تکلیف مخاطب با دکتر امینی (با بازی هاشمی) از ابتدا مشخص است، اما در خصوص نقش شما نوعی چالش ذهنی ایجاد میشود و نمیتوان تصمیم گرفت بالاخره این شخصیت منفی است یا نه…؟
دقیقا! این هم از عواملی بود که مرا برای بازی در مجموعه وسوسه کرد. هیچگاه به بازی در نقشهای تکبعدی علاقهای ندارم و این تفاوتها و زیر و بمها و رنگآمیزیهایی که در بطن شخصیتها وجود دارد، برایم جذاب است. دو شخصیت دکتر فرزاد و دکتر امینی همچون من و مهدی هاشمی، دوستی دیرینه با هم دارند و بهرغم کشوقوسهای فراوان، هرگز به دوستیشان که بسادگی هم به دستش نیاوردهاند، لطمهای وارد نمیکنند. اینکه تکلیف مخاطب با نقش من مشخص نیست و نمیداند که بالاخره منفیام یا مثبت، جزو بافت شخصیت است و این جنبه را هم دوست داشتم. در این مجموعه شاهدیم که به دکتر فرزاد میگویند «چرچیل» و این کلمه، کلید راهنمای بازی من در نقش است.
پس از نقشی که بازی کردهاید، راضی هستید…
خوشحالم که نقش متفاوتی را ایفا کردم. این موقعیت خوبی بود که کاری متفاوت انجام دهم. متفاوت بودن الزاما به معنای بهترین یا بدترین بودن نیست؛ مهم این است که نقش بتواند هم مخاطب و هم بازیگر را به سوی کشف ناشناختهها پیش ببرد و چیزهای تازه و بکر نشانش دهد. من هم به نسبت نقشهای مختلفی که همیشه سعی کردهام متفاوت ایفایشان کنم، از بازی در این کار راضیام.
حالا که سریال روی آنتن رفته است، به عنوان یک مخاطب و ناظر بیرونی چقدر از تماشای نتیجه کار رضایت دارید؟
خوشحالم که با گذشت حدود 20 قسمت از مجموعه، میبینم زحماتمان نتیجه داده است. اگر مجموعه هر شب پخش میشد، میتوانست تماشاگران بیشتری جذب کند. به نظرم در جستوجوی آرامش، مجموعهای خوشسلیقه است و منش درستی دارد. طبعا هیچ اثری نمیتواند همه تماشاگران را راضی نگه دارد، اما همین که این سریال سعی کرده سلیقههای بهتری را نشانه بگیرد و از مرز معمول فراتر رود، اتفاق خوبی است. با این حال من هم نظراتی دارم و ممکن است از تمام قسمتهای کار به یک اندازه راضی نباشم. سریال از سه داستان اصلی تشکیل شده است: یکی دوستی فرزاد و امینی، دیگری ماجرای نگین و اعتیادش و داستان بعدی هم ازدواج حسام و سارا. این سه داستان همزمان با هم در مجموعه پیش میرود و نگارشش توانایی حرفهای را میطلبد. ما در طول ساخت کار، بارها جلسات خوبی با دو نویسنده جوان آن داشتیم و کوشیدیم تجربیات نسل خودمان را در اختیارشان قرار دهیم.
شما سالها پیش مجموعه موفق «طلسمشدگان» را از شبکه پنج روی آنتن بردید. الان و با توجه به رویکرد جدید سریالسازی در این شبکه، تصمیم ندارید دوباره به عرصه کارگردانی برگردید و مجموعه جدیدی را برای این شبکه بسازید؟
بعید نیست. این خیلی خوب است که شبکه پنج سیما دوباره دست به ساخت مجموعههای تازه تلویزیونی زده و میکوشد سلیقه عمومی جامعه را بالاتر ببرد. بسیار خوب است که شبکه این مسیر را ادامه دهد، کارگردانها را به ساخت مجموعههای تازه ترغیب کند و پاسخ اشتیاق تماشاگران را بدهد. به عقیده من، مخاطبان امروز از تلویزیون جلو زدهاند و با گسترش رسانههای گوناگون، سطح نیاز و علایقشان تغییر کرده است. مخاطب امروز دیگر با مجموعههای سطحی، یکنواخت و دمدستی ارتباط برقرار نمیکند و به دنبال اتفاقات روز است. در چنین شرایطی کارشناسان باید بهدنبال راهی باشند که با مخاطب کنونی همسو شوند و از تفکرات سنتی در سریالسازی فاصله بگیرند. اگر اثری در خودش جان داشته باشد، تا چند سال بعد از پخشش هنوز دوام میآورد و در یاد مخاطبان باقی میماند. در نتیجه فکر میکنم تلویزیون با گامهای جدیدی که برداشته، هم تعداد آثار را افزایش داده است و هم توانسته چهرههای شاخص را برگرداند. امید است این افزایش کمی، کیفیت را هم به مجموعهها برگرداند و من هم اگر داستان خوبی به دستم برسد، شروع به ساخت یک سریال خواهم کرد.