بالاخره طب سنتی، اسلامی یا ایرانی؟
بعد از بالاگرفتن تب زالو در درمان سکته مغزی حاد و سایر درمانهایی که ادعا میشد تمام مشکلات از آپاندیسیت تا موی سر و چندقلویی را با سه سوت حل میکنند و با رایگان و با دستودلبازی متخصصان در شبکههای اجتماعی پخش شد.
بابک زمانی در روزنامه شرق نوشت: بعد از بالاگرفتن تب زالو در درمان سکته مغزی حاد و سایر درمانهایی که ادعا میشد تمام مشکلات از آپاندیسیت تا موی سر و چندقلویی را با سه سوت حل میکنند و با رایگان و با دستودلبازی متخصصان در شبکههای اجتماعی پخش شد، شاهد بودیم بسیاری از خود این متخصصان در جهت تخطئه روشهای دیگر برآمده در جهت احقاق طب سنتی واقعی! بودند؛ همان واقعیای که هر وقت در هر مورد آن صحبت میکنند تاب انتقاد نیاورده و از نقش درمیآیند.
گفتند این طب اسلامی است! سنتیها بلافاصله جواب دادند علمای دین بهعلاوه ابنسینا و سایر طبیبان بزرگ تاریخ ما همواره نهتنها فرزندان زمان خود که پیشروان زمان خود بودهاند. امکان نداشت الان باشند و پیشرفتهترین تکنیکهای جراحی قلب یا استفاده از آنتیبیوتیکهای مدرن یا آخرین داروهای ضدتشنج را در برابر برخی دستورالعملهای غذایی وابگذارند.
از آن مهمتر امکان نداشت روش درمان خود و خانوادهشان با آنچه به مردم توصیه میکنند، متفاوت باشد. برخی هم گفتند این تقسیمبندی غذاها به سرد و گرم خیلی شبیه تعلیمات و تقسیمات اسلامی نیست بیشتر شبیه مفاهیم ادیان قبل از اسلام ایرانیان است. برخورد دوگانه (دوآلیسم) با پدیدهها برخلاف مونیسم موجود در ادیان الهی خصوصیت ادیان غیرابراهیمی و به هر حال غیراسلامی است.
سنتی داشت جا میافتاد، رشته و دانشکده و دستیاری هم به همین نام بود، اما مشکلی که پیش آمد این بود که بعضیها که اصلا تنشان میخارد که برای این رشته دردسر درست کنند، گفتند در حالی که طب نگاهش به جلوست و اطلاعات هرروز و هر ثانیه تغییر میکنند، منظور از چسبیدن به سنت چیست؟ بعد هم اضافه کردند که در کار طب هر بخشی اگر در هر نقطهای از گذشته گیر کند کارش تمام است.
چون اصلا هیچ پزشکی نمیتواند با اطلاعات ٢٠ سال پیش خودش کار کند. حالا بگذریم که تکلیف تحقیقات هم در طب سنتی روشن نیست چون همهچیز را سنت از قبل تعیین کرده! ظاهرا این استدلال بدجوری و بیش از حد مؤثر افتاد چراکه بلافاصله اعلام کردند نخیر سنتی درست نیست، طب ما ایرانی است! غافل از اینکه اینگونه مشکلات با «طب ایرانی» خیلی بیشتر است. اولا باید توضیح دهند که چگونه میخواهند بخش ایرانی سنتهای تاریخیمان را از سنتهایی که خواهناخواه بخشی از تاریخ تمدن اسلامی در کشورهای مختلف هستند، جدا کنند.
جداکردنی مصنوعی که بیاختیار داستان پالایش زبان و وسواسهای اینچنینی را به یاد میآورد که این بار در مورد کتابهایی مثل قانون که اصلا به عربی نوشته شدهاند امکانپذیر نیست. ثانیا باید توضیح داد که تفاوت این طب ایرانی با طب ایرانی پزشکان داخل کشور و طب ایرانی صدها پزشک ایرانی خارج از کشور در چیست.
نکند اکتشاف بهعملآمده و اینها همه در اصل ایرانی نبودهاند! بیایید تا انرژی بیشتری از خلقالله شامل بیماران و مسئولان و پزشکان در این جدل بیهوده که نتیجه نهایی آن از پیش روشن است، تلف نشده صادقانه اعتراف کنیم که در دانش طب هیچگونه دوآلیسم و دوگانهای وجود ندارد و نمیتوانیم ابتدا یک طب اسلامی، سنتی یا ایرانی تعریف کنیم تا از آنسو بتوانیم دانش طب را طب «مدرن» یا طب «رایج» بخوانیم! دانش طب مثل تمام دانشهای دیگر در بطن خود و ذاتا مونیستی است چراکه هر حقیقتی را میپذیرد و هر دروغی را نفی میکند.
وحدت حقیقت همان سنگبنای اصلی ادیان الهی است و فهم آن بزرگترین ادراک بشر تاکنون بوده است. بیهوده نیست که میبینیم هنوز در تشخیص مصداقها گاه به بیراهه میرویم. تمام تلاشهای تاریخی در تعریف نوعی دانش دوآلیستی دیگر هم همواره ناکام مانده است، مثل علم حقوق مارکسیستی، اقتصاد سرمایهداری و… دانش یگانه است.