«مردِ تنهای اصولگرایان»؛ مانده از پاستور، رانده از اصولگرایان /استقبال سرد راست گرایان از ایده «دولت سایه» سعید جلیلی
با وجود تلاش های جلیلی برای ماندن در سیاست چرا او یک چهره سیاسی تنهاست؟ او نه چهره محبوب اصولگرایان است نه طرفداران مشخصی و صاحب رایی دارد. او این روزها از همیشه تنهاتر است.
«دولت در سایه!» مفهمومی است که این روزها در ادبیات سیاسی کشور جای خود را باز کرده است؛ مفهومی که شاید مرهمی باشد بر زخم بازماندگان از انتخابات. شکست خوردگانی که تلاش دارند حال که به پاستور راه نیافته اند لااقل از دور کنترل دولت را در دست گیرند.
سی ام اردیبهشت امسال یعنی هنوز یک روز از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری نگذشته بود که سید ابراهیم رئیسی و حامیانش به دنبال نسخه ای تازه برای ماندن در عرصه سیاست افتادند. آن ها با استناد به رای 16 میلیونی رئیسی، تلویحا موضوع «دولت در سایه» را مطرح کردند و آن را صدای مردمی دانستند که از دولت مستقر تقاضای یک وضعیت مناسب را دارند.
آنها تاکید داشتند باید از این میزان رأی استفاده شود و دولت مستقر نباید آنها را نادیده بگیرد. اما آنچه این اظهارنظرها را هدفمند کرد، فراخوان سعید جلیلی برای تشکیل دولت سایه بود. در حالی که حسن روحانی در فکر چیدمان کابینه خود بود سعید جلیلی در پاستور کمی دورتر از دفتر حسن روحانی برای تشکیل دولت سایه در حال رایزنی و برنامه ریزی بود. او که در انتخابات یکی از حامیان پر و پا قرص ابراهیم رئیسی بود عزمش را جزم کرده بود تا این ایده را به سرانجام برساند.
او از همان روزهای ابتدایی بعد از انتخابات آستین بالا زده و در بیانیه ای از «دولت در سایه» و« یاری به دولت» سخن گفت. او در بیانیه خود تاکید کرد معتقدان به گفتمان انقلاب اسلامی وظیفه و حق خود میدانند با نگاهی ملی و فراتر از رقابت های انتخاباتی به مثابه «دولت در سایه» در چارچوب قانون و اخلاق، منتخب ملت و دولت او را در جهت رفع کاستی ها، تصحیح ایرادها و حرکت در مسیر خدمت به مردم، یاری کرده و بیانگر مطالبات مردم باشند.
جلیلی که به عنوان مشاور سیاست خارجی ابراهیم رییسی در دوران تبلیغات انتخاباتی فعالیت میکرد سیزده خرداد هم در دیدار با جمعی از فعالان دانشجویی درباره ایده خود توضیح داد و از اولویت هایی سخن گفت که باید روی میز دولت سایه باشد.
اما این تنها جلیلی نبود که به دنبال ایجاد یک حاشیه امن در مقابل سران اصولگرا بود؛ بعد از او عزتالله ضرغامی، رئیس اسبق صداوسیما هم در کانال تلگرامیاش پیشنهاد تشکیل دولت سایه را داد. ضرغامی هم از یاران رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود. او در کانال تلگرامی خود نوشت: «به جناب آقای رئیسی خداقوت میگویم. او با پشتوانه قریب به ١٦ میلیون رأی که در تاریخ انتخابات کشور بهعنوان نفر دوم بیسابقه است، وضعیت استثنائی دارد. او میتواند در جایگاه نظارتی و آلترناتیو قوی نسبت به دولت، در پیگیری مطالبات مردم و ضمانت اجرائی وعدهها نقش تاریخی ایفا کند».
محمدباقر قالیباف، رقیب انصرافی رئیسی از دیگر کسانی بود که گرچه صراحتا از تشکیل دولت سایه سخن نگفت ولی خود را در قامت یک پیگیری کننده مطالبات مردم معرفی کرد «متعهد میشویم تا وعدههای مطرحشده دولت در جریان انتخابات را تا زمان عملیشدن این وعدهها پیگیری کنیم و همچنین وظیفه خود میدانیم که از هر اقدامی برای تحقق اهداف ملی و پیگیری مطالبات ۹۶ درصدیها، با اولویت رسیدگی به مستضعفین و محرومین و اقشار کمدرآمد، با تمام توان حمایت کنیم»
جلیلی دیگر محبوب اصولگرایان نیست
در این میان میشود این سوال را مطرح کرد که با وجود تلاش های جلیلی برای ماندن در سیاست چرا او یک چهره سیاسی تنهاست؟ او نه چهره محبوب اصولگرایان است نه طرفداران مشخصی و صاحب رایی دارد. او این روزها از همیشه تنهاتر است. جلیلی ایده دولت در سایه را کلید زد اما نه تنها این فراخوان از سوی اصولگرایان اجابت نشد که حتی برخی چون باهنر صراحتا به نقد این ایده او برخواستند.
شاید اولین دلیل دیده نشدن او در میان سایر اصولگرایان به زعم تمام تلاش هایش را در نداشتن تیم و حزب دانست. سعید جلیلی برای ماندن در سیاست و البته تشکیل دولت سایه نیاز به یک بدنه تشکیلاتی دارد اما اصولگرایان در این زمینه تاکنون روی خوشی به او نشان ندادهاند و او نیازمند به یارگیری تشکیلاتی است.
او از اصولگرایان عبور کرده و خود را منتقد جریان اصولگرایی می داند. این را شاید بتوان دومین دلیل دیده و شنیده نشدن او دانست. جلیلی بعد از انتخابات دولت دوازدهم به پررنگترین چهره جریان اصولگرا تبدیل شد. جریانی که او آن را «قبیله اصولگرایان» می خواند اما خودش مدت زمان زیادی است که راه خود را از این «قبیله» جدا کرده و تلاش میکند چندان به هم طیفی های خود نزدیک نباشد.
هرچند اصولگرایان نیز از سال 92 که او بازی ائتلاف را بهم زد و یک سر ضلع شکست انتخاباتی اصولگرایان شد دیگر او را نه محبوب بدانند نه جذاب. جلیلی هم به خوبی به این نتیجه رسیده است که در میان اصولگرایان محبوبیتی ندارد و آن ها حاضر نیستند در زمین جلیلی بازی کنند. بر همین اساس تلاش دارد یک جریان سیاسی را با خود همراه کند. او می خواهد سایه دولت روحانی شود تا راه خود را برای انتخابات 1400 باز کند. برگزاری جلسات پی در پی نقد دولت مستقر را شاید بتوان در همین راستا تحلیل و ارزیابی کرد.
گویا شکست در انتخابات سال 92 و شکست نامزد مورد حمایتش در انتخابات 96 او را نا امید نکرده است و این تنها نسخه او برای ماندگاریش در سیاست است.