عباس عبدی از ایده انتخابات زودرس ریاستجمهوری میگوید
گروه سیاسی بازتاب: عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر ارشد اصلاحطلب، در شماره امروز «اعتماد» ایده انتخابات زودرس ریاست جمهوری را بررسی کرده است. او معتقد است پس از اعتراضات اخیر، دولت حتی قادر به اتخاذ تصمیمات جاری خود نخواهد بود؛ چه رسد به اینكه بخواهد تصمیمات مهم بگیرد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
قصد آن را ندارم كه به علتیابی شكاف شدید در ساختار قدرت در ایران بپردازم. ولی هیچ حكومت و دولتی حتی در شرایط عادی نیز نمیتواند و مجاز نیست كه با این حد از تنش مدیریت خود را تداوم دهد.
در بیشتر نظامهای سیاسی شیوههایی را برای چنین موقعیتهایی پیشبینی كردهاند. كسب رایاعتماد مجدد دولتها برای ادامه كار از این جمله است. یا انحلال پارلمان و رایگیری دوباره یا استعفای نخستوزیر و رئیس دولت و… همه شیوههایی برای عبور از وضعیت ناپایدار مدیریتی هستند.
در ایران نیز موقتاً قصد مقصریابی نباید داشت و باید دنبال راهحلی برای عبور از این وضع بود.
برای عبور از مشكلات موجود، چه در حوزه اقتصادی و چه در سیاست خارجی و چه امور سیاست داخلی نیازمند حداقلی از وحدت مدیریتی و سیاسی هستیم. متأسفانه این دو مسئله در جهت عكس یكدیگر حركت میکنند. از یکسو، مشكلات در این سه سطح بیشتر و بیشتر و پیچیدهتر میشود؛ و ازسویدیگر، شكاف درون قدرت نیز عمیقتر و حتی تندتر میشود.
این روزها با شنیدن و دیدن برخی از سخنرانیها علیه دولت و نیز رفتارهایی كه انجام میدهند، هر فردی را نگران آینده كشور میکند. گویی كه هیچ نظارت و هدایتی بر این نیروها وجود ندارد و آنان چشمبسته و باسرعت به سوی پرتگاه در حركت هستند و تنها كسانی كه قدری كنار نشستهاند و تماشا میکنند؛ متوجه این خطر هستند.
ازاینرو، بهطور جدی پیشنهاد میشود كه نسبت به ادامه وضع موجود بازنگری شود. بویژه پس از اعتراضات اخیر، بعید است كه از این پس دولت حتی قادر به اتخاذ تصمیمات جاری خود باشد؛ چه رسد به اینكه بخواهد تصمیمات مهم بگیرد.
راههای پیشرو چیست؟
اول اینكه، دولت در صدد كسب رایاعتماد از مجلس باشد تا اگر رای گرفت؛ با اقتدار به كار خود ادامه دهد. این راه بیفایده است. چون مسئله اصلی موافقت یا مخالفت مجلس نیست.
ازاینرو، مجلس رای هم بدهد؛ دردی را درمان نمیکند. اگر هم رای ندهد، خوب! بعدش چه باید كرد؟ به علاوه این مجلسی است كه تا ششماه دیگر تغییر میکند و معلوم نیست كه تركیب بعدیها و فعلیها یکسان باشد.
راه دومی كه پیشنهاد میشود، تغییر کلی کابینه و آوردن افراد جدید و باانگیزه است. این راه هم مفید نیست. اول اینكه کندی این دولت در انتخاب همكاران، اجرای این برنامه را ممكن است تا مدتها طولانی کند. بهعلاوه مسئله اصلی همكاران نیستند؛ بلکه شخص رییسجمهور موردنظر است.
همچنین، بعید است كه افراد مناسب حاضر به پذیرش مسئولیت در چنین وضع ناپایداری شوند؛ و اگر قرار باشد این کار برای مجلس بعد انجام شود، اجرای آن به شهریور سال دیگر خواهد كشید و فرصت از دست میرود؛ و آن زمان هم میگویند ششماه دیگر دوره رییسجمهور تمام میشود، پس صبر كنیم.
راهحل سوم، انتخابات زودرس ریاستجمهوری است. انتخاباتی كه میتواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود؛ مثلا در اردیبهشت ماه یا حتی در اواخر اسفندماه.
همزمانی دو انتخابات میتواند برآوردهكننده یکی از خواستهای قبلی، یعنی تقارن ایندو انتخابات باشد. حتی میتوان تا زمان انتخابات وظیفه مشخصی را برای دولت و رئیس آن تعیین كرد كه انجام دهند. هیچچیزی كمتر از این نمیتواند نگاه مردم را در باور به اراده حکومت برای تغییر را تحت تأثیر قرار دهد.
این پیشنهاد حتما مشكلاتی هم دارد؛ ولی كدام راه است كه فاقد مشكل باشد؟ ما در برابر راههایی قرار داریم كه هركدامشان مشكلات خاص خود را دارند. باید انتخاب كرد.
آنچه كه قطعی است، ادامه راه کنونی بدترین شیوه است. اگر امروز درباره آن تصمیمگیری شود، بهتر است كه فردا شود.
این كار نیاز به تنش و مواجهه نیز ندارد. سیاستمداران و اصحاب قدرت میتوانند صادقانه وضع موجود را تشریح كنند و بهترین راه را برای برونرفت از آن از طریق انجام یک انتخابات زودرس فراهم سازند.
انتهای پیام/#