2 علت اصلی اغمای توافق برجام چیست؟
نه ایران و نه آمریکا قادر به پیشبرد دستورکارهای خود در توافق برجام نیستند و در عین حال، نمی خواهند مرگ توافق مذکور به عنوان یکی از معدود مسائلی که نوعی ارتباط را میان دو طرف برقرار می کند را هم اعلام کنند، این مساله باعث شده تا توافق برجام وارد شرایط اغما شود و نه طرفی برای احیای جدی آن تلاش کند و نه طرفی مرگِ قطعی آن را اعلام کند.
بازتاب– پس از گذشت بیش از 2 دو ماه از آخرین سفر “رافائل گروسی” دبیر کل سازمان بین المللی انرژی اتمی به کشورمان و متعاقبا امضای توافق تنش زدایی و احیای روابط سیاسی-دیپلماتیک میان ایران و عربستان، گمانهزنیهای خوش بینانه مختلفی در مورد ازسرگیری مذاکرات احیای برجام و دستیابی به یک توافق در آینده نزدیک مطرح می شد. با این حال، تاکنون چنین نشده است و به نظر می رسد که برجام عملا به بیماری تبدیل شده که همچنان در وضعیت اغما به سر می برد.
در این شرایط، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و حتی افکار عمومی به طرح این سوال می پردازند که دلیل اصلی این وضعیت برجام چیست؟ و چرا حرکت رو به جلو را در توافق مذکور شاهد نیستیم؟ به نظر می رسد جهت پاسخ به این پرسش باید دو نکته را مد نظر داشته باشیم.
اولا، چالش اصلی این است که دولت آمریکا به عنوان طرفِ اصلی ایران در برجام، به هیچ عنوان راضی به احیای این توافق که در سال 2015 منعقد شد نیست. درعین حال، برهم زدن توافق جاری را نیز به نفع خود نمی داند و آن را جز معدود اهرم هایی می بیند که از طریق آن می تواند برنامه اتمی ایران را محدود و یا متوقف سازد.
این مساله مخصوصا با توجه به تضعیف اهرم های میدانی و منطقه ای دولت آمریکا علیه ایران، بیش از پیش اهمیت خود را برجسته می سازد و حاکی از آن است که اساسا پرونده برجام به یکی از معدود کانال هایِ ارتباط سیاسی میان تهران-واشینگتن تبدیل شده است.
در این میان نباید از یاد برد که حزب دموکرات و رئیس جمهور کنونی آمریکا یعنی “جو بایدن” نیز، تداوم وضع موجود را به مثابه گزینه ای می بینند که در صورت تضعیف موقعیت سیاسیشان، این موقعیت را به آن ها می دهد تا با ایران به توافقی ولو با عقب نشینی از مواضع دولت آمریکا دست یابند و از این طریق تا حدی از آنچه بازداشتن ایران از دستیابی به تسلیحات اتمی ادعا می کنند، در چهارچوب رقابت های سیاسی با جمهوریخواهان در بحبوحه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا استفاده کنند و نوعی برگ برنده را از آن برای خود بسازند.
دوما، طرفِ ایرانی نیز اساسا حاضر نیست که یک کلمه بیشتر و یا کمتر از برجام را بپذیرد و قائل به احیای همان متن نخستین برجام در سال 2015 میلادی است. در واقع، تهران عقب نشینی در توافق جدید را آن هم در شرایطی که دولت آمریکا یک بار بدعهدی خود را در توافق مذکور نشان داده، ضربه ای جدی به منافع ملی خود می پندارد و حاضر نیست که یک اشتباه را دو مرتبه تکرار کند.
البته که نباید فراموش کنیم ایران در سال های اخیر توانسته به زندگی و حیات، بدون توافقِ برجام سازگاری پیدا کند و بسیاری از آسیب ها و خسارات این مساله را تا حدی مدیریت کند. از این منظر، تهران هدف اصلی خود را بر این موضوع متمرکز کرده که یا دست به توافق نزند و یا دستیابی به توافقی مطلوب را با استفاده از اهرم های میدانی و البته فنی که در اختیار دارد، در دستورکار قرار دهد.
در این وضعیت، نه ایران و نه آمریکا قادر به پیشبرد دستورکارهای خود در توافق برجام نیستند و در عین حال، نمی خواهند مرگ توافق مذکور به عنوان یکی از معدود مسائلی که نوعی ارتباط را میان دو طرف برقرار می کند را هم اعلام کنند، این مساله باعث شده تا توافق برجام وارد شرایط اغما شود و نه طرفی برای احیای جدی آن تلاش کند و نه طرفی مرگِ قطعی آن را اعلام کند.