بازي خراب كني زنگنه به سود چه كسي است؟
وحید حاجیپور طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
جايي كه بايد سخن نگويد به كشورهاي همپيمان حمله ميكند با بهانههاي واهي و زماني كه بايد در موضع اقتدار قرار بگيرد، جمهوري اسلامي ايران را ذليل كشوري ميكند كه واردات نفتش را از كشور به صفر رسانده است؟!
هنديها ميزان واردات نفت خود از ايران را صفر كردهاند؛ هيچ محموله نفت خامي براي اين كشور ارسال نميشود و نخست وزير غربگراي اين كشور، بهصورت ويژه تبديل به پادويي براي دونالد ترامپ شدهاست. كاهش مبادلات نفتي ايران و هند موجب شد تا محمد جواد ظريف وزير امور خارجه در يك اقدام معنادار، به چابهار سفر كرده و پس از آن راهي اسلام آباد شود تا با عمران نخست وزير پاكستان ديدار كند.
ظريف اين پيام روشن را مخابره كرد كه در صورت ادامه اين روند، ايران چابهار را از هنديها پس خواهد گرفت؛ اين پيام صريح و روشن، پاسخ شفاف و مقابلهگرايانه با كشوري است كه منافع امريكا و عربستان براي آن از جايگاه بهتري برخوردار است. بازي با كارت چابهار، هنديها را در يك وضعيت خطرناك قرار ميدهد و اين جداي از صلابت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران است كه با اين پيام، هنديها را به مقابله با مثل ارجاع ميدهد.
با اين وجود، وزير نفت همچنان بدون درك درست و اصولي از شرايط موجود، به بازي خرابكني مشغول است؛ زنگنه كه با حمله به عراق، موجب گلايه اين كشور از برخوردها و اظهارات وزير نفت جمهوري اسلامي ايران شدهبود، گويا هنوز در دنياي شخصي خود جا مانده است. او به عراق حمله ميكند و در ازاي آن هنديها را در اولويت توسعه ميدان گازي فرزاد بيقرار ميدهد.
زنگنه روز گذشته درباره اين ميدان مشترك با عربستان، گفته است اولويت وزارت نفت، سپردن توسعه اين ميدان به هنديهاست كه در نوع خود عجيب بود. در حالي كه رويكرد سياست خارجي ايران، مقابله به مثل با دهلينو است،اين اظهارات وزير نفت در نوع خود عجيب بود. گويا وزير نفت كشورمان قصد دارد پاداش صفر شدن صادرات نفت به هند را به اين كشور اعطا كرده و براي دستخوش نسبت به قطع همكاري نفتي – تجاري با ايران، توسعه اين ميدان را براي هنديها كنار گذاشتهاست مانند فاز 11 پارسجنوبي كه توتال صاحب آن بود.
اين ميدان گازي كه ميان ايران و عربستان مشترك است، در دوره اصلاحات روي ميز توسعه قرار گرفت و زنگنه مذاكراتي را با هنديها آغاز كرد تا اين ميدان را توسعه دهند. بيش از 20 سال از آن روز ميگذرد.
دولت قبلي هم به دليل آنكه عربستان توسعه اين ميدان را آغاز نكردهبود، توسعه فرزاد بي را از اولويت خارج كرد ولي در پايان دولت دهم، رياض توسعه را آغاز كرد و به همين دليل قول و قرارهاي جدي ميان ايران و هند انجام شد و سرانجام كار به دولت يازدهم رسيد.
زنگنه طي شش سال گذشته چند دور مذاكره با هنديها داشتهاست كه هيچ حاصلي نداشت؛ سال گذشته بود كه شركت ملي نفت تصميم گرفت خودش اين ميدان را توسعه دهد تا از عربستان عقب نماند؛ گرچه كار جدي بزرگي در فرزاد بي انجام نشدهاست، ولي باز هم زنگنه نگاهش به كشوري است كه رسما اعلام كرده دور معاملات نفتي با ايران را خط ميكشد.
فرض بگيريم همين امروز هنديها از علاقه خود براي سرمايهگذاري در فرزاد بي بگويند، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ طبق روند 20 ساله اخير، اين شركت مذاكرات خود را ادامه ميدهد و به هيچ نقطه روشني نميرسد و در اين ميان عربستان خوشبختترين كشور در معادله وزير نفت خواهد بود كه با آسودگي از اين ميدان مشترك و البته فرزاد آ گاز برداشت ميكند. عربستاني كه تأمين كننده بخش مهمي از نفت مورد نياز هندوستان است به مدد وقتكشيهاي هنديها و اعتماد 20 ساله ايران و شخص وزير نفت به آنها، گاز را با سرعت بيشتري و در كمال آرامش استخراج ميكند.
اين يك سوي ماجراست؛ بخش مهمتر آنجاست كه وزير نفت چرا برخلاف سياستهاي بينالملل كشور حركت ميكند؟ جايي كه بايد سخن نگويد به كشورهاي همپيمان حمله ميكند با بهانههاي واهي و زماني كه بايد در موضع اقتدار قرار بگيرد، جمهوري اسلامي ايران را ذليل كشوري ميكند كه واردات نفتش را از كشور به صفر رسانده است؟!
اينكه در شرايط موجود كه بايد از همه ابزار براي مقابله با هنديها بهره گرفت، دادن چنين پالسهايي به معناي تسليمشدن ايران در برابر اين كشور و اعطاي امتيازات ديگر به اين كشور جهت خريد نفت ايران است. مشخص نيست وزير نفت چراسازي خارج از ريتم سياستهاي كشور كوك ميكند و بر اساس چه مدل فكري و تجربي باز هم قرار است منابع ملي كشور را گروگان افكاري كند كه خروجياش، وضعيت امروز صنعت نفت است.