۴ ژوئن در سوگ مرگ کودکان بیگناه
در دهههای اخیر پیشرفتهای زیادی در زمینه کاهش مرگ و میر کودکان صورت گرفته، اما یکی از مسائل تاسف برانگیز دنیا، کشته شدن کودکان در جنگها و درگیریهای مسلحانه در نقاط مختلف جهان است.
: ۳۵ سال پیش، در ۱۹ آگوست سال ۱۹۸۲ میلادی، در پی اعلام پایبندی سازمان ملل به حقوق کودکان، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به جهت تجاوز و اقدامات ددمنشانه اسرائیل نسبت به کودکان بی گناه فلسطینی و لبنانی، در جهت بررسی وضعیت این کودکان و همچنین به منظور رسیدگی به آلام کودکان قربانی خشونت و آزار فیزیکی، ذهنی و عاطفی، ۴ ژوئن هر سال را به عنوان روز بین المللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز نام نهاد. اهمیت نامگذاری این روز بدین جهت است که جرم علیه کودکان، جرم علیه تمام بشریت است و جامعه جهانی در این روز باید متعهد شود که تلاشهای خود را بازسازی کند تا از وقوع جرایم علیه کودکان جلوگیری نماید.
از آن تاریخ تاکنون جامعه جهانی همه ساله در آستانه این روز، نظارهگر قربانی شدن صدها و بلکه هزاران کودک بیگناه است و میتوان مدعی بود که اگر تا سالهای قبل، تنها اسرائیل به رژیم کودککش معروف و مشهور بود، اینک آلسعود و همپیمانان غربی و عربیاش، همچنین گروههای تکفیری و به خصوص داعش به این لقب دست یافتهاند.
روز بین المللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز اگرچه منحصر در سوءاستفاده های صورت گرفته در جنگ ها و شرایط مخاصمه آمیز نیست و میتوان هر سوءرفتاری را حتی در خانوادهها علیه کودکان، نوعاً در ذیل چنین تجاوزات و سوءاستفادههایی آورد، اما قطع یقین تجاوزات آشکار و ویران کننده در مخاصمات مسلحانه در جوامع بشری با آنچه مصادیق موردی و پروندههای اجتماعی خوانده میشود، فرسنگها فاصله دارد؛ چرا که قربانی خشونتهای مصداقی و پروندههای موردی، یک و نهایتاً چند کودک است در حالی که کودکان قربانی خشونت در مخاصمات مسلحانه نه چند ده نفر، بلکه هزاران نفر هستند.
علیرغم اینکه در دهههای اخیر پیشرفتهای چشمگیری در جهان در زمینه کاهش مرگ و میر کودکان صورت گرفته، اما یکی از مسائل تاسف برانگیز دنیای امروز، کشته شدن کودکان در جنگها و درگیریهای مسلحانه در نقاط مختلف جهان است و وجود بحرانها و جنگها در جوامع بشری، کودکان را که آسیبپذیرتر از دیگران میباشند، تحت تأثیر قرار میدهد و با ایجاد شرایط مبهم زندگی رشد فیزیکی، روحی و روانی آنها را بشدت دگرگون میسازد، به طوری که امروزه در آفریقا، خاورمیانه و دیگر نقاط جهان نشانههایی از این واقعیت تلخ وجود دارد که مهمترین قربانیان آن غیرنظامیان به ویژه زنان و کودکان هستند که در معرض آسیبهای جدی قرار دارند. به عنوان نمونه ، بیش از هزاران کودک سوری در جریان درگیریهای داخلی در سوریه ، طی سالهای اخیر، جان خود را از دست دادهاند. طبق شواهد ارائه شده این کودکان عموماً بر اثر انفجار بمب یا گلوله توپخانه، در محلهای که در آن زندگی میکردند، کشته شدند. مواردی از اعدام و شکنجه کودکان به دست تروریستها نیز گزارش شده است و همچنین امروزه شاهد ابتلا کودکان معصوم یمنی به بیماری مرگبار وبا هستیم که بواسطه جنگ و محاصره اقتصادی جان خود را از دست میدهند.
نکته حائز اهمیت این است که در مخاصمات و درگیریها، بزرگسالان با بردباری، بدترین سختیها و رنج های جنگ را تاب میآورند، ولی کودکان در برابر کوچکترین بغرنجیِ جنگ میشکنند و خُرد می شوند؛ کودکان و نوجوانان، نه در خط نخست جنگاند و نه پشت صحنه جنگ و نه به وجودآورنده آن و اگر پـیروزیای هم به دست آید، از آن سود نمیبرند. یگانه دستآورد جنگ برای آنان، آسیبهای روحی و بدنی است، به ویژه اگر یکی از هدفهای یک جنگ، سواستفاده از کودکان و نوجوانان باشد. آنان گام در راهی میگذارند که در برابر روح پاکشان قرار دارد و به کارهایی مانند سپرانسانی، مین یابی، کارگذاشتن بمب، پیشتازی در حملهها، ماموریتهای انتحاری، نگهبانی در تاریکی شب، جاسوسی و… میپردازند که درک درستی از آنها ندارند. از طرف دیگر آواره شدن کودکان از دیگر آثار غیر مستقیم جنگ است. در واقع، آنها همانند والدین خود برای رهایی از مشکلات جنگ، یا در کشور محل تولد خود جا به جا میشوند، یا به کشورهای دیگر پناه میبرند. این کودکان در هر صورت باید مورد حمایت قرار گیرند. همچنین بچههای بیسرپرست نیز گروه دیگری از کودکان آسیب دیده از جنگ هستند که نیاز به حمایت ویژه دارند؛ زیرا والدین خود را در جنگ از دست داده اند.
لازم به ذکر است در زمینه حمایت از کودکان باید گفت، بر اساس منابع موجود در حقوق بینالملل و برای پیشگیری از مشکلات آینده یکی از وظایف اساسی دولتها در زمان مخاصمات مسلحانه و پس از آن، حمایت از کودکان آسیب دیده از جنگ است؛ بنابراین در بحرانها و مواقع اضطراری باید به کودکان اولویت داده شود و حمایت از حقوق آنان به لحاظ امنیت جسمی و روحی، تعلیم و تربیت مناسب و تغذیه و بهداشت ایشان از اهمیت فوق العادهای برخوردار باشد.
پرواضح است بهترین راه حمایت از حقوق کودکان در زمان مخاصمات مسلحانه پیشگیری از وقوع این منازعات است، اما در صورت بروز چنین اتفاقاتی، حقوق کودکان به ویژه کودکان آواره و بیسرپرست باید در هر حال رعایت شود و ناقضان این حقوق باید جوابگوی اعمال خود باشند.
در نهایت باید گفت با وجود اینکه حقوق بینالملل عرفی، از سالها قبل و حقوق بینالملل مدون در قالب معاهدات بینالمللی و بویژه کنوانسیون حقوق کودک بر این حقوق، بویژه حق حمایت تأکید ورزیدهاند و در این راستا کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۸۹ را به تصویب رساندهاند و تمامی کشورهای جهان به استثنای ایالات متحده و سومالی به آن رأی دادهاند همچنین دو پروتکل الحاقی این کنوانسیون در سالهای بعد، ناظر بر ممنوعیت خرید و فروش پورنوگرافی کودکان و تعیین ۱۸ سالگی به عنوان سن قانونی ورود کودکان به جنگ و نزاعهای سیاسی به رسمیت شناخته اند، اما هنوز انواع شرایط حاد ناشی از جنگ و آوارگی در مورد کودکان آواره سوری در کشورهای پناهدهنده، انفجار مین و حملات تروریستی در افغانستان و پاکستان، آدمربایی و حملات مشابه گروهکهای تروریستی در کشورهای آفریقایی، تداوم بدرفتاری با کودکان در فلسطین، کشته شدن بیشمار کودکان یمنی، سقط گزینشی جنینهای دختر در برخی جوامع و انواع ناشناخته، نوظهور و یا گزارش نشده خشونت علیه کودکان در کشورهای مختلف وجود دارد و این زنگ خطری است که نیاز به یک سیستم نظارتی و فرهنگی جامع برای حمایت از کودکان را مطالبه میکند و سازمان ملل باید متعهد شود تا هرچه زودتر اقدامی جدی برای نجات کودکان درگیر خشونت انجام دهند؛ زیرا صلح و آرامش از بدیهیترین حقوق انسانها و کودکان معصوم است.