۳ هشدار اقتصادی که در سرخوشی تورم پایین جدی گرفته نشد
اقتصاد ایران با سه چالش مهم سیل نقدینگی خنثی نشده، زیان ده شدن بانکها و بدهکاری بانکها به بانک مرکزی مواجه است و دقیقا این چالشها بارها و بارها در 4 سال گذشته به مسئولان هشدار داده شد.
به گزارش فارس، وقتی نقدینگی در حال رشد مداوم بود و تورم رو به کاهش و تک رقمی شدن و نرخ سود در اوج قله، در حاشیه برنامهها و مصاحبهها به مسئولان میگفتیم این رشدها نگران کننده است و بدهی بانکها هر ماه در حال رشد است، میگفتند: هدف بانک مرکزی متغیرهای اصلی و کلان اقتصاد از جمله تورم و ثبات بازار ارز است و همانطور که میبینید تورم تکرقمی شده و بازار ارز ثبات دارد.
به طور مشخص این جمله را رئیس کل بانک مرکزی در اولین و آخرین نشست خبری خود که 10 روز مانده به انتخابات در واکنش به صحبت “نگارنده این مطلب” کرد. در آن نشست خبری بارها نسبت به وضعیت وخیم بدهی بانکها به بانک مرکزی که منجر به رشد پایه پولی بیش از 70 درصد شده و این رشد در کنار ضریب فزاینده بالا که به عدد 7 رسیده بود، هشدار داده شد اما رئیس کل بانک مرکزی همه آمارهایی که نگارنده به عنوان خبرنگار مطرح کرد را غیرواقعی دانست و گفت: بنده چنین آماری ندارم و آن آمار را به ما نشان بدهید.
در حالی که این آمارها از سایت بانک مرکزی بود و در هر لحظه برای هر کاربری قابل دسترسی است.
موضوع از آن جهت بغرنج شد که اثرات تورمی رشد نقدینگی 22 تا 23 درصد نقدینگی در 5 سال گذشته با ابزار نرخ سود بانکی تخلیه نشد چرا که نقدینگی ایجاد شده به جای آنکه سر از بازار و اقتصاد در بیاورد به سمت بانکها رفت.
نرخ سود در یک رقابت عجیب و کور بالا رفت و بانکها در شرایطی که نرخ تورم و رشد اقتصادی در ارقامی بسیار پایینتر از نرخ سود بود، بانکها با زیاندهی شدید مواجه کرد. رشدها به زیانهای شدید تبدیل شد به طوری که هماکنون تعداد زیادی از بانکها در صورتهای مالی خود زیانهای شدیدی ثبت کردهاند.
چند سال زمان برد تا مشخص شود دغدغههایی که برخی اقتصاددانان و رسانهها نسبت به عواقب سیاستهای پولی مانند نرخ بالای سود و رشد شدید بدهی بانکها و زیانده شدن بانکها مطرح میکردند، به جا بوده مسئولان امر و حتی مدیران رسانهها آن را جدی بگیرند.
از یاد نمیبریم، قائم مقام بانک مرکزی در واکنش به این سوال خبرنگار ما که با توجه به رشد فزاینده بدهی بانکها به بانک مرکزی و افزایش تعداد بانکهای زیان ده و افزایش حجم زیانها آیا فکر نمیکنید این وضعیت بانکها را با بحران مواجه کرده است، گفت: شرایط تنگنای مالی در سال گذشته وجود داشت و احساس میکنیم در ماههای آغازین سال 96 سیستم بانکی و بازار پول به سمت تعادل و عادی شدن حرکت کند.
قائم مقام بانک مرکزی در پاسخ به این سوال که در شرایطی که چندین بانک با زیانهای شدید مواجه شدهاند و با مشکلات متعدد مالی و نقدینگی دست و پنجه نرم میکنند، آیا نگران بحران سیستم بانکی نیستید، گفت: خیر؛ ما شرایط بانکها را از دور و نزدیک رصد میکنیم و امیدواریم با ورود و آگاهی و تسلّطی که بانک مرکزی دارد، مشکل خاصی ایجاد نشود. امیدواریم با همکاری دولت و مجلس این مسائل و مشکلات حل شود؛ من توصیه میکنم روی موارد دیگر و موضوعات دیگر سرمایهگذاری کنید چون این موضوع چندان نگرانکننده نیست.
اما امروز میبینیم که اقتصاد ایران با حجم تولید ناخالص داخلی 1480 هزار میلیارد تومان، با بیش از 1500 میلیارد تومان نقدینگی مواجه است و برای مدیریت نقدینگی دیگر بانکهای زیانده توان پرداخت سودهای بالا را ندارند. در چنین شرایطی مهمترین مسالهای که اقتصاد ایران را تهدید میکند، نقدینگی است که اثرات تورمی آن در 5 سال گذشته تخلیه نشده است.
سید علی روحانی در همین باره به فارس گفت: وقتی تورم کاهشی شد اما رشد نقدینگی بالا بود، این یک علامت خطرناک و شروع یک بحران است. ولی به این مساله توجه نشد و سیاست انقباضی پولی برای پایین نگه داشتن تورم در پیش گرفته شد به طوری که نرخ سود بانکی در اغلب سالها بالای 20 درصد بود. با این نرخ سود، هم تورم پایین نگه داشته و هم رکود اقتصادی بیشتر شد.
این اقتصاددان در واکنش به این نکته که در واقع منشاء رشد نقدینگی کنترل نشد و فقط ابزار نرخ سود مانع از بروز اثرات تورمی آن شد، افزود: دقیقا، نرخ سود بانکی به صورت موقت روی اثرات تورمی نقدینگی سرپوش گذاشت؛ مانند بخار آب یک قابلمه که با پوششی مانع از بیرون آمدن آن شویم. این روندی بود که باعث شد نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی افزایش یابد و نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی به 103 درصد برسد.
شاید اگر در سالهای 92 و پس از آن چنین تصمیم غیرعلمی و عقلایی درباره نرخ سود بانکی گرفته نمیشد، نقدینگی خلق شده در اقتصاد ایران چنین تهدیدی برای اقتصاد ایران نبود. اما از طرف دیگر تورم به صورت مصنوعی پایین نمیرفت، رشد اقتصادی و تشکیل سرمایه ثابت یا نرخ سرمایهگذاری اینقدر تقلیل پیدا نمیکرد و نرخ بیکاری کمتر از ارقام فعلی میبود و اقتصاد ایران از ثبات بهتری برخوردار بود
اما یک مشکل دیگر به وجود میآمد و آن این بود که دولت یازدهم در جریان انتخابات و قبل از آن نمیتوانست نسبت به تک رقمی کردن تورم تفاخر کند. تک رقمی کردنی که از همان ابتدا معلوم نبود ناشی از اصلاحات ساختاری نیست و تنها با اهرم نرخ سود یا همان نرخ بهره مهار شده است.
حال، امروز بیش از هر زمان دیگری اقتصاد ایران نیاز به اجرای اصلاحات ساختاری در حوزه پولی و بانکی، مالیاتی، بودجهای و فضای کسب و کار دارد و شاید اگر امروز این اصلاحات آغاز نشود، اجرای آن در آینده خیلی دیر باشد.