یک روانشناس: اضطراب جدایی، دلیل اصلی مدرسههراسی کودکان است
یک روانشناس گفت: اضطراب جدایی، دلیل اصلی مدرسههراسی کودکان است.
بهروز شادمان در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: این یک امر طبیعی است که انسان حین قرار گرفتن در یک موقعیت جدید دچار استرس و اضطراب شود، ولی در برخی موارد شدت این ترس و اضطراب از حالت طبیعی فراتر رفته و موجب میشود که فرد از موقعیتهای جدید اجتناب کند و یا دچار علایم روانی و بدنی شود. ترس کودکان یا امتناع آنها از رفتن به مدرسه معادل واژه اضطراب جدایی است که میتواند ناشی از وابستگی یا دلبستگی شدید به والدین، خانه، خانواده یا شرایط زندگی دیگر باشد؛ در واقع هراس از مدرسه یکی از نشانهها و زیرمجموعههای اضطراب جدایی است.
این مشاور ادامه داد: هراس از مدرسه منجر به اضطراب شدید و عوارض جسمی از جمله سرگیجه، درد معده و تهوع شده و کودک را در منزل نگه میدارد. والدینی هم که نگران سلامتی کودک هستند، غالبا رغبتی ندارند که برای رفتن کودک به مدرسه از زور استفاده کنند. در این میان، امتناع از مدرسه رفتن که یکی از نشانههای ترس غیرمنطقی است در هر سنی دیده میشود، اما معمولا در ابتدای هر مقطع به صورت واضحتر و عینیتر خود را نشان میدهد. تقریبا این مشکل بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یکسان دیده میشود، اما در مقاطع بالاتر با اندکی تفاوت از یکدیگر سبقت میگیرند. همچنین در خانوادههایی که بچهها با فاصلههای زیاد از یکدیگر متولد میشوند شایعتر است.
وی با اشاره به اینکه شایعترین دلیل ترس از مدرسه بین کودکان کلاس اولی در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین به خصوص مادر است، افزود : تصور اصلی بر این است که مادر و کودک به گونهای شدید به هم وابستهاند. وابستگی شدید کودک برایش این ترس را به وجود میآورد که امکان دارد برای خود یا مادرش اتفاقی روی دهد؛ در واقع ترسهای مدرسهای ممکن است خود را در اضطراب ناشی از جدایی، امتناع از مدرسه رفتن، آشفتگی مرضی درونی و احساس ضعف، درد، تهوع و استفراغ نشان دهد. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی نسبت به جدایی از والدین یا دور شدن از خانه، اضطراب مفرط، ناتوانکننده و نامتناسب با سن خود را نشان میدهند. اینگونه ترسها ممکن است در کودکان به صورت احساس اضطراب مبهم بروز کند یا کودک هر شب کابوس ببیند که او را دزدیدهاند، کشته شده است یا والدین او مردهاند.
شادمان خاطرنشان کرد: برای این کودکان خیلی دشوار است که به تنهایی در یک اتاق باشند، تنها بخوابند، خرید کنند و به مدرسه یا اردو بروند. عموما این افکار و احساسات طی سالها از طرف خانواده که خود دارای اضطرابهایی بودهاند به کودک انتقال داده شده است، طوری که یکی از اعضای خانواده اعم از پدر یا در بیشتر موارد مادر اضطراب بالایی دارد. تشخیص این که کودکان به دلایل مختلف از حضور در مدرسه خودداری میکنند اهمیت بهسزایی دارد و بهره هوشی بیشتر این کودکان نشان میدهد که مشکلات تحصیلی علت بیمیلی آنها به مدرسه نیست. گاهی اوقات نیز ترس از مدرسه به خاطر مقررات خارج از خانه، مقایسه شدن با کودکان ناآشنا و تجربه ترس از شکست ناشی میشود.
این روانشناس با تاکید بر اینکه برخی کودکان به دلیل تمسخر، آزار، تهدید و زورگویی بچههای دیگر و مورد انتقاد قرار گرفتن یا تنبیه شدن توسط معلم از مدرسه میترسند، خاطرنشان کرد: در واقع مدرسه نماینده دنیای خارج و نوعی واقعیت است که با واقعیتی که کودک در خانه تجربه کرده متفاوت است. این کودکان در مواجهه با این واقعیت تحمل بسیار کمی دارند و اضطراب جدایی در آنها به اشکال مختلف مانند سردرد، تهوع، گیجی و تب بروز میکند. گاهی اعتراض این کودکان با گریه و کجخلقی، به رفتار پرخاشگرانه و مخرب تبدیل میشود. کودکان مبتلا به این نوع اضطراب اغلب تمایل دارند در آغوش والدینشان باشند، آنها را سایه به سایه دنبال کنند و شبها کنار آنها یا درست پشت در اتاق خواب آنها بخوابند.
وی تصریح کرد: در کودکان بزرگتر شکایتهای جسمانی خاص یا اظهار ناراحتی عمومی در مدرسه متداول است و معمولا باعث میشود کودک به خانه بازگردانده شود. کودکان مبتلا، هنگام جدایی از والدین خود بیتاب میشوند و به هر عذر و بهانهای متوسل میشوند تا دوباره پیش پدر و مادرشان برگردند. عملکرد تحصیلی این دسته از کودکان به خاطر درخواستهای مکرر برای خارج شدن از کلاس درس، نگرانیشان نسبت به جدایی از والدین و غیبتهای مکرر از مدرسه پایین است. در واقع میتوان گفت با توجه به این که اضطراب جدایی در 9 تا 18 ماهگی به هنجار است، اختلال اضطراب جدایی به این دلیل ایجاد میشود که کودک نتوانسته این مرحله رشدی را با موفقیت پشت سر بگذارد یا بر اثر استرس، به مراحل قبلی رشد برگشته است.
شادمان یادآور شد: شواهدی وجود دارد که اختلال اضطراب جدایی میتواند پیشدرآمدی برای اختلال وحشتزدگی یا هراس از مکانهای باز در بزرگسالی باشد. محققان دریافتهاند که کودکان مبتلا به این اختلال به شدت در معرض خطر ابتلا به اختلال هراس اجتماعی هستند که در آن وضعیتهای اجتماعی (برای مثال معاشرت با غریبهها، قرار گرفتن در موقعیتهایی که انسان را دستپاچه میکنند و…) اضطرابآور است. چنین به نظر میرسد که پسرانی که مادرانشان مریض هستند در برابر این اختلال آسیبپذیرتر از دیگرانند، چراکه به گونهای غیرعادی به مادرانشان متکی و بیش از اندازه نگران حال آنها هستند. میتوان گفت هراس از مدرسه یکی از شیوههای بروز درد روحی-روانی است و به وجود عملکرد نامناسب رفتاری و ارتباطی میان حداقل یکی از والدین و کودک اشاره دارد.
این مشاور تاکید کرد: القاء به کودک که مدرسه ترسی ندارد، کمک و یاری کودک برای حل مشکلات مدرسهای، صحبت کردن در مورد مزایای درسخواندن و باسواد شدن، بالا بردن جرات و اعتماد به نفس کودک برای غلبه بر مشکلات (درسی)، بیشتر کردن رابطه بین مدرسه و خانه و یاری خواستن از معلمان، سهل و آسان جلوه دادن ضوابط و مقررات مدرسه، یاری کردن کودک در انجام تکالیف درسی و تحسین و تمجید به موقع وی، دادن جایزه به کودک و تشویق وی، نادیده گرفتن برخی از خطاهای کودک و به اصطلاح «مته به خشخاش نگذاشتن»، گاهی رفتن به مدرسه با کودک، روحیه دادن و محبت به کودک، از میان بردن عوامل نفرت از مدرسه مانند تنبیه و سرزنش و سخت جلوه دادن تکالیف و عدم هرگونه نزاع و درگیری بین والدین در حضور کودک از جمله اقداماتی است که والدین میتوانند برای رفع مدرسههراسی در پیش بگیرند.
وی با بیان اینکه والدین نمیتوانند کودک را مجبور کنند که مدرسه را دوست داشته باشد، افزود: والدین میتوانند رفتارهایی را که به نحوی باعث ایجاد مشکل شده است، تغییر داده و یا حذف کنند. به عنوان مثال، برای ماندن در منزل و مدرسه نرفتن شرایط مشخصی تعیین کنند. برخی از کودکان به شدت از مدرسه گریزانند که این امر با مدرسههراسی تفاوت اساسی دارد. والدین باید علت نرفتن به مدرسه را پیدا کنند و بدانند که چه عامل ذهنی یا رفتاری در مدرسه کودکان را آزار میدهد که از رفتن به آنجا خودداری میکند. پدر و مادر باید با کودک خود صحبت کنند و او را تشویق کنند تا تمام خبرها و اتفاقاتی را که باعث میشود تا او به مدرسه نرود، تعریف کند.
شادمان خاطرنشان کرد: والدین باید با معلم کودکشان صحبت کنند و مشکل را با وی در میان بگذارند. همچنین کودک را به ایجاد دوستیهای مدرسهای تشویق کنند و به او کمک کنند تا با همکلاسیهایش دوست شود و دوستیهایش را با آنان گسترش دهد علاوه بر این، به غر زدن کودک توجه نکنند و به جای آن، نظرات مثبت و اشتیاق کودک را به مدرسه رفتن تشویق کنند. مدرسههراسی و اضطراب جدایی نشانههایی از بدکارکردی تعاملات خانوادگی است که ادامه آن کودک را در موقعیتهای متعدد تهدید کرده و میتواند مشکلات و ناکامیهای زیادی را برای کودک و خانواده فراهم بیاورد.