گروههای مخفی ضد سعودی در عربستان با یمن همکاری میکنند
اختلافات بین خاندان آل سعود و علما به خاطر این دسته از اقدامات تشدید شده است، اما اصولاً جریانات وهابی و سلفی عربستان مانند دوره عباسی و اموی قائل به خروج علیه حکومت نیستند. حتی گاهی که حاکم و سلطان کاری برخلاف شئون دینی انجام میدهد، آنها خود را موظف به قیام نمیدانند و خروج بر حاکم را ولو اینکه جائر باشد نمیپذیرند.
مصر معمولاً بهعنوان «راهبر سیاسی مردم جهان عرب» شناخته میشود. در جریان انقلابات معروف به موج بهار عربی نیز، مصر نقطه عطف شروع پیوسته انقلابات بود. موج انقلابهای عربی و اعتراضات کشورهای جهان عرب در سال 2011 به سمت و سویی رفت که حتی کشورهایی مانند بحرین و عربستان را نیز درگیر کرد و ما تا مدتها شاهد آن بودیم که شرق عربستان و مناطق شیعهنشین و فقیر این کشور گاهوبیگاه درگیر اعتراضات خونین بودند. موج جدید اعتراضات ضد حکومتی در مصر این بار اما دوباره شعارهای ضد استبدادی و ضد غربی را روی سرخط اخبار منطقه مطرح کرده است و سران آل سعود نیز از این ماجرا واهمه دارند؛ فلذا در جستجوی پاسخ این سؤال که آیا چنین موجی به عربستان دچار مشکلات عدیده این روزها نیز سرایت خواهد یافت؟ به سراغ «حمیدرضا ترقی» تحلیلگر مسائل بینالمللی و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه رفتیم:
* ازآنجا در روزهای اخیر بحث تضعیف دولت عربستان مطرح است و این رژیم پس از حمله به آرامکو با مشکلات عدیده امنیتی، سیاسی و اقتصادی مواجه شده، برخی گمانهزنیها از احتمال انتقال موج جدید بیداری اسلامی به وجود آمده در مصر به عربستان گفتهاند. زمینه عروج برخی اعتراضات اجتماعی در عربستان سعودی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به گزارش نامه نیوز:همکاریای که در سالهای اخیر نیروهای مخالف رژیم سعودی در داخل عربستان با نیروهای یمنی میکنند تا به این رژیم ضربه بزنند، خود نوعی از بیداری اسلامی و به عبارت بهتر خود گونهای از اعتراض و انقلاب است که این روزها به شکل دیگری در مصر وجود دارد. حرکات ایذایی ازایندست کمتر از یک جنبش سیاسی نیست. این روش در داخل عربستان تاکنون جواب هم داده است. همانطور که سعودیها در بحرین مانع از هر تحرک اجتماعی شدند، در داخل عربستان نیز رژیم سعودی نفس همه نیروهای اجتماعی مترقی را بریده و احکام سنگینی مانند اعدام با شمشیر را بهراحتی برای مخالفین صادر میکند. در چنین شرایطی بهترین راه برای ضربه زدن به قدرت مستقر، روش ایذایی و چریکی است که با پشتوانه یمن صورت گرفته و میتواند ضربات سنگینی به آل سعود وارد کند.
* هیمنه امنیتی عربستان برای مردم این کشور بسیار اهمیت داشت. فروپاشی این هیمنه ممکن است آثار روانی ضد حکومتی برای مردم آنجا به بار آورده و مشروعیت سیاسی آن را بزداید؟
میدانید که در عربستان ما با جامعهای عشیرهای مواجه هستیم که در آن مردم تحت تأثیر علمای سلفی و وهابی هستند. تنها قشر محدودی در آنجا گرایش انقلابی و ضد حکومتی متمرکز دارد. بهجز برخی عناصر دانشگاهی و روشنفکر که بسیار تحتفشار هستند، باقی نیروهای مخالف قدرت در بخشهای شیعهنشین و فقیرنشین شرقی این کشور حضور دارند که تحرکات آنها معمولاً با سرکوب وصفناپذیر دولت سعودی مواجه شده است. فقدان ارتباط آنها با مرکز و محدودیتهای اقتصادی و مذهبی نیز باعث تراکم فشار سرکوب در آن نقاط شده و عمده منابع اقتصادی و نفتی نیز در آنجا مستقر است. بحث من این است که مادام که نارضایتی از وضعیت امنیتی، وابستگی سیاسی به خارج و بحران اقتصادی موجود در عربستان با نوعی شکاف و اعتراض جدی مذهبی گره نخورد، در چنان جامعهی سنتی و عشیرهای خاصی مانند عربستان، انتظار یک قیام تودهای ایجاد نخواهد شد. موضعگیری علمای دینی در عربستان سعودی اهمیت ویژهای در هر حرکت اجتماعی دارد.
* ولی با توجه به بحث اصلاحات فرهنگی و اجتماعی محمد بن سلمان در عربستان که موجبات حضور بیشتر زنان در این کشور و رفع برخی محدودیتهای اجتماعی و ممیزهای مذهبی را فراهم کرده است، به نظر شما این شکاف حتی در درون گروهها و علمای وهابی عربستان فعال نخواهد شد؟
اختلافات بین خاندان آل سعود و علما به خاطر این دسته از اقدامات تشدید شده است، اما اصولاً جریانات وهابی و سلفی عربستان مانند دوره عباسی و اموی قائل به خروج علیه حکومت نیستند. حتی گاهی که حاکم و سلطان کاری برخلاف شئون دینی انجام میدهد، آنها خود را موظف به قیام نمیدانند و خروج بر حاکم را ولو اینکه جائر باشد نمیپذیرند. جریان سلفی حتی امام حسین را به خاطر خروج علیه حاکمیت قبول ندارند. شاید این جریانات حکم جهاد علیه شیعیان بدهند، ولی به شکاف در درون جریانات و خاندانهای وهابی نباید امیدوار بود و در عربستان معمولاً شکافهایی بیرونتر بکار میافتد.