گدایی برای همدردی با مردم مظلوم فلسطین
اصغر فرهادی و کسانی از جنس او برای مردم ستم کشیدهی فلسطین و کودکان و نوجوانانی که این روزها در سرزمین های اشغالی بدست دژخیمان صهیونیست شهید می شوند، اظهار همدردی نمی کنند؟ خب نکنند. چرا برای برخی این مساله اینقدر مهم شده است؟
اگر پذیرفته باشیم که جهان معنا و نگرشهای فردی انسان هاست که مواضع آنها را رقم می زند و رویکردشان را نسبت به پدیده های انسانی و اجتماعی مشخص می سازد، طبیعتا باید سکوت شان در ارتباط با یک موضوع و غوغای شان در باره ی موضوعی دیگر، برای مان امری بدیهی باشد.
از سوی دیگر، زلال اندیشه و استقلال واقعی تفکر ناب و تعالی طلب، گوهری است که هر کس شایستگی آن را ندارد. اگر برخی گمان می کنند تفکر و اندیشه و خرد و عاطفه ی ناب انسانی متاعی است که هر کس می تواند آن را از کوچه و بازار تهیه کند و همچون دخترکان نو رسیده بر گردن بیاویزد و دلبری کند، به این ساحت بلند و جایگاه شریف توهین کرده اند.
مگر می شود از زمین خشک و خاک سترون توقع گل و سبزه و ریحان داشت؟ و مگر در شوره زار بذری می روید که گروهی از ناباروری آن گلایه می کنند؟
فلسطین، سرزمین مظلومیت است و در طول این چند دهه، به نمادی از آزادگی و مرز انسان و حیوان تبدیل شده است. این سو یا آن سوی این مرز بودن، فقط و فقط به برخورداری از تشخص انسانی، اندیشه و استقلال در منش و تفکر، یا محروم بودن از این شاخصه های روشن مربوط می شود.