کوروش کمپانی چگونه با ترفند پانزی مردم را سرکیسه کرد؟
کوروش کمپانی که روزگاری با قطاری از آگهیها و تبلیغات که در شبکههای اجتماعی و توسط سلبریتیها به راه انداخته بود تصور نمیکرد اینطور در همه ایران شناخته شود، حالا با خبر یک کلاهبرداری بزرگ حدود ۲ هزار میلیارد تومان به یکی از اصلیترین شرکتهای مورد بحث در ایران تبدیل شده است.
«کوروش کمپانی» ادعا میکرد که تلفنهای همراهای اپل، یعنی این محبوبترین گوشیهای همراه، اما گران قیمت جهان را با قیمتی نازل به دست مشتریان و مصرف کنندگان میرسانند و حالا کل این وعدهها کلاهبرداری از آب درآمده و مالک آن از روز ۲۵ بهمن ماه سال جاری متواری شده است.
البته همچنان شبهات بسیار درباره روند فعالیت کوروش کمپانی وجود داشته است و اینکه شرکت مدعی بود گوشی موبایل آیفون را که بین ۳۵ تا ۴۰ میلیون تومان در بازار داد و ستد میشود را از طریق حذف واسطهها به قیمت ۲۰ میلیون تومان به دست مصرف کننده میرساند و دلیل خود را حذف واسطهها اعلام میکرد؛ همواره محل سوال بود چرا که بنا به محاسبات بسیار ساده، ارزانترین گوشی آیفون بر روی سایت خود این شرکت ۶۰۰ دلار قیمت داشت و با هر نوع محاسبه رقم مورد نظر کوروش کمپانی برای تحویل گوشی بسیار عجیب بود؛ اما مدیران این شرکت پس از دریافت پول از مردم به آنها وعده میدادند که یک ماه دیگر گوشی خود را دریافت میکنند و حتی قراردادهای خود را طوری تنظیم کرده بودند که در صورت تاخیر در تحویل کالا، اتهامی متوجه آنان نباشد.
همان زمان برخی ناظران بازار هشدار دادند که فروش موبایل آن هم نصف قیمت بازار این شائبه را ایجاد میکند که شرکت مذکور روش «شرکتهای پانزی» را در پیش گرفته است. روش این شرکتها اینگونه است که با یک سرمایه گسترده فعالیت خود را شکل میدهند و با دریافت پول از مردم، به وعدههای قبلی خود ترتیب اثر میدهند و این روش را تا آنجایی ادامه میدهند که با کمبود ورود سرمایه از سوی مردم مواجه شوند.
اما در حقیقت در این روش سود کار از محل فعالیت اقتصادی به دست نمیآید بلکه پول مردم دست به دست میشود؛ مدیران کوروش کمپانی نیز همین روش را در پیش گرفته و پس از دریافت پول از مردم به آنها وعده میدادند که یک ماه دیگر گوشی خود را دریافت میکنند و حتی قراردادهای خود را طوری تنظیم کرده بودند که در صورت تاخیر در تحویل کالا، اتهامی متوجه آنان نباشد. همچنین به گزارش ایرنا، این شرکت در ماههای اخیر نتوانسته بود از عهده تعهدات خود برآید و به همین دلیل برخی از کسانی که اقدام به پیش خرید موبایل از این شرکت کرده بودند، در یکی از کلانتریهای غرب تهران اقدام به طرح شکایت کرده بودند.
تبلیغات گسترده کوروش کمپانی
هرچند این شرکت تبلیغات گستردهای را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی داشت، اما از آنجا که دارای دفتر فیزیکی بود، پرونده آن در پلیس امنیت اقتصادی پیگیری میشود.
پس از پلمب شدن دفتر این شرکت در پی شکایت شهروندان، به تازگی در فضای مجازی فیلمی با موضوع متواری شدن مدیر اصلی این شرکت مطرح شده است که یک منبع آگاه در فراجا به ایرنا گفته بود که این موضوع تایید شده است و اعلام کرد که پیگیریها برای دستگیری وی در دستور کار است و یکی از نزدیکان این فرد نیز بازداشت شده است.
به گفته وی، اقدامات کارآگاهی از اطرافیان و نزدیکان این فرد برای کسب اطلاعات بیشتر و احقاق حقوق مالباختگان در دست اقدام است. وی از تشکیل پرونده شکایت از این شرکت در یکی از کلانتریهای غرب تهران خبر داد و گفت: از آنجا که این شرکت دارای دفتر فیزیکی و فروش حضوری بوده، پرونده آن در پلیس امنیت اقتصادی پیگیری میشود.
اما یکی از کسانی که در جریان این کلاهبرداری اقدام به خرید فاکتور کرده حالا با دفتر تخلیه شده کوروش کمپانی مواجه شده است، صحبتهای جالبی از این کلاهبرداری دارد.
او میگوید که دیروز صبح همه چیز را جمع کردند و رفتند. امروز هم مالک ساختمان کامیونی را درب آنجا گذاشته و تابلو کوروش کمپانی را کنده تا جای حروف آن هم باقی نماند و یک بنر به سرعت زده اند که این ملک متعلق به کوروش کمپانی نیست و با در دست داشتن مدارک شکایت کنید. وی در ادامه در رابطه با شکایت از کوروش کمپانی بیان کرد: من شکایت نکردم، ولی پلیس هم کاری نمیتواند بکند.
اما او میگوید دیگران از شریفیان و گودرزی و قره داغی و سلبریتیها شکایت کرده اند و هستند افرادی که فاکتورهای ۲۴۰ میلیونی و ۶۰۰ میلیونی از او دارند و دستشان به جایی بند نیست.
نکتهای که این مالباخته کوروش کمپانی به آن اشاره میکند، وجود فاکتورهایی با رقمهای بالاست. در موردی یک مالباخته ادعا میکند در اطراف تهران موبایل فروشی دارد و ۳۰ عدد گوشی ۲۰ میلیون تومنی آیفون ۱۳ را سفارش داده است.
در مورد دیگری نیز باز یک موبایل فروش در یکی از استانهای همجوار ادعا میکند در دو مرحله پول برای دریافت ۲۰ عدد آیفون را واریز کرده است. در حقیقت به نظر میرسد اشاره مالباخته مورد نظر درباره فاکتورهای رقم بالا همین موارد بوده است، توزیع کنندگانی که به خیال سودهای کلان در دام یک مدل از کلاهبرداری پانزی گرفتار شده اند.
کلاهبرداری پانزی چیست؟
ترفندهای پانزی یا هکهای زندگی معمولاً راهکارها یا ایدههای خلاقانهای هستند که به شما کمک میکنند وظایف یا مسائل روزمره را با کمترین زحمت و به شکل هوشمندانهتری انجام دهید. این میتواند مربوط به هر زمینهای از زندگی باشد، از مدیریت زمان تا حل مشکلات خاص.
تاریخچه کلاهبرداری پانزی به عنوان یک نمونه از تقلبها و کلاهبرداریهای معاصر بسیار پیچیده است. این اصطلاح به استفاده از ترفندها، حیلهها، یا تکنیکهای خلاقانه برای به دست آوردن مزایا یا گول زدن دیگران اشاره دارد. این مفهوم به مرور زمان تکامل یافته و با پیشرفت فناوری و ارتباطات نیز تغییر کرده است. در دنیای مدرن، کلاهبرداری پانزی ممکن است شامل کلاهبرداریهای آنلاین، فریبهای تلفنی، یا حتی ترفندهای اجتماعی برای گول زدن افراد باشد. این تکنیکها به طور مداوم با تکنولوژی جدید و تغییرات اجتماعی همگام شدهاند و نام این مدل از کلاهبرداری از نام چارلز پانزی آمده است
شاید یکی از آشکارترین جلوههای تصویری ترفند پانزی را ایرانیان در فیلم سینمایی برادران لیلا دیده باشند. در برادران لیلا به عنوان آخرین اثر سعید روستایی که توقیف نیز میشود ایرانیان با جلوه روشن و آشکار ترفند پانزی مواجه میشوند و به طور کامل این موضوع در این فیلم سینمایی توضیح داده میشود.
دیدن فیلم «برادران لیلا» به کارگردانی «سعید روستایی» برای سیاستگذاران عرصه اقتصاد و دیپلماسی درسهای بسیار دارد. همچنین اقتصاددانان هم باید این فیلم را ببینند چرا که جزو معدود فیلمهای ایرانی است که آثار اجتماعی سیاستهای غلط اقتصادی و «دیپلماسی تهاجمی» یک دهه گذشته را به خوبی به تصویر کشیده است.
خانه منوچهر (یکی از برادران لیلا و همان که فعالیت پانزی میکند) سرپناهی غیرقانونی در یکی از زاغهنشینهای شمال پایتخت است که مسیرش آسفالت نیست، گازکشی نشده و سند هم ندارد.
منوچهر -که در یکی از سکانسهای فیلم میفهمیم بازاریاب مواد غذایی است- برادرانش را به یک دفتر بینام و نشان دعوت میکند تا نظر آنها را برای سرمایهگذاری جلب کند. او در توضیح کار پیشنهادی خود میگوید «کاری که محمود -شریکش- میکند دردسر زیادی ندارد، اما پول خوبی دارد». او شرح میدهد که محمود چگونه خودرو پیشفروش میکند بدون اینکه خودرو در کار باشد و محمود شرح میدهد؛ «دامادمان هزار خودرو ثبتنام کرد و کیفش را برداشت و رفت و به من تحویل داد. من هم در مرحله اول هزار خودرو ثبتنام کردم و بدهی دامادمان را دادم. در مرحله بعد هزار خودرو ثبتنام کردم و پولش را در جیبم گذاشتم. شما هم اگر میخواهید دفتر را از من بگیرید، اول باید بدهی من را تسویه کنید، در مرحله دوم هزار ماشین ثبتنام کنید و پولش را برای خودتان بردارید. بعد هم دفتر را به نفر بعدی تحویل دهید.»
فعالیت پانزی محمود که از قبل منوچهر را متقاعد کرده، پرویز را هم به وسوسه میاندازد که نشان میدهد افراد در شرایط فقر چگونه در دام فعالیتهای غیرقانونی گرفتار میشوند.
چطور موبایل ۶۰۰ دلاری را ۲۰ میلیون فاکتور کردند؟
حال به نظر میرسد تقریبا روش «کوروش کمپانی» نیز همین شیوه و یعنی سود بردن از ترفند کلاهبرداری پانزی بوده است.
کما اینکه گوشی موبایل آیفون ۱۳ با قیمت پایه ۶۰۰ دلار در سایت این شرکت به فروش میرسد و اکثر کشورها نیز مالیات و هزینه رجیستر خود را به این رقم اضافه خواهند کرد.
همچنین باید توجه داشت که هیچ شرکت ایرانی نیز نمایندگی مستقیم اپل نیست که بتواند قیمت توزیع کننده را از شرکت مادر خریداری کند و قطعا باید با واسطه گرانتر خریداری کند.
اگر دلار را باقیمت میانگین روز در بهمن ماه و روی سامانه ۳۷۸۰۰ در نظر بگیریم به همراه ۹ درصد ارزش افزوده ب دلار این موبایلها رقمی حدود ۴۱۲۰۰ خواهد بود، یعنی اگر فقط قیمت خام ۶۰۰ دلاری را مبنا قرار دهیم به رقم ۲۴ میلیون و هفتصد و بیست هزار تومان به عنوان رقم خام خواهیم رسید. حال به این رقم هزینه حمل بار تا مقصد و هزینه ۱۵ درصدی رجیستری گوشیهای ۶۰۰ دلاری (در صورت مسافری ۳۰ درصد) را نیز باید اضافه کنیم.
اساسا چطور امکان دارد گوشی با این روند با قیمت ۲۰ میلیون به دست خریدار برسد؟ اصلا چطور گوشی با قیمت خام روی رقم ۲۴ میلیون تومان بدون احتساب مالیات و ارزش افزوده و رجیستری و حمل بار امکان دارد با چنین رقمی به دست شهروندان برسد؟
به نظر بسیار پیش از آن که بوی کلاهبرداری از ترفند پانزی به مشام شهروندان برسد باید همین پرسشها به شهروندان نشان میداد که با مدلی از کلاهبرداری آشکار رو به رو هستند و شاید تنها طمع بوده باشد که راه اندیشه را بر شهروندان حالا مالباخته بسته است.
حمله به تبلیغ کنندگان به جای نهادهای مرتبط
نکته عجیب این است که چطور در حالی که ارقام نجومی در حسابهای مالک کوروش کمپانی جا به جا میشده است و صحبت از رقم ۲ هزار میلیارد تومان است، نهادهای مالیاتی و نظارتی و بانک مرکزی چطور متوجه چنین گردش مالی بزرگی نشده اند؟
چطور میشود در این شرایط به ناگاه به جای پرسشگری از نهادهای مربوطه به سراغ تبلیغ کنندگان رفت؟ صاحب این کمپانی یعنی شریفیان در روزهای اخیر از جایی در ناکجاآباد (مشخص نیست که اکنون او کجاست) در گفتگویی ادعا میکند که ارقام ۱۰ و ۲۰ میلیاردی در حساب هایش جا به جا میشده است و در روزهای آخر که فروش کاهش یافته این رقم به ۵۰۰ میلیون رسیده و چطور چنین ارقامی در حال جا به جایی بوده و نهادهای ناظر درباره این حسابها مشکوک نشده اند؟
کما اینکه هر چند که باید سلبریتیها از ورزشکار تا بازیگر و اینفلوئنسرها هزینه مالیات درآمدهای تبلیغاتی خود را بپردازند، اما در حالی که با یک شرکت بزرگ مواجه هستند چرا باید به آن شک کنند؟
کوروش کمپانی همه مجوزها را داشته، دستکم یک دفتر چند طبقه حوالی غرب تهران نیز داشته و همچنین صاحب تارنما و سایت مشخص بوده و مهمتر از همه انواع مجوزهای لازم را دریافت کرده بوده و هیچ اخطاری نیز درباره عملکرد آن دستکم در ظاهر دیده نمیشده است و با این شرایط چرا باید تبلیغ کنندگانش دچار تردید میشدند؟
اتفاقا تنها بخشی که با توجه به دسترسی خود میتوانست به این روند مشکوک شود نهادهای نظارتی بود که باید متوجه گردش مالی به شدت غیرطبیعی در حسابهای این کمپانی میشد.
کما این که به نظر میرسد رقمی حدود ۲ هزار میلیارد تومان احتمالا برای خروج از کشور یا ناپدید شدن در داخل کشو یا باید وارد بازار ارز و دلار شده یا راهی شبکه رمزارزها میشده است؛ پس روشن است که هیچ شهروند عادی توانایی رصد این پول را نداشته و اطلاعی نیز از جا به جاییها در حسابهای شرکت یا صاحبان شرکت نیز نداشته است.
اگر پولهای ادعا شده اکنون داخل کشور است که خب باید توسط نهادهای مزبور رصد شود و اگر از کشور خارج شده است که باز مسئول مستقیم آن را باید در شبکه بانکی کشور جستجو کرد و از تبلیغ کنندگان نیز تنها میتوان درخواست پرداخت مالیاتشان را داشت.
اینکه اکنون در سیستم شبکه بانکی برای جا به جایی ارقام ۲۰۰ میلیون و ۳۰۰ میلیون شهروندان باید توضیح بدهند چرا پول را جا به جا میکنند و در مقابل ارقام ادعایی دو طرف چه صاحب کوروش کمپانی چه مالباختگان چطور در حسابها چرخیده است را باید مسولان شبکه بانکی کشور درباره آن پاسخگو باشند و نه شهروندان و تبلیغ کنندگانش!
۱.
سلبریتی ها هم مثل مردم عادی، باید بخاطر غیر منطقی بودن قیمت ها شک میکردند و میفهمیدند و دیگران را تشویق نمیکردند.
۲.
اگر دولت با توجه به این تجربه، شروع به نظارت و تحلیل آنلاین بر گردش حساب های همه اشخاص حقیقی و حقوقی کرد، شما رسانه ها هم حمایت کنید. نه اینکه بر علیه اینکار مطلب بنویسید.
با احترام
رضا کمالیان