کودک آزاری؛ شایعات و ذهن و روان مردم
یکی از مهمترین اقدامات بعد از هر کودکآزاری این است که در کنار اطلاعرسانی و شفافسازی، از انتشار و پخششدن شایعات جلوگیری کنیم. اولین آسیب انتشار شایعات این است که افکار عمومی و خانوادههای قربانی را از اصل موضوع دور میکند و آنها را در حبابی احساسی قرار میدهد که بدون منطق تصمیمگیری کنند و نتیجه آن هم انصراف از پیگیری خواهد بود.
تعرض به دانشآموزان اصفهانی به فاصله تقریبا کوتاهی از تعرض ناظم به دانشآموزان در مدرسه معین اتفاق افتاد؛ این اتفاق اولین مورد کودکآزاری نبوده و قطعا آخرینش هم نخواهد بود. با این حال اگر بخواهیم از آسیبشناسی کودکآزاری، ریشهیابی علت تعرض به کودکان، لزوم آموزش خودمراقبتی به کودکان و .. بگذریم؛ باید بعد جدیدی را مورد بررسی قرار دهیم که آن، انتشار دقیق اخبار مرتبط با کودکآزاری و کنترلکردن فضایی است که پس از انتشار این اخبار بهوجود میآید.
مهمترین نکتهای که پس از هر اتفاق مشابهی در کودکآزاری یادآوری میشود، این است که موضوع را پنهان نکنیم. درباره کودکآزاری حرف بزنیم و پیگیر وضعیت باشیم. به این صورت که شرایط امن را برای کودک فراهم کنیم تا بتواند تمام ماجرا را تعریف کند؛ اما در این وضعیت چند مشکل به وجود میآید. در شرایطی که فرزند یک خانواده مورد کودکآزاری قرار میگیرد، قطعا دیگر اعضای خانواده هم وضعیت خوبی ندارند.
در این شرایط خانوادهها بهدلیل خشمی که نسبت به کودکآزار دارند، هر خبر و اطلاعاتی که میشنوند را باور میکنند. در برخی موارد هم این خشم در حدی است که ناخودآگاه هر چیزی که میشنوند را طور دیگری تفسیر میکنند و بیاعتمادی به مسئولان (در این دو مورد مسئولان مدرسه) آنها را در تایید این اخبار مصممتر میکند. البته بخشی از این بیاعتمادی هم ریشه در تعلل مسئولان برای شفافسازی دقیق ماجرا نیز دارد.
مصداق بارز آن را هم میتوان در ماجرای مدرسه معین بهوضوح مشاهده کرد؛ در آن ماجرا خانوادههای زیادی درگیر شده بودند و بهدنبال پیگیری حقوق کودکشان بودند. رسانهها هم بهدنبال آن برای ارتباط گرفتن با خانوادهها و بهدست آوردن اخبار دست اول پیشتاز بودند. نتیجه آن هم این بود که هر روز خبر جدید و دست اولی به نقل از یکی از والدین در یکی از رسانهها منتشر میشد و مسئولان هم تکذیبش میکردند.
چرا این اتفاق میافتد؟ چون به حرف تنها یکی از والدین استناد میشود و بر اساس همان حرف خبر و گزارش را منتشر میکنند. در واقع اشتباه در این مرحله، بر گردن خبرنگار، روزنامهنگار، شهروندخبرنگار و کاربر شبکه اجتماعیای است که خبری را بدون پیگیری دقیق یا به اشتراک میگذارد یا منتشر میکند. البته این به این معنی نیست که خانوادهها دروغ میگویند؛ در این شرایط حرفهای زیادی رد و بدل شود و خانوادهها هم آنها را به رسانهها منتقل کنند اما راست و دروغش باید با پیگیری مشخص شود.
در ماجرای مدرسه معین هم این شایعات به کرات منتشر شد؛ از شایعه تجاوز تا مصرف ماریجوانا و .. . نتیجه انتشار این شایعات، ملتهبشدن فضا در حدی بود که تعدادی از خانوادهها را از ادامه پیگیری منصرف کرد. آنها میگفتند شایعات آنقدر زیاد شده که ما هرچقدر هم بگوییم این خبرها غلط است، کسی باور نمیکند. ما موضوع را رسانهای کردیم برای اینکه حق کودکانمان را بگیریم اما الان فقط آبروی ما و فرزندانمان رفته است و بیخیال پیگیری شدهایم.
در ماجرای تعرض به دانشآموزان اصفهانی هم همین اتفاق افتاد؛ رسانهها پس از ارتباط گرفتن با والدین دانشآموزان بدون پیگیری، شنیدهها را سریع منتشر میکردند. در این بین یکی از خبرگزاریها هم خبری را منتشر کرد که از نقل خانوادهها بود و بعد از چند ساعت بدون توضیحی، خبر را حذف کرد. رسانه دیگری نیز تیتر تکرار تجاوز زد؛ در حالی که هنوز گزارش پزشکی قانونی منتشر نشده است و حتی جزئیات کودکآزاری هم مشخص نشده است. رسانه چرا باید بدون استناد به اطلاعات موثق و صرفا برای دیدهشدن و پیشرو بودن، خبر غلط منتشر کند؟
به گزارش تسنیم:بنابراین یکی از مهمترین اقدامات بعد از هر خبر کودکآزاری این است که در کنار اطلاعرسانی و شفافسازی صحیح، از انتشار و پخششدن شایعات جلوگیری کنیم. اولین آسیب انتشار شایعات این است که افکار عمومی و خانوادههای قربانی را از اصل موضوع دور میکند و آنها را در حبابی احساسی قرار میدهد که بدون منطق تصمیمگیری کنند و نتیجه آن هم انصراف از پیگیری خواهد بود. البته این موارد شامل حرفهای ضد و نقیض مسئولان در این موارد نمیشود.