کنایه برجامی ربیعی به شخصیت نامتعادل ترامپ /تحریم یعنی قتل غیرمستقیم
تحریم برخلاف ادعای ترامپ که همواره قصد جداکردن مردم از دولت را دارد با هدف به زانو درآوردن مردم و شوراندن آنها علیه حکومت ایران اعمال شد و تجربه تلخ جدیدی را پدید آورد. این فیلم را قبلاً دیده بودیم، فیلم طولانی تحریم عراق با آن پایان غمانگیز را. ایران البته و صد البته که عراق آن عصر نیست و مردم ایران نیز سرنوشتی مشابه آن نخواهند داشت.
اما ترامپ همانطور تحریمهای ایران را توجیه میکند و به گفتار درمیآوَرَد که در عصر تحریم عراق از زبان آمریکاییها شنیدیم: «اگر تحریمها را لغو کنیم و اگر عراق به پول نفت خود دسترسی یابد بیمارستان و مدرسه نخواهد ساخت صرف سلاح کشتار جمعی و صرف کاخ خود خواهد کرد.» حالا در فضای همپوشانی تحریم و شیوع کرونایی بهتر میتوان فهمید که عراقیها در آن ۱۰-۱۲ سال تحریم چگونه اشکال دیگری از شیوع را تجربه کردند. تحریم برای آنها دوقلوی مرگ و بیماری بود.
اما تحریم به منزله جنگ و به منزله چلیپایی که سررسیدن جنگی دیگر را جار میزند همان چیزی است که نمیگذارد باغ وطن در گسترهای رؤیایی بشکفد. عراقیها حتی پیش از کرونا با چهره ژانوسی تحریم و مرگ و ویروس آشنا بودند: «۹۰ درصد جمعیت انسان عراقی دارند با آنفلوانزا، تب یا آلرژی دست وپنجه نرم میکنند، بدگمانی ما آنقدر زیاد شده که همه باور کردهایم آمریکا یک جور حشره وارد محیطمان کرده. ویروسهای طبیعی یا مسری بودن آنفلوانزا را دیگر باور نداریم.» (نُها الراضی، یادداشتهای بغداد، روزنوشتههای زنی در جنگ و تبعید ۲۰۰۳-۱۹۹۱، ترجمه مریم مؤمنی، ص ۱۱۳)
ربیعی در روزنامه ایران نوشت:تحریم یک جور قتل غیرمستقیم است، بالا بردن ریسک زندگی است. تجربه درد بار عراق نشان میدهد که تحریمها حد یقفی ندارد، یعنی هرلحظه و در هر مرحله از تحریمها چیزی برای تحریم کردن باقی میماند و انسانهای بیشتری را میتوان در معرض تحریم یعنی در معرض کشتار بیشتر قرار داد. تحریمها «رژیمها» را نشان میدهد اما در عمل کودکان را میزند. تحریم اما تقدیر ایران نیست. هرچند کسانی سعی میکنند آن را تبدیل به تقدیر کنند. با تحریمها باید در تک تک نقاط شکلگیری و در تک تک نقاط اعمال آن مقاومت کرد و مقاومت آن را درهم شکست.
این خط مقاومت متصلی است از داخل که از تابآوری داخلی در تک تک ایستگاههای محلی اعمال تحریم آغاز شده و به منطقه و اروپا و به کانونیترین نقطه شکلگیری تحریمها در خود آمریکا امتداد مییابد. به تعبیر واضحتر، با همراهی جامعه مدنی، تشکلهای صنفی، انجمنهای دانشگاهی و تخصصی و همکاریهای منطقهای چه با دولتها و چه نهادهای مدنی و اعمال دیپلماسی میتوان مقابله مؤثری با تحریم داشت و آن را درهم شکست یا شدت وحشیانه آن را کاهش داد.
در این مسیر طولانی ما همواره به یک دیپلماسی پیشتاز و پویا نیاز داریم؛ در واقع دیپلماسی همواره باید جریان داشته باشد. از نوعی که امام خمینی(ره) در جریان سرنگونسازی دیهیم سلطنت سردمدار سرافراز بود. باید اتهاماتی را که آمریکا امروز به منظور پیشبرد تحریمها، وبه منظور یارگیری از نارضایتیهای داخلی و در نهایت بهمنظور توجیه تحریمها در نزد افکار عمومی جهانی و داخلی خود مطرح میکند جدی گرفت. درست به همان اندازه که امام خمینی منزلگاه نوفل لوشاتویی انقلاب، اتهام «وحشی گری»، «بنیادگرایی» و «آشوب طلبی» امریکاییها در خصوص ماهیت انقلاب اسلامی را جدی میگرفت و به نحو مستدل و با توسل به یک زبان جهانشمول و همه فهم در سطح افکار عمومی جهانی و آمریکایی به آن اتهامات پاسخ داد.
فراتر از این، امام خمینی (ره) خطاب به شبکه دانشجویی و نخبگان ایرانی مقیم کشورها میگفت در هر کشوری که هستند سعی کنند افکار عمومی آن کشور را مخاطب خود قرار داده و به دنیا بگویند که مردم ایران وحشی نیستند، بلکه یک «حق واضح ملی وحقوق بشری» خود را میطلبند. امروز اتهام «عادی نبودن» رفتار حاکمیت ایران که ترامپ و پمپئو مستمراً و تقریباً همه روزه و همه هفته آن را پمپاژ میکنند از جنس همان اتهام «وحشی گری» است که در صدر نهضت اسلامی توسط آمریکا مطرح میشد بدون اینکه دیپلماسی عمومی و دیپلماسی انقلابی ما به همان حلقهای چنگ زند که امام خمینی چنگ زد، یعنی حلقه حقوق بشری و اثبات سرشت دموکراتیک و حقوق بشری مطالبات مردم ایران.
در اینجا نیت سنجی ترامپ و بیان اینکه چه نیات بر زبان نیامدهای در ورای اتهام «غیرعادی» بودن رفتار ایران وجود دارد، هرچند که آن نیت سنجی درست باشد، فایده چندانی ندارد: زیرا این یک بحث نظری صرف نیست، یک عرصه مبارزه دیپلماتیک است: آنجا که عقلانیت شیطانی تحریمها توجیه خود را در برچسب «غیرعادی» بودن رفتار ایران و حاکمیت ایران جستوجو میکند هیچ چیز انقلابیتر از آن نیست که با تمام قوا و با بسیج همه نیروی دیپلماسی و ظرفیتسازی در لابیگریها نشان دهیم مردم و حاکمیت ما مثل همه نظامهای عادی جهان حق حیات و منزلت خود را مطالبه میکند و با توسل به این حق بشری است که در مقابل تحریمها میایستند.
اساساً این یک سنت دیرینه و نهادینه در مکتب شرق شناسی سیاستزده کاخ سفید و کارشناسان جنگ افروز غربی است که تلاش میکنند وانمود نمایند که مسلمانها و ملتهای این جغرافیای مظلوم «متفاوت از هر کشور و جنبش عادی»، با مفاهیم مدرن حقوق بشری بیگانهاند. درحالیکه این روش برچسب زدن و ساخت تئوری جنگ و توجیه افکار عمومی برای اهداف سیاسی یکی از سنتهای مرسوم در کاخ سفید بوده که ترامپ هم از آن تبعیت میکند.
دو سال از وضع تحریمهای بیسابقه علیه ایران گذشت، دولت و مردم ایران دوران سختی را سپری کردند. جامعه روز به روز تاب آورتر و خلاقتر شد و دولت نیز با همه سختیها تلاش کرد ضمن حفظ استقلال ایران در میان افکار عمومی جهانی، آمریکا را از یک صاحب حق به یک دولت بیمنطق که فقط با قدرت سیاسی و اقتصادی دنیا را به تبعیت کشانده – این برداشت از اظهارات سران دیگر کشورها با مقامات کشورمان هویداست- تبدیل کرده است.
باوجود همه ناگواریها درگیر شدن دولت با بحرانهای طبیعی متعدد و برخی اتفاقات اجتماعی دردآور و ایجاد شرایط جدید پس از شیوع کرونا در روابط دولت – ملتها ما به یک سرمایه اجتماعی جدید دست یافتهایم، تابآوری اقتصادی بیشتری کسب کردهایم که صادرات اقلام کرونایی در بحبوحه تحریمها نمونه عینی آن است.
تجربه دو سال اخیر ما در تحریم، مسیر آینده را پیش روی ما قرار داده است. تحریم تقدیر ملت و سرنوشت محتوم ما نیست، ما با اصل و آثار تحریم خواهیم جنگید، مفاهمه و گفتوگوی عمومی با جامعه مسیر درستی است که ادامه خواهیم داد. نهادهای اجتماعی، سازمانهای مدنی، کمک کار ما در یک درک مشترک و اجرای سیاستهای مؤثر خواهند بود.
جوشش نوآوریها و خلاقیتها از درون جامعه و دولت و ایجاد دانش و تولید ادامه خواهد یافت. قطعاً عادلانه کردن جامعه و مبارزه با فقر و کاهش فشار از طبقات پایین اجتماعی مسیر درستی است که ادامه خواهیم داد. دیپلماسی رسمی، عمومی، متعهدانه و ظریف همچنان در جریان خواهد بود. سرنوشت ما مشابه دیگران نیست و جامعه ایران افقهای جدید را خواهد دید و این تحریمها هستند که ناچار به عقب رفت خواهند بود.