کلانتری: افشاگریها آغاز خواهد شد
روز گذشته رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در جلسه کارگروه ملي کاهش آلودگي هوای کلانشهرها با اعلام اينکه افشاگريهاي محيط زيست آغاز خواهد شد، گفت: «حق مردم در حوزه محيط زيست را بازپس ميگيرم، اگرچه ميدانم ممکن است اين حرفها، هجمهها و فشارهاي زيادي برايم بههمراه داشته باشد».
در اين گزارش، هم به مشروح صحبتهاي آقاي کلانتري که تا حدود خفيفي ردي از افشاگري هم در خود دارد پرداختهايم و هم با سه کارشناس و متخصص حوزه محيط زيست و آلودگي هوا صحبت کردهايم که از قضا هر سه نفر معتقدند افشاگري و طرح معما و… دردي از معضل آلودگي هواي کلانشهرها درمان نميکند و حالا بهجاي افشاگري، موسم اقدام و عمل است، چون داستان آلايندههاي هوا چندان پيچيده نيست.
افشاگري درباره نوسازي تاکسيها
رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در جلسه کارگروه ملي کاهش آلودگي هوای کلانشهرها که با حضور استانداران، شهرداران و معاونان وزراي مرتبط تشکيل شده بود، در سخنان خود در اين جلسه اينطور گفت: هيچ موضوع پنهاني وجود ندارد و سلامت، امنيت زيستمحيطي و حقوق نسلهاي بعد قابل چشمپوشي نيست و حاکميت بايد تکليف خود را با زيادهخواهي صنعت مشخص کند.
کلانتري اشارهاي هم به فرسودگي حداقل ٤٠ درصد از ١٤٠ هزار کاميون در حال تردد در تهران داشت و درباره نوسازي ناوگان تاکسي تهران هم گفت: چرا بايد با پيشنهاد يک شرکت خودروسازي معتبر دنيا براي نوسازي تمامي تاکسيهاي فرسوده تهران به ازاي دريافت نفت خام به ميزان تفاوت سوخت مصرفي تاکسي فرسوده و نوسازيشده در مدت پنج سال، مخالفت شود. اين کارشکني صنعت است، درحاليکه صنعت داخلي بايد با ارتقای توليد خود، فضاي رقابت با صنعت خارجي را ايجاد کند.
وي با انتقاد از برنداشتن گام عملي براي مقابله با آلودگي هوا و اجرائيشدن مفاد مصوبههاي دولت يازدهم در اين خصوص، گفت: مقابله با آلودگي هوا، حداقل در کوتاهمدت هزينهزاست و به طور نمونه بايد ميان برخورداري از هواي سالم و ادامه ساختوساز در چهار ماه انتهايي سال که منجر به تردد شبانه خودروهاي فرسوده ميشود، يک انتخاب داشته باشيم.
معاون رئيسجمهور افزود: حداقل ٨٠ درصد آلايندگي ذرات زير ٢,٥ ميکرون در تهران ناشي از تردد اتوبوسها و کاميونهاي فرسوده است. از طرفي با توجه به آمار اعلامشده مبنيبر اينکه به طور نمونه سوخت مازوت نيروگاه شهيد رجايي عامل ٢٠ درصد آلودگي هوا در تهران و کرج است، از وزير نفت درخواست شد تا نسبت به تأمين سوخت گاز طبيعي براي تمام نيروگاهها در فصل سرد سال اقدام شود، اما مهمتر از سوخت بهعنوان يک فاکتور آلاينده هوا، احتراق ناقص سوخت در موتور وسايل نقليه است.
کلانتري با بيان اينکه طبق آمار اعلامشده از سوي شهرداري تهران، ٧٠ درصد آلودگي شهر تهران ناشي از احتراق ناقص سوخت در خودروهاي فرسوده است، گفت: بر اساس همين آمار، ٥٠ درصد اتوبوسهاي فعال در سيستم حملونقل عمومي تهران، فرسوده است و بايد از رده خارج شود. وي ضمن انتقاد از ورود ٥٠٠ هزار موتورسيکلت کاربراتوري در دو ماه به کشور، اظهار کرد: اين حجم ورود موتورسیکلت کاربراتوري به کشور پيش از ابلاغ مصوبه دولت در اين خصوص و درحاليکه هر موتورسيکلت چهاربرابر خودرو توليد آلودگي دارد، قابلقبول نيست.
معاون رئيسجمهور با تأکيد بر اين موضوع که حاکميت بايد تکليف خود را با زيادهخواهي صنعت مشخص کند، تصريح کرد: بايد مشخص شود که مملکت نوکر صنعت است يا صنعت در خدمت مردم است. وي با بيان اينکه سازمان حفاظت محيط زيست از اين پس تنها به وظيفه نظارتي و حاکميتي خود عمل ميکند، اظهار کرد: هيچ موضوع پنهاني وجود ندارد و سلامت، امنيت زيستمحيطي و حقوق نسلهاي بعد قابل چشمپوشي نيست. اين گفتههاي رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در شرايطي که تهران و بيشتر کلانشهرهاي ديگر کشور همچنان با معضل آلودگي دستبهگريبان هستند آيا ميتواند دردي را درمان کند؟ و اگر قرار است افشاگري صورت گيرد، بهتر است اين افشاگري شامل چه مواردي باشد و بهتر است به کدام بخش گرهدار داستان آلودگي پرداخته شود؟
همين سؤالات را با سه نفر مطرح کردم؛ يوسف رشيدي که سالها سابقه رياست شرکت کنترل کيفيت هواي تهران و سرپرستي مرکز ملي هوا و تغيير اقليم سازمان حفاظت محيط زيست را برعهده داشت و هماکنون استاد دانشگاههاي معتبر تهران است. علياصغر علمالهدي، رئيس انستيتو آب و انرژي دانشگاه صنعتي شريف که در زمينه شيمي تجزيه (ضايعات صنعتي و خطرناک و آلودگي هوا) متخصص است و همچنين محمد درويش، کارشناس محيط زيست که تا چندي پيش مديرکل واحد آموزش و مشارکتهاي مردمي سازمان حفاظت محيط زيست بود. در ادامه، مشروح پاسخهاي آنها به سؤالات «شرق» آمده است.
داستان ساده آلودگي
يوسف رشيدي: واقعيت اين است که داستان آلودگي ساده است و ما عملا چيز مبهمي در مبحث آلودگي هوا نداريم؛ مبهم از اين لحاظ که ميدانيم علتهاي آلودگي هوا چيست و راهکارهايش را هم ميدانيم. طرح مباحثي مثل افشاگري و… ، ٢٠ سال پيش که داستان آلودگي را نميدانستيم محلي از اعراب داشت. آنموقع دو طرح بينالمللي را در تهران انجام داديم و همه زواياي مسئله آلودگي و حل مشکل مشخص شد. الان به نظرم بيشتر وقت اقدام و عمل و جسارت و کار کارشناسي در تهران است. شخصا احساس ميکنم مردم از اينکه ما مدام درباره آلودگي حرف بزنيم خسته شدهاند؛ الان دوره رهنموددادن و حرفزدن و توصيفكردن گذشته است. از طرفي نگاهي به تاريخچه مسئله آلودگي هوا به ما ثابت ميکند که هر وقت و هرجا کار انجام دادهايم، اثرات مثبتش را ديدهايم و هرجا کاري نکرديم و فقط حرف زديم، مشکل به قوت خودش باقي مانده؛ مثلا اگر الان دادههاي ١٥ سال پيش درباره آلايندههاي هواي شهري مثل تهران را نگاه کنيم، متوجه ميشويم آن موقع مشکل ما مونوکسيدکربن و ذرات PM١٠ بود؛ ولي الان هيچ بحثي درباره اينها نيست، الان بيشتر حرف از ذرات PM٢,٥ است، همين نشان ميدهد که اقداماتي شده و اثرگذار بوده؛ ولي کافي نيست.
وقتي حداقلهايي براي استاندارد سوخت و ماشين و حذف سرب از سوخت در تهران انجام شد، نتيجهاش را نشان داد؛ اما درباره آلايندههاي ديگر نتوانستيم حل کنيم؛ چون کاري نکردهايم. در زمينه استاندارد خودروها استانداردهاي ما مطابق استانداردهاي روز دنيا نيست؛ ولي واقعيت اين است که مشکل ما فقط اين نيست، ما در زمينه بارگذاري جمعيت و ساختوساز و ارتباط کاربري زمين و ترافيک کاري نکردهايم و کلا چسبيدهايم به معاينه فني و سوخت و کيفيت خودرو و… اما موضوعات مهمي مثل سفرهاي شهري و کاربري زمين را مديريت نکردهايم، اجازه بارگذاري جميعت را در تهران و حومهاش دادهايم و اين وضعيت هم ثمره آن است. ما هنوز حملونقل عمومي را به معناي واقعي که حملونقل عمومي باشد، در کشور نداريم.
اينکه يک شهروند براي رسيدن به مقصدش دائم مجبور باشد اتوبوس و مترو و تاکسي و… عوض کند و همان هم خيلي با برنامهريزي و گستردگي نباشد، اين حملونقل عمومي نيست. به زبان ساده ما کاملا ميدانيم علت آلودگي چیست و راهکار حل مشکل هم چيست؛ اما اينکه چطور بايد اين اقدامات را اجرائي کرد، دست مسئولان است. چاره مشکل هم اجراي طرح ترافيک و زوج و فرد و گسترش آن به درِ منازل شهروندان نيست. اينها راهکار نيست، اينها عقبانداختن راهحل اصلي است.
آلودگي که ربطي به پلاک خودرو و زوج و فرد ندارد، تردد و عوارض را بايد به نسبت ميزان توليد آلودگي وضع کنيم و همينطور گزينههاي جايگزين حملونقل براي مردم را مهيا کنيم که اگر اين اقدامات انجام بشود، مشکل حل ميشود. زمان اينکه فلان چيز را ميگوييم يا خواهيم گفت، گذشته است. من معتقدم همين قوانين موجود هم اگر اجرا شود، تأثير زيادي خواهد داشت.
بيتوجهي به دانشگاه
علياصغر علمالهدي: من اطلاع دقيقي ندارم که آقاي کلانتري قرار است درباره چه چيزي صحبت کند؛ اما موضوع آلودگي با همه اهميت و شرايطي که دارد، ردّ يک موضوع را در آن به وضوح ميتوان ديد، اينکه متأسفانه ظرفيتهاي دانشگاهي و مراکز پژوهشي ما در نظر مديران اجرائي ارزش لازم را ندارد و پتانسيل و خروجي فعاليت آنها به کار گرفته نميشود؛ مثلا بايد پرسيد مطالعاتي که ٢٠ سال پيش شرکت کنترل کيفيت هواي تهران درباره آلودگي هوا انجام داد و اعلام شد مسئولان چند درصد آن را اجرا کردند؟ آن همه انرژي و وقت گذاشته شد و يک پژوهش جامع در زمينه طراحي شهري و حملونقل عمومي و… تهيه شد؛ اما مسئولان اجرائي نتيجه کار را گذاشتند داخل کشو که خاک بخورد. واقعيت اين است که مثلا حل مشکل آلودگي هواي تهران بهعنوان يک وظيفه علمي و ملي و موضوعي تخصصي و کارشناسي ديده شود و تابع فلان مسئول يا وزير نباشيم.
داستان آلودگي ساده و سرراست است، مسائل علمي را بايد مثل همهجاي دنيا با ظرفيت دانشگاهي و علمي و تخصصي حل کرد. وزير يا فلان مسئول دولتي که نميتواند متخصص همه حوزهها باشد. در همين مبحث آلودگي هوا ما در دانشگاهها اين همه هزينه ميکنيم و متخصص تربيت ميکنيم؛ اما هيچ استفادهاي از آنها نميشود. درباره اين موضوع گاهي پرسيده ميشود که آيا مسئله آلودگي هوا حلشدنی است؟ پاسخ من اين است: حتما حلشدني است؛ ولي اراده ميخواهد.
اين مشکل را خودمان به وجود آورديم، اين همه جمعيت و امکانات رفاهي را در تهران تجميع کرديم، آيا نميشد پايتخت اقتصادي جاي ديگري باشد؟ به وضوح معلوم بود که در تهران با توجه به ابعاد جغرافيايي و محدودبودنش به کوه تجمع آلودگي ايجاد ميشود؛ ولي بدون درنظرگرفتن اين موضوع شهر را گسترش داديم و بارگذاري اضافه بر آن سوار کرديم. طبيعي است که نتيجه چنين کاري افزاش آلودگي و آلايندههاست.
چرا چانهزني و تهديد به افشاگري؟
محمد درويش: اصولا سازماني مثل حفاظت محيط زيست نبايد تهديد به افشاگري کند؛ بلکه يا بايد تخلفات را به مراجع قانوني اعلام کند يا اينکه اگر چنين تخلفاتي تاکنون بوده و به آنها رسيدگي نکرده، بايد توضيح بدهد که چرا به وظيفه نظارتي خودش عمل نکرده است؟ اينکه رئيس اين سازمان ميگويد افشاگري ميکنيم؛ يعني تخلفاتي هست و ما هم ميدانستيم؛ اما تاکنون نگفتهايم، اين خودش يک تخلف محرز است. براي سازماني که حافظ اصل ٥٠ قانون اساسي است و ميتواند جلوي اجرائيشدن مصوبههاي تصويبشده مجلس را هم بگيرد و قبلا هم مواردي بوده که اين کار را کرده، نيازي به گروکشي و تهديد به افشاگري ندارد.
اگر خلافي وجود دارد که حتما هست و ميدانيم که وجود دارد، به افشاگري نيازي نيست. از طريق مراجع قانوني جلوي آنها را بگيريد. اين فرهنگ متأسفانه در ادبيات رسمي ما رايج شده است. اگر اتفاق خلافي رخ داده، چرا چانهزني ميکنيد؟ خود رئيس محيط زيست چندي پيش گفته بود مملکت نبايد معطل محيط زيست بماند، الان بايد پرسيد چرا تغيير موضع داده آيا اتفاقي رخ داده است؟
روزنامه شرق