کسی که دائم الصلاة است کارتنخواب نمیشود
شهرام گیلآبادی این روزها نمایشی روی صحنه برده است که محل جدال آرا شده است. برخی آن را از زاویه موقعیت سیاسی او میسنجند و برخی از منظر زمینه اثر، او هم متهم میشود و هم تشویق. خودش معتقد است اثرش دچار سیاستزدگی شده است.
به گزارش خبرنگاران پویا، صبح امروز روابط عمومی نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» در خبری مدعی شد رکورد حضور تماشاگر سالن استاد سمندریان شکسته شد و نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» شب گذشته با 353 تماشاگر در سالن سمندریان تماشاخانه ایران شهر حد نصاب جدیدی به ثبت رساند.
«یک دقیقه و سیزده ثانیه» به نویسندگی مشترک محمد چرمشیر و بهمن عباسپور و کارگردانی شهرام گیلآبادی از یکم مرداد اجراهای خود را در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر آغاز کرده و نگاهی به معضلات اجتماعی زنان به ویژه وضعیت زنان کارتنخواب دارد و در آن سه چهره سرشناس، یعنی سیما تیرانداز، پانتهآ بهرام و لادن مستوفی ایفای نقش میکنند.
با این حال نمایش از همان روز نخست درگیر حواشی شد. یک لایو ویدئویی در اینستاگرام شایعه تکخوانی بازیگران زن را مطرح کرد و در ادامه سابقه سیاسی و مدیریتی گیلآبادی به زعم خودش، فضا را به سمت سیاسیکاری در رسانههای مخالف او کشاند. او نقدهایی که بر کارش منتشر شد را آغشته به سیاست میداند. البته در این میان بودند نقدهایی چون «زنانی که خود و بدنشان را بر صحنه روایت میکنند» آینا قطبی که با اشاره به تئاتر فمنیسم به تمجید از کار گیلآبادی، از آن تمجید میکند.
در قسمت ابتدایی شهرام گیل آبادی به دلایل انتخاب چنین موضوعی برای نمایش خود اشاره کرده بود و در ادامه از هجمهها علیه نمایشش با تعبیر سیاست زدگی سخن می گوید.
***
تسنیم: این حواشی کار شما سیاستزدگی است یا سیاسیکاری؟
حواشی کار ما به یقین بیتدبیری است
گیلآبادی: حواشی کار ما به یقین بیتدبیری است. اگر منظورتان آن روزی است که آقایان آمدند دوباره بازبینی کردند و میخواستند در مجوز بازنگری کنند، به نظر من بیتدبیری بود. فضای مدیریت فرهنگی و هنری ما آنقدر متزلزل و بیسیاست و بیهدف پیش میرود که به نظرم هر چیزی سر جای خودش قرار ندارد. وگرنه نظام مدیریت ما باید از یک اثر هنری صیانت کند نه اینکه نظام مدیریتی ما براساس یک خبر کذب بیاید و همه چیز را دچار تشویش کند.
تسنیم: سری دوم بازبینها عوض شدند؟
گیلآبادی: بله، عوض شدند. نکتهٔ قابلتأملش این است که مدیر فرهنگی – هنری باید شجاع و جسور باشد. معرفتاندیش و آگاه باشد. آدم تخصصی باشد؛ وگرنه بازی میخورد.
تسنیم: چیزی که شما میگویید در 40 سال گذشته اصلاً نداشتیم.
گیلآبادی: داشتیم که میتوانم برای شما تعریف کنم.
تسنیم: در دورهٔ کنونی چند نفر از مدیران فرهنگی ما متخصصین فرهنگی و جسور هستند؟
گیلآبادی: من واقعاً میآیم کار هنریام را میکنم و دوباره میروم.
تسنیم: مهدی شفیعی مهندس است، علی مرادخانی روانشناس است، وزیر سابقه امنیتی دارد. هیچ کدام فرهنگی نیستند.
خودمان، خودمان را میزنیم به جای اینکه حمایت کنیم
گیلآبادی: نکتهٔ بیراهی نیست؛ اما هنر نیاز به مدیر جسور دارد. ما در فضای داخلی خودمان خیلی دعوا داریم؛ حتی گاهی اوقات خودمان، خودمان را میزنیم به جای اینکه حمایت کنیم.
تسنیم: چون از شما خوششان نمیآمد این اتفاق افتاد؟
مؤلفههای عملیاتِ روانی را داشتم، چه خواسته و چه ناخواسته
گیلآبادی: یک طرحِ عملیات روانی بود. به خاطر اینکه نگاهِ آدمها از جای دیگری به جای دیگری برود؛ چون من به راحتی مؤلفههای عملیاتِ روانی را داشتم، چه خواسته و چه ناخواسته. نامش هم شاید بلد نباشم که عملیات روانی است؛ ولی احساس کردم اگر موضوع بدین سطح بیاید، از جای دیگر فکرها منحرف میشود. این نظر من است. به عنوان یک آدم رسانهای هر چه تعدیل میکنم، جز این نمیتوانم چیز دیگری برداشت کنم.
تسنیم: در بازبینی دوم تغییراتی ایجاد شد؟
گفتم قرار است شما در محتوا نظر بدهید، این شکلِ اجرای ماست
گیلآبادی: واقعاً تقریباً هیچی. اجرای هر شب را ببینید. ما در شکل اجرای چارچوبها، استخوانبندی تفاوت جدی نداریم. هیچ تغییری ایجاد نشد. سه تا موضوع را به من گفتند. خیلی راحت، گفتند مواظب حجاب بچهها باشید. گفتم مادر خود من دماغش مشخص است. من از خانواده یک جانباز 60 درصد هستم. من چگونه میتوانم در مورد این موضوع حساس نباشم!!؟ موضوعِ دومی که وجود داشت و آقایان فرمودند، گفتند جمعخوانی خانمها را داشته باشید، گفتم همه را وادار میکنیم به خواندن که هر 4 نفر با تماشاچی خواندند. گفتند از موبایل در صحنه اول و آخر استفاده نکنید گفتم من عذرخواهی میکنم به شما ربطی ندارد. این طراحی اجراست. گفتم قرار است شما در محتوا نظر بدهید، این شکلِ اجرای ماست.
تسنیم: شایعاتی است که شما به خاطر جایگاهی که در شهرداری دارید، از امکانات شهرداری استفاده کردهاید. شما چقدر از امکانات شهرداری استفاده میکنید؟
گیلآبادی: اولاً این باید قابلاثبات باشد و باید اثبات کنند. درباره امکاناتی مثل تبلیغات شهری باید بگویم با دوستانی که در شرکتهای مختلف، از دوستان تئاتری من هستند و شما هم میدانید، وارد گفتگو شدیم و با تخفیف از این دوستان تابلوی شهری گرفتیم.
تسنیم: سالن ایرانشهر را رایگان گرفتید؟
من صورتحساب بیلبوردها را دارم که بابت هر بیلبورد از دوستان خودم چه تخفیفی گرفتم
گیلآبادی: همان شرایطی را دارد که برای دیگران دارد. ما 11 ماه پیش نوبت گرفتیم، در صورتی که بعضی از اجراها سه ماه بیشتر نیست که وارد نوبت شدهاند. 11 ماه پیش که البته سه ماه پیشترش درخواست داده بودم، شروع به بازیهایی کردند و 11 ماه قبل پذیرفتند که بالاخره ما اجرایی داشته باشیم. من حتی یکبار هم با مسئولین ایرانشهر در مورد اینکه اجرای من کِی باشد – به خاطر اینکه تحتتأثیر نباشیم و نباشند – صحبت نکردم. من صورتحساب بیلبوردها را دارم که بابت هر بیلبورد از دوستان خودم چه تخفیفی گرفتم.
تسنیم: به همه میدهند؟
از فضاهای رایگان در فضای شهرداری استفاده نکردم
گیلآبادی: ممکن است ندهند. سابقهٔ رفاقت آدمهاست. من 27 سال است در فضای اطلاعرسانی کار میکنم و از فضاهای رایگان در فضای شهرداری استفاده نکردم. اساساً این کار هنری من یک کارِ شخصی و علمی است. هم به خاطر فضاهای دانشگاهیم که سر کلاس میروم و درس میدهم و هم از باب ارتقای خودم در جایگاههای هنری، همیشه سالی یک یا دو کار یا دو سالی یک کار داشتهام و این هم در امتداد آن موضوع است.
تسنیم: گفتید من دخالتی در تاریخ اجرا نداشتم. من پیگیری کردم گفتید میخواهم اجرایم اجرای دوم سالن باشد و آقای نعیمی هم گفته بود من در درخواستم نوشته بودم من اجرای دوم را میخواهم. چرا سالن به هر دو نفر شما اجرای اینگونه میدهد در صورتی که درخواست هر دو نفر شما اجرای دوم بوده است؟
هیچ وقت دوست نداشتم کارم با وضعیت اداریم قاطی شود
گیلآبادی: همینطور است. من مطلع نیستم؛ ولی ما درخواستی که به سالن دادم این بود که هر زمانی میخواهید به ما اجرا بدهید ساعت 9 شب باشد. دلیلش هم روشن است. من آدم پرمشغلهای در کارم هستم و هیچ وقت دوست نداشتم کارم با وضعیت اداریم قاطی شود، به خاطر این بود که قبل از 9 شب برایم امکان نداشت؛ چون از ساعت 8 شب تا ساعت 12 شب باید درگیر اجرا شوم. این کاری هم که الآن من در فضای شهر و مدیریت شهری دارم، کاری است که زمانپذیر نیست. تمام تلاشم این بود که با فضای کاریم تداخل نداشته باشد. از همین رو درخواستم از ابتدا این بود که ساعت 9 شب میتوانیم اجرا برویم. سالن میتوانست تصمیم بگیرد و اگر تصمیم میگرفت ما به آن تصمیم عمل میکردیم؛ ولی نه 10، 20 روز قبل از اجرا، حداقل 10، 11 ماه قبل به ما میگفتند 9 شب نمیشود و ما فکر میکردیم در این سالن نمیتوانیم اجرا کنیم یا کار دیگری میکردیم و یک تصمیم دیگری میگرفتیم.
تسنیم: آقای نعیمی گفت ما هر دو گفتیم نمیتوانیم ساعت 7 اجرا کنیم و گفت چرا آقای گیلآبادی ساعت 7 بلیتفروشی کرد؟
بین گروه آقای نعیمی و گروه خودم هیچ تفاوتی در ذهنم قائل نبودم
گیلآبادی: خیلی روشن است. من و آقای نعیمی یک تعامل مثبتی با هم داشتیم، یعنی من از موضع خودم کوتاه آمدم و کنار کشیدم. به خاطر اینکه هر گروه تئاتری اجرا برود برای من ارزشمند است. به عنوان یک آدم فرهنگی، خدا شاهد است بین گروه آقای نعیمی و گروه خودم هیچ تفاوتی در ذهنم قائل نبودم. نکتهٔ بعد سالن شرایطی داشت که قبلش سالن خالی بود و بدون شک تا گروهی میخواستند به سالن اضافه کنند. ما مجبور بودیم. ما ساعت 9:30 شب که میخواستیم اجرا برویم، سالن خالی میماند و من از بچهها خواهش کردم با توجه به اینکه سر کار تصویری بودند، به خاطر اینکه اجرا زودتر به پختگی خودش برسد، آن دو روز را ساعت 7 شروع کنیم و ساعت 9:30 اجرای دوم را برویم. بچهها خواهش من را پذیرفتند و با فضاهای فیلمشان هماهنگ کردند. واقعاً همینطوری بود. ما قصد نداشتیم جای دیگری برویم. اینجا را انتخاب کرده بودیم به دلایلِ مخاطبشناسی که عرض کردم. من هیچ جای دیگر به عنوان اجرای اول این کار را اجرا نمیکردم و برای این سالن طراحیش کردم .
تسنیم: اجرای بعدی هم برای آن در نظر گرفتید؟
گیلآبادی: اگر اجرای بعدی باشد سالنها را میبینم، شرایطشان را بررسی میکنم، طراحی خودم را برای آنجا عوض میکنم.
تسنیم: الآن به هیچ سالنی فکر نمیکنید؟
گیلآبادی: فعلاً فکر نکردم. فقط چند اجرای خارجی که پیشنهاد شده دارم. به آنها فکر میکنم. اگر بشود و اگر یک وجوه جهانشمولی داشته باشد و یک تغییرات جدی باید در کار داشته باشیم.
تسنیم: اینکه آنجا که خانم تیرانداز شروع میکند به بِشکن زدن و شروع به خواندن میکند این حس منفی در بین بچههای مذهبی ایجاد کرده است، نظر خودتان چیست؟
یک نفر نمیتواند دائمالصلاة باشد و کارتنخواب شود
گیلآبادی: خوشحالم حرفی زدید که میشود با آن مبنایی برخورد کرد و این نکته من را وارد تحلیل میکند. میخواهم تحلیل دراماتیک کنم. در ژرف این موضوع وقتی آدم حرکت میکند اگر کسی مشکلی نداشته باشد، کجروی نداشته باشد که کارتنخواب نمیشود. شما اگر بخواهید شخصیتپردازی کنید، حتماً نمیتوانید یک شخصیتپردازی سیاه بکنید یا شخصیتپردازی سفید بکنید. حتماً سیاهوسفید در کنار هم است که یک کاراکتر دراماتیک را تولید میکند. یک نفر نمیتواند دائمالصلاة باشد و کارتنخواب شود؛ ولی یک نفر میتواند کجروی داشته باشد و یک جایی بغض بکند و بگوید دلم برای سجادهٔ مادرم تنگ شده است. این آدم میتواند تلنگرِ اینچنینی داشته باشد و میتواند شخصیت چندوجهی داشته باشد؛ اما نمیتواند دائمالصلاة باشد و سر از کارتنخوابی دربیاورد.
بچههای حزباللهی به من زنگ میزنند و میگویند خدا لعنت کند آدمی را که دست گذاشت روی موضوعی که شما را بدنام کند
پس ما وقتی مینشینیم برای باورپذیری یک اثر شخصیتپردازی میکنیم باید شخصیتپردازی درست باشد و باید همه چیز سر جای خودش قرار بگیرد و همه چیز سیاهوسفید روبهروی هم قرار بگیرند که بتواند به یک تولیدِ فکری بینجامد. اینکه بچههای روشنی از طیف بچههای حزباللهی و مذهبی میآیند مینشینند و این را میفهمند من خوشحالم. نمایندگان مجلس میآیند. به هر حال بچههایی که اهل انقلابند مینشینند میبینند و بعداً به من زنگ میزنند و میگویند خدا لعنت کند آدمی را که دست گذاشت روی موضوعی که شما را بدنام کند؛ چون که نقطهای نمیشود درام را دید. مانند این است که من از یادداشت شما نیمسطری بردارم و شما را به قضاوت بنشینم.
درام را باید در ساختار و سیستمش دید، یعنی از زمانی که شروع میشود تا زمانی که تمام میشود. باید اینطوری ببینید. ممکن است یک درامی نقاطِ ضعفی داشته باشد که مورد نقد باشد؛ اما این نقاط ضعف دلیل بر این نمیشود که سیستم را زیر سؤال ببرید، یعنی نظامِ جامعِ بههمپیوستهای که همهٔ نشانهها روی همدیگر کنش و واکنش داشته باشند برای رسیدن به یک هدف، این میشود سیستم. مانند اینکه خبرگزاری شما را براساس یک خبر قضاوت کنم، یعنی تمام زحمات را با یک چوب برانم. ضمن اینکه وجاهتِ شکلگیری درام کاملاً روشن است. دوستانی که روی «یک دقیقه و 3 ثانیه»، روی یک خبر کذب قضاوت میکنند مانند آن مدیریت ناآگاهی است که بیتدبیریش به جایی میرسد که سه جمله خبر او را به تزلزل وامیدارد. مدیریت هنری باید درایت داشته باشد. بحثم این است. باید صیانت بکند. بحثم این است. باید جسارت و شجاعت داشته باشد. بحثم این است. واقعاً اگر مدیریت هنری جایگاه داشته باشد که این جایگاه، فلسفی، فکری و تخصصی باشد هیچ وقت نمیآید بگوید من یک خبر سه سطری در یک کانال تلگرامی را مبنای قضاوت خودم قرار بدهم و جلوی یک سانس را بگیریم و تبدیل به یک خبری شود که بیشتر از اینکه خودمان از آن بهره بگیریم، کسی که عناد دارد از آن بهره بگیرد. پس خواهش من از تمام دوستانم این است که همه بیایند ببینند، وقتی که دیدند به قضاوت بنشینند.
زخمی که روی سینهٔ ماست، زخمی است که دائم دارد خراش میخورد و خون تازهاش دارد درمیآید
ما اینطوری قضاوت میشویم؛ چون ما در نظام سیاسی – اجتماعی و نظام فکری اینطوری ما را قضاوت میکنند و میگویند ما از فلانی ممکن است انتظار نداشته باشیم. من میخواهم بگویم کارتنخوابی یا اگر کسی سر گرسنه روی زمین میگذارد این زخمی بر صورت دیانت ماست. ما یک جایی مشکل داریم که صبح که بیرون میآید خیلی از این آدمها را میبیند. ما در نظامِ فکریای داریم زندگی میکنیم که اعتقادمان بر این است که رسول (ص) میگوید باید مواظب 40 همسایه آنطرفتر باشید و ما حتی الآن خانهٔ خودمان را نمیتوانیم مواظبت کنیم، یعنی اینکه شاید علاقه نداریم. شاید غافلیم نسبت به آن و ما مدام فکر میکنیم. کارتنخوابی یک دردی است که از خانه همسایه بیرون میزند. ما باید موضوع را اینطوری ببینیم. به خاطر همین است که من میگویم باید تغییر زاویهٔ دید نسبت به موضوعات داشته باشیم و نمیشود براساس یک دقیقه، محتوا و زمینه و متن نقد کرد. این سه را باید در امتداد هم دید، محتوایی که داریم این است که صورت دیانت ما زخمی است. زخمی که روی سینهٔ ماست، زخمی است که دائم دارد خراش میخورد و خون تازهاش دارد درمیآید.
من شبی در یک گرمخانه پدری را دیدم، زمستان هم بود. ما در گرمخانه کلی کفخواب داشتیم، از انتها شروع کرده بود پتوها را از صورتها کنار میزد بعد دوباره میپوشاند و آمد به سمت جلو. من گفتم ببینید این کیست؟ نکند کار غیری انجام میدهد، رفتند او را آوردند دیدم یک پیرمرد متشخصی است به پهنای صورت داشت اشک میریخت. گفتم پدر چه شده؟ گفت پسر 19 سالهام معتاد شده. یک هفته از خانه آمده بیرون نیست. دارم دنبال او میگردم.
یک شبی وسط هرندی یک قابلمهای یک خانمی گذاشته بود داشت غذا میداد. گفتم چیست؟ گفت من 30 سال معلم بودم، من کمکاری کردم که اینها اینطور شدند و الآن آمدم کمکاری خودم را جبران کنم. ما به وجدانهای بیدار نیاز داریم بهجای سیاستبازی و نگاههای قشری، ما نیاز داریم به وجدان بیدار، هر که میتواند در بیدار کردن وجدان جامعه نقش داشته باشد. یا علی! باید بیاید وسط و من تلاش خودم را در حد توان خودم کردم. اگر تلاش زیادی است خدا را شاکرم، اگر تلاش کمی است حد توانم همین بوده. چیزی جز این بضاعتم نبوده. وقتی آدم کار هنری میکند با تمام آبرویش وسط میآید. اگر به جامعه کمک کند خدا را شاکرم. اگر کمکش حداقلی باشد باز هم میگویم اینقدر حد توان من بود.
تسنیم: تئاتر میتواند کمک کند؟
گیلآبادی: تئاتر میتواند دگرگون کند، میتواند انقلاب به وجود بیاورد.
تسنیم: کارتنخوابها را میآورید تئاتر ببینند؟
زمان حرکت کرده، نظام آموزشی حرکت نکرده
گیلآبادی: درست نیست این را بگویم؛ ولی ما آن شب 40 نفر را آوردیم و روز یکشنبه 200 نفر میآیند میبینند. زنان کارتنخواب را آوردیم قصه را برای آنها خواندیم بعد که قصه را خواندیم و نمایشخوانی اتفاق افتاد بین آنها میگفت اینکه مشکل ماست ولی کسی باور نمیکند مشکلات ما را؟ من نمیخواهم بروم به سمت سایکودرام، اساساً جامعهٔ هدف من دیدنِ کارتنخوابها نیست. من بیشتر علاقهمندم که سیاستگذاران را بیاورند در سالن ببینند، نماینده مجلس را بیاورم ببیند. خیلی دارند میآیند. الآن نمایندههای مجلس تهران میخواهند بیایند. من به آقایان گفتم یک قطرهٔ رقیقشده است از موضوعاتی که در خیابان است بیایید ببیند. ما سه مشکل داریم و نمیتوانیم این مشکلات را هم رفع کنیم. یک نتوانستیم در نظامِ آموزشی خودمان بچههای خودمان را توانمند کنیم. زمان حرکت کرده، نظام آموزشی حرکت نکرده. نظام آموزشی ما بیشتر سمعی است، یعنی از طریق انتقال به گوش آموزش داده میشود. بچههای بصری و بچههای هیجانی که آیکیوی آنها بالاتر است اصلاً برنامهای برای آنها نداریم و میسوزند. خیلی از بچههایی که کارتنخواب هستند و معتادند بچههای هیجانی هستند که نظام آموزشی و نظام اجتماعی ما برنامهای برای آنها ندارد.
اگر مقام معظم رهبری وارد آسیبهای اجتماعی نمیشد، کسی جرأت میکرد در مورد آسیبهای اجتماعی صحبت کند
نکتهٔ دومی وجود دارد. ما در نظام اجتماعی خودمان برنامهریزی اجتماعی نداریم که بتوانیم کنار هم قرار بگیریم و مشکلات را حل کنیم؛ چون در فضای اجتماعی هر کس به فکر خودش است تا اینکه بخواهد به فکر جمع باشد و نجات دادنِ جمع از مشکلات باشد. موضوع سوم در سیاستگذاری و مدیریت است، ما سیاستِ ویژهای نداریم، سازمانهایی که مسئول موضوع هستند آنقدر خودشان سنگیناند، 95 درصد حقوق و پولشان را میدهند حقوق و مزایا، 5 درصدش را هزینهٔ اتفاقات اینگونه میکنند. به خاطر اینکه با موضوعات مواجه نشویم سرمان را زیر برف میکنیم و از آن تابو میسازیم. اگر مقام معظم رهبری وارد آسیبهای اجتماعی نمیشد، کسی جرأت میکرد در مورد آسیبهای اجتماعی صحبت کند؟! اگر بازخواستهای فصلیشان را نداشته باشند کسی جرأت دارد به این موضوع ورود کند؟! ما در فضای تئاتر داشتیم خیلی از افراد را در موضوعاتِ این شکلی خفه کردند، سابقهاش موجود است. خیلی روشن است ما به جای اینکه برویم در دل مسئله، سعی میکنیم از آن فاصله بگیریم. هر کسی حرف زد جلوی دهانش را ببندیم و سر خودمان را بکنیم زیر برف، یعنی از موضوع فرار کنیم. تا زمانی که این سه موضوع حل نشود ما با آسیبهای اجتماعی مواجهیم و تلاش آثار هنری باید این باشد که به این سه موضوع بپردازند یعنی از این موضوع رازگشایی کنند.رسانهها هم باید در کنار این جریان قرار بگیرند. اگر قرار نگیریم باختیم خیلی راحت میتوانیم فرش را بکشیم بالا غبار و خاک را بدهیم زیر فرش، تمیز نشد.