کاهش اهمیت ایران در روابط تلآویو – واشنگتن؛ آیا اسرائیل مجبور به انتخاب میان آمریکا و چین میشود؟
با تداوم روند خیزش چین و افزایش رقابتهای آمریکا با این کشور، متحدان آمریکا در سرتاسر جهان، از جمله خاورمیانه در شرایط دشواری قرار گرفتهاند. در حالی که همه این کشورها از روابط عمیق با چین برخوردار هستند، تشدید رقابت میان دو قدرت بزرگ، آنها را مجبور به انتخاب خواهد کرد. در خصوص اسرائیل این مسئله سبب کاهش اهمیت متغیر ایران در روابط تلآویو و واشنگتن شده است.
«بازتاب»؛ آرش صفار- روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در یادداشتی به بررسی جایگاه چین در روابط اسرائیل با ایالاتمتحده پرداخته است.
به باور نویسنده با توجه به نگرانیهای دولت بایدن نسبت به خیزش چین، مهمترین فاکتور در روابط تلآویو و واشنگتن، نه ایران، بلکه چین است و «نفتالی بنت»، نخستوزیر اسرائیل امیدوار است که مجبور به انتخاب میان آمریکا و چین نشود.
نویسنده با اشاره به صدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین، یادآور شده است که چین که زمانی «مرد بیمار آسیا» نامیده میشد، امروزه با جمعیتی بیش از 1/4 میلیارد نفر و تولید ناخالص ملی 15/6 تریلیون دلار، به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است.
مطابق این یادداشت، چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی، توانایی و تمایل لازم برای توسعه قدرت و نفوذ خود در غرب اقیانوس آرام، آسیای جنوب شرقی، آسیای مرکزی، خاورمیانه، غرب و جنوب آفریقا و اروپا را دارد.
نویسنده با اشاره به به گزارش تحقیقاتی کنگره ایالاتمتحده در خصوص قدرت دریایی چین، بر نگرانی آمریکا و ژاپن از اقدام نظامی چین علیه تایوان تأکید میکند.
در پی سرکوب اعتراضات در هنگکنگ، هماهنگکننده شورای امنیت ملی آمریکا در امور هند-پاسیفیک اعلام کرد که کشورش «پیام واضح بازدارندگی در تنگه تایوان» را به چین ارسال کرده است و معاون نخستوزیر ژاپن نیز گفت که در صورت اقدام نظامی چین علیه تایوان، توکیو در کنار ایالاتمتحده از تایوان دفاع خواهد کرد.
با توجه به این نکات، نویسنده یادداشت بر این باور است که چین در حال تبدیل به یک اتحاد شوروی برای آمریکا است.
مطابق یادداشت، روابط دیپلماتیک اسرائیل و چین در سال 1992 آغاز شد و روابط تجاری دو طرف نیز در همین زمان شاهد رشد بسیاری بوده است؛ به طوری که از 25 میلیون دلار در دهه 1990 به 12 میلیارد دلار در سال 2018 رسیده است.
در سال 2020-2019 مجموع صادرات اسرائیل به چین برابر 3/3 میلیارد دلار و واردات اسرائیل از چین معادل 6/6 میلیارد دلار بوده است؛ در حالی که صادرات اسرائیل عموما مربوط به حوزه IT بوده است، واردات از چین عمدتا مربوط به کالاهای مصرفی است.
نویسنده با اشاره به اینکه در سال 2000 قرارداد فروش سیستم راداری هشدار زودهنگام «فالکون» و در سال 2005 نیز قرارداد فروش پهپاد تهاجمی «هارپی» از سوی اسرائیل به چین، با مخالفت آمریکا روبهرو و لغو شد، این مسئله را نشاندهنده محدودیتهای شدیدی میداند که به واسطه روابط خاص تلآویو و واشنگتن، بر روابط اسرائیل با چین تحمیل میشود.
مخالفت آمریکا با پروژههای مشترک اسرائیل و چین در چارچوب ابتکار کمربند و راه ادامه یافته است؛ اوج این مخالفتها تحریم دو شرکت چینی Huawei و ZTE بود که تلآویو را مجبور کرد برنامه همکاری خود با شرکتهای چینی برای توسعه 5G در اسرائیل را کنار بگذارد.
به باور نویسنده، پکن این پیام را دریافت کرد که اسرائیل هنگامی که مجبور به انتخاب میان ایالاتمتحده و چین باشد، حتی بر خلاف منافع اقتصادی و دیپلماتیک خود، خواسته واشنگتن را اجابت خواهد کرد.
بر اساس این یادداشت، طی سال گذشته، روابط چین و اسرائیل -بدون هیچ رویداد جنجالی- به تدریج سرد شده است.
نخست، قرارداد همکاریهای 25 ساله چین با ایران مورد بیتوجهی اسرائیل قرار گرفت؛ تلآویو اعلام کرد که سالها طول میکشد که این قرارداد به ثمر بنشیند و از دیگر سو شامل سیستمهای پیشرفته تسلیحاتی نمیشود؛ نویسنده تأکید میکند که اسرائیل واقعا نمیداند که آیا واقعا همکاریهای ایران و چین شامل چنین سیستمهای خواهد بود یا نه.
مطابق یادداشت، ممکن است قرارداد ایران و چین، به سرعت باری از دوش اقتصاد ایران بر ندارد و یا اثر تحریمهای ایالاتمتحده را کاهش ندهد؛ اما از دیدگاه ایران، چین متحدی است که میتواند تهران را از انزوا و محاصره دیپلماتیک خارج کند.
موضوع دوم، شعلهور شدن جنگ در غزه بود؛ چین به عنوان یک عضو دائم شورای امینت، به شکل جدی از اسرائیل انتقاد کرد و وزیر خارجه چین خواستار توقف سریع خشونتهای اسرائیل شد.
نویسنده تأکید دارد که متصل کردن نقاط به هم -فشار جدی ایالاتمتحده بر اسرائیل برای کاهش روابط اقتصادی با پکن، حق وتو آمریکا در روابط دفاعی اسرائیل و چین، توافق پکن با تهران، واکنش چین به جنگ غزه و گسترش روابط اسرائیل با هند- نشان میدهد که روابط اسرائیل با چین، با محدودیتهای جدی روبهرو است.
معضل اساسی اسرائیل این است که مجبور به انتخاب میان چین و آمریکا شود. چین یک قدرت در حال رشد اقتصادی و نظامی است و اسرائیل از پیامدهای خیزش چین برای نظم بینالملل آگاه است.
از سوی دیگر، آمریکا ستون اصلی امنیت ملی اسرائیل و منبع کمکهای نظامی، دسترسی به فنآوریهای پیشرفته نظامی و چتر حمایت دیپلماتیک از تلآویو است.
در این شرایط، تشدید رقابت چین و آمریکا و امکان تسری آن از شرق آسیا به خاورمیانه، اسرائیل را مجبور به انتخاب یکی از طرفها خواهد کرد؛ به باور نویسنده، انتخاب اسرائیل قطعا آمریکا خواهد بود و این امر فضای مانور دیپلماتیک تلآویو را کاهش میدهد.
با این تحلیل، نویسنده تأکید میکند که موضوعی که روابط نزدیک آمریکا و اسرائیل را تهدید میکند، نه توافق هستهای قدرتهای بزرگ با ایران و نه مسئله فلسطین، بلکه چین است.