کاسبی با کودکان بیشفعال
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری در آمریکا گزارش داده در سال ٢٠١١، تقریبا ١١ درصد از کودکان این کشور بین سنین ٤ تا ١٧ سال دچار کمبود توجه اختلال بیشفعالی هستند.
با اینکه انجمن روانپزشکی آمریکا مدعی است فقط پنج درصد کودکان آمریکایی از این اختلال رنج میبرند؛ اما برخی برآورد کردهاند این نسبت ١٥ درصد است. حقیقت امر این است که این رقم بهطور مداوم افزایش مییابد، در سال ٢٠٠٣ این رقم ٧,٨ درصد بود و در چهار سال این رقم تا ٩.٥ درصد جهش پیدا کرد. طبق نظر کمپانیهای داروسازی، والدین و پزشکان باید بدانند که این اختلال در آمریکا عادی است و باید با دارو درمان شود. از این نظر در کشورهای دیگر استقبال نشد، چون آنها تعریف و تشخیص و درمان دیگری برای کمبود توجه اختلال بیشفعالی دارند؛ برای مثال، پزشکان فرانسه تشخیص دادند این اختلال کمتر از ٠.٥ درصد است؛ آنها معتقدند این اختلال بیولوژیکی نیست، بلکه نتیجه عوامل موقعیتی روانی اجتماعی است؛ یعنی در طبقهبندی مشکلات عاطفی دوران کودکی، روانپزشکان کودک در فرانسه از سیستمی به غیر از سیستم آمریکا استفاده میکنند؛ یکی از طبقهبندیها از سوی فدراسیون روانپزشکی فرانسه انجام شد، سیستم فرانسوی کاملا با سیستم انجمن روانپزشکی آمریکا فرق دارد و اصلا با این قصد ایجاد شده تا این سیستم را به روانپزشکان کودک فرانسوی ارائه کند.
به گزارش بازتاب به نقل از شرق ، سیستم فرانسوی روانپزشکان را وادار میکند به مسائل اساسی بپردازند که به چنین نابهنجاریهایی منجر شده است و رویکرد آسیبشناسی روانی داشته باشند تا آنها را به اهدافشان برسانند. پزشکان فرانسوی، بیشفعالی را اختلال جامعهشناختی مینامند که پیامد یکسری از شرایط اجتماعی است، درحالیکه آمریکاییان آن را اختلال عصبی میشناسند که اختلالی در عملکرد بیولوژیکی یا نداشتن تعادل شیمیایی است که ناراحتیهایی را در مغز آن افراد موجب میشوند. معنای بیشفعالی در فرانسه کاملا با معنای آمریکایی آن فرق دارد، واقعیت این است که در آمریکا پدیده بیشفعالی را بیشتر صنایع داروسازی مطرح میکنند. روشهای درمان هم بهطور چشمگیر فرق دارند. روش درمان بیشفعالی در فرانسه این گونه است که بهمحض اینکه برای کودکی در فرانسه اختلال بیشفعالی تشخیص داده شود، پزشکان سعی میکنند علل اساسی را بیابند. روانپزشکان پریشانی کودک را بررسی و آن را با شرایط اجتماعی مقایسه میکنند. پزشکان فرانسوی این اختلال را از نظر بافت اجتماعی بررسی میکنند و آن را از طریق رواندرمانی یا حتی مشاوره درمان میکنند. دارو تقریبا هرگز تجویز نمیشود، چون به ضرورت آن باور ندارند. روانپزشکان فرانسوی وقتی علل احتمالی را در نظر میگیرند به رژیم غذایی بیمار هم توجه میکنند، زیرا عادتهای بد غذایی مانند مصرف غذاهایی با رنگ و طعم شیمیایی، کنسروها، شکرها و مواد آلرژیزا بر رفتار کودکان تأثیر دارند. بنا به مطالعهای که در سال ٢٠١١ انجام شد، جوانان مبتلا به بیشفعالی در آمریکا زیر ٣.٥ درصد بودهاند. طبق نظر دکتر مرلین وج، نویسنده کتاب بیماری به نام دوران کودکی: چرا بیشفعالی در آمریکا همهگیر شده است، تفاوت در نسبت بیشفعالی در آمریکا و فرانسه احتمالا بهدلیل اختلافات فرهنگی در پرورش کودکان در این دو کشور است. والدین فرانسوی شیوه زندگی سازمانیافتهای را بر کودکان خود تحمیل میکنند: تأکید بر اهمیت نظم و انضباط، از سختگیری درباره زمان وعدههای غذایی تا روش خواباندن «بگذار گریه کند تا بخوابد» نوزادان و کودکان. با دست زدن به کفل بچه را در فرانسه کودکآزاری نمیدانند و گاهی از آن بهعنوان روشی برای وادارکردن کودک به نظم و ترتیب استفاده میکنند. کودکآزاری در فرانسه غیرقانونی است و در صورت انجام آن مجازاتهای طولانیمدت دارد؛ اما با کف دست زدن به کفل کودکان تحت عنوان «وادارکردن کودکان به حفظ نظم» پذیرفتنی است.
روش درمان بیشفعالی در آمریکا
در آمریکا کمپانیهای بزرگ دارویی نقش بزرگی را در نحوه برخورد با پدیده بیشفعالی و استفاده از دارو بر عهده دارند؛ برای مثال به محققان و پزشکان پول پرداخت میشود تا خطرات ناشی از بیشفعالی و فواید استفاده از داروها را تبلیغ کنند. مردم نظرات محققان و پزشکان را باور میکنند، چون منبع اطلاعاتی که آنها دریافت میکنند، دانشگاههای معروفی مانند هاروارد یا جان هاپکینز است. بیشتر مردم آگاهی ندارند که سرمایه مطالعات انجامشده از سوی این دانشگاهها از سوی کمپانیهایی تأمین شدهاند که از فروش این داروها سود میبرند؛ اما واقعیت این است که این داروها عوارض جانبی متعددی را موجب میشوند و بهدلیل اینکه در طبقهبندی داروهای مورفیندار و اکسیکدون قرار دارند میتوانند اعتیادآور باشند. آگهی داروهای مقابله با بیشفعالی در کودکان علت دیگر افزایش این اختلال در آمریکاست. والدین همواره ادعاهای دروغین کمپانیهای داروسازی را مبنی بر اینکه داروهای مقابله با بیشفعالی نمرات آزمون کودکان و رفتار آنها را در خانه بهتر میکنند، باور دارند. در یکی از تبلیغات بحثبرانگیز در سال ٢٠٠٩ برای دارویی جهت درمان بیشفعالی، کودکی در لباس هیولا، ماسک وحشتناکش را از چهره برمیدارد و آرام مینشیند و لبخند میزند. جملهای زیر تصویر کودک شکل میگیرد: «کودکی بینظیر اینجاست». چندینبار از سوی اداره مواد خوراکی و دارویی آمریکا به شرکتهای داروساز هشدار داده شده و حتی این شرکتها را وادار کردهاند که چنین آگهیهایی را متوقف کنند، چراکه دروغ و گمراهکننده هستند و درباره تأثیر دارو اغراق میکنند؛ چنین تبلیغاتی در فرانسه وجود ندارد. اختلال بیشفعالی نباید بلافاصله با دارو معالجه شود، چون غیراخلاقی است و به عزت نفس کودک صدمه میزند. گاهی، کودکی که نسبت به موضوعی بیعلاقه است، از نظر عاطفی دچار آسیبهای روانی شده یا اینکه دارای خلاقیت و انرژی بالایی است. پزشکان بسیاری در آمریکا نیز معتقدند درمان بیشفعالی از طریق دارو صورت نمیپذیرد و باید به طرق دیگر درمان شود. برخی بیشفعالی را اصلا اختلال نمیدانند. دانیل جی کارلات، دانشیار دانشگاه داروسازی تافتز و سردبیر مجله روانپزشکی کارلات میگوید: «در روانپزشکی، بسیاری از بیماریها با تجویز دارو یا درمانهای روانی معالجه میشوند؛ اما دستورالعمل کلی روی دارو میچرخد». دکتر تیلور وودز در مرکز جامع سلامت روانپزشکی معتقد است: «روش استفاده از دارو برای مقابله با مشکلات روانی، به رفتارهای طبیعی آسیب وارد میکند. برای مثال، برچسب «اختلال اضطراب» برای برخی اضطرابهای طبیعی و سالم، میتواند از دیدگاه متخصصان، بیماری ذهنی تلقی شده که باید درمان شود». یا اینکه به خجالت برچسب «ترس از جمع» زده شود و کودکان قوی و بانشاط با برچسب «اختلال نافرمانی» مواجه شوند». ریچارد ساول، عصبشناس، روی بیمارانی که مشکل تمرکز داشتند تحقیقی انجام داده است. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان میدهد بیشفعالی در واقع یک اختلال نیست؛ بلکه علائمی است که نمیشود آن را بیماری قلمداد کرد. دکتر سنفورد نیومارک، نویسنده کتاب درمان بیشفعالی بدون دارو: راهنمای درمان طبیعی کودکان مبتلا به بیشفعالی، با بیش از ١٥ سال مطالعه روی درمان طبیعی بیشفعالی، توصیههایی درباره بهبود وضعیت تغذیه، افزایش خواب، مصرف آهن، روی و ترکیبات امگا ٣، مشاوره خانوادگی، مثبتنگری به اطراف و تغییر رفتار و دنبالکردن جایگزینهای درمانیای نظیر طب سنتی چین و همیوپاتی را ارائه میکند. از نظر دکتر نیومارک، درمان مرسوم پزشکی به دلیل عوارض جانبی داروهای استفاده شده باید «گزینۀ آخر» باشد. بسیاری از پزشکان دریافتهاند که درمان بیشفعالی باید خارج از درمانهای مرسوم پزشکی انجام شود. تشخیص اشتباه درباره بیشفعالی کودکان، مشکلی جدی در آمریکاست که صنایع داروسازی در شکلگیری این مشکل منافع چشمگیری دارند.