چه کنیم که «کازرون» آخرین قربانی تقسیمات کشوری شود؟!
اعتراضها در کازرون بار دیگر موجب شد، موضوع تقسیمات کشوری و اشکالاتش داغ شود؛ تقسیماتی که در بسیاری موارد شباهتهای زیادی با «تجزیه طلبی» و «استقلال طلبی» پیدا کرده و اصطکاک آفرینی میکند.
به گزارش تابناک؛ اوضاع کازرون در حالی بحرانی شده و همگان را در بهت و نگرانی فروبرده که از چندی پیش، زمزمههای اعتراض فراگیر در این دیار مطرح شده بود؛ اعتراضاتی که به مانند همیشه جدی گرفته نشد تا سرانجام آنچه نباید رخ دهد و جبران خسارات تا حدودی غیر ممکن شود.
خساراتی که وقتی به اوج رسید، مسئولان مجاب شدند از خیر اجرای تصمیماتشان بگذرند و همه چیز را به آینده موکول کنند. تعلیق طرح تقسیم شهرستان کازرون به دو شهرستان که اعتراضات فراوانی به دنبال داشت و اوضاع این شهر بی حاشیه را به گونهای تغییر داد که محور بحران شود.
بحرانی مسبوق به سابقه که بارها در کشورمان تکرار شده و به جزئی جدایی ناپذیر از تقسیمات کشوری تبدیل شده است. چه وقتی که عدهای تمایل ندارند بخشی از جغرافیای وطنشان در نقشه جدا شده و مرزهای مستقلی بیابد و چه زمانی که برخی خواستار جدا شدن شهر و زادگاهشان هستند.
حکایتی که نمونه آن امثال کازرون و قزوین است که در اولی، شمار زیادی از مردمش نمیخواهند شهرستانی از دل شهرستانشان متولد شود و در دومی، جمعیت بزرگی میکوشیدند مسئولان را مجاب به استقلال شهر و دیارشان از شهرستان دیگر نمایند؛ دو روایت دردناک و خونین به فاصله دو دهه از هم.
روایتهایی که البته تنها مشتی نمونه خروار هستند و میتوان مثالهای زیادی برایشان برشمرد؛ مثالهایی که البته بسیاری شان بی نزاع و حاشیههای خشونت بار پایان یافته و کمتر سابقه داشته به مانند غائله قزوین سال ۷۳ یا کازرون روزهای اخیر، این همه شدید و آتشین باشد. اما به راستی چرا تقسیمات کشوری در کشورمان با این همه حواشی همراه است؟
کلیدیترین پرسشی که میتوان درباره اتفاقات کازرون پرسید، همین است که به دنبال چرایی تنش آفرینی در تقسیمات کشوری باشیم؛ تقسیماتی که اگر بر اساس قوانین و مقررات صورت گیرند، نباید به هیچ تنشی منجر شوند، چون متر و معیار برای تفکیک شهرها و شهرستانها مشخص و معین است و تخطی از آن غیر ممکن.
قوانین و مقرراتی که اگر وجود داشته باشند و بی اشکال هم باشند، نباید امثال غائله کازرون رقم بخورند؛ غائلهای که نشان میدهد مقررات ناظر بر تقسیمات کشوری حاوی اشکالات اساسی است. آنقدر اساسی که شائبه میآفریند و تنش میزاید. مقرراتی که یا ناقصند یا تأویل پذیر و مبهم که اگر این گونه نبود، اهالی کازرون رنج اعتراض را به جان نمیخریدند و از مجرای قانون اقدام میکردند.
اگر از همه این گمانه زنیها بگذریم، جا دارد که بپرسیم فلسفه تقسیمات کشوری چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟ تلاش برای یافتن چرایی تلاش برخی هموطنانمان برای جدا کردن شهر و دیار خود از یک شهرستان و تبدیل شدن به شهرستان و یا برعکس، چرایی کوشش شماری از مردم برای ممانعت از تقسیم شدن شهرستانشان.
ابهامی که به نظر میرسد پاسخ آن در لابلای ردیفهای بودجه نهفته است؛ اینکه شهرستان شدن، به افزایش بودجه منجر میشود و تقسیم شدن، از بودجهها میکاهد. عاملی بسیار مهم که ظاهرا حائز اهمیت بسیاری است، آنقدر مهم که تلاش برای جدا شدن/نشدن یک شهر و دیار، به کشمکشی مدام برای بسیاری از ایرانیان تبدیل شده و هر از چندگاهی، به خارج شدن اوضاع از کنترل هم منجر میشود.
اصطکاکهایی مدام که ریشه در قوانین و مقررات پراشکال عرصه تقسیمات جغرافیایی کشور دارد. قوانین و مقرراتی که تا تغییر نکنند و شرایط پایان دادن به اختلاف را نیابند، حوادثی از این دست تداوم خواهد یافت و به کازرون و امثال آن محدود نخواهد ماند.