چطور از اتهام قتل، خود را تبرئه کنیم؟ 10 راهکار سعودی ها را بخوانید
استفان والت نظریه پرداز روابط بین الملل در فارین پلیسی نوشت: گاهی اوقات دولت ها مرتکب اعمال بدی می شوند و گاهی اوقات اعمال واقعا وحشتناکی از آنها سر می زند. وقتی این اعمال برای افکار عمومی آشکار می شوند، دولت ها تلاش می کنند با توسل به مجموعه ای از تکذیب ها، بهانه تراشی و توجیه ها، سفسطه و مغلطه و سایر ترفندهای محیرالعقول از بار منفی خبر بکاهند. من پیشتر از این، در دو مقاله فهرستی از راهکارهای فرار از مسئولیت در این موارد را ارائه کردم.
به گزارش انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: وقایع اخیر پیرامون قتل خاشقجی فرصت مناسبی است آن فهرست را با اقدامات سعودی ها و دولت ترامپ مقایسه و مرور کنیم تا ببینیم اقدامات آنها چقدر با فهرست من همخوانی داشته است. برای تسهیل کار، فهرستی 10 موردی را در نظر می گیریم:
“هرگز رخ نداد”: هنگام متهم شدن به کاری بد، نخستین واکنش غریزی انکار انجام آن است. بیل کلینتون می گفت هرگز رابطه جنسی غیر متعارفی نداشته. حکومت سعودی نیز در ابتدا هرگونه حادثه برای خاشقجی را تکذیب کرد. آنها مدعی شدند خاشقجی وارد کنسولگری شده، کارش را انجام داده و محل را ترک کرده است و اطلاعی از محل او در دسترس نیست. البته این داستان را هیچ کس باور نکرد.
“انداختن تقصیر به گردن دیگران”: وقتی مجبور شدید وقوع کار بدی را بپذیرید، دیگران را مقصر جلوه دهید. این کاری بود که ترامپ انجام داد و قتل را به گردن ماموران خودسر انداخت، به این معنی که یک ماموریت رسمی در کار نبوده است. ترامپ تقریبا درست می گفت با این تفاوت که ماموران خودسر، افسران دولتی و نماینده یک رهبر خودسر بودند. گونه اصلاح شده ای از این ادعا، اکنون موضع رسمی حکومت سعودی است. در تلاش برای مصون نگه داشتن ولیعهد سعودیها، تلاش خواهند کرد تعدادی از افسران امنیتی را مسئول دانسته و قربانی کنند. به نظر می رسد برای اثبات این ادعا از کمک ترامپ نیز برخوردارند که بسیار مشتاق است راه فرار پیش روی ولیعهد بگذارد.
“پذیرش مسئولیت کار بد با ادعای نداشتن قصد انجام آن”: این ادعا نیز به گوش ما آشناست. سعودی ها مدعی بودند مرگ خاشقجی در نتیجه یک درگیری ناخواسته و اتفاقی هنگام بازجویی رخ داده است. یعنی کشته شدن او درست است اما هیچ کس قصد کشتن او را نداشت. او نباید در برابر بازجویان مقاومت می کرد. ما از وقوع این انفاق ناراحتیم اما تقصیر ما نبود. و لطفا درباره حضور متخصص پزشکی قانونی، اره استخوان بوی و محل مخفی شدن جسد سوال های بی معنی نپرسید.
“چاره دیگری نداشتیم”: برخی اوقات دولت می پذیرند که مرتکب عمل ملامت باری شده اند اما می گویند که راهکار جایگزینی نداشتیم. انصافا از این ترفند در قتل خاشقجی آشکارا استفاده نشده است، به این معنی که بگویند خاشقجی چنان تهدیدی بوای حکومت ایجاد کرده بود که کشتنش را توجیه پذیر می کرد. اما به طور ضمنی ادعا می شود ماموران سعودی برای بازجویی او حضور پیدا کرده بودند و وقتی با مقاومت او روبرو شدند چاره ای جز اعمال خشونت نداشتند. این ترفند وقوع قتل را توجیه نمی کند اما نتایجش را خفیف تر می کند.
“این کار برای هدف بزرگ تری لازم بود”: دولت ها اغلب برای توجیه سوءرفتار خود تلاش می کنند با پذیرش اشتباه بودن ذات عمل ارتکابی بگویند که حصول هدفی والاتر مدنظر بوده است. این بهانه رایج کشورهای قدرتمند هنگام یورش بردن به کشوری ضعیف تر است. مثلا خسارات جانی و مالی سرنگونی صدام یا قذافی مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد این است که بدون آنها دنیای بهتری خواهیم داشت. بار دیگر در قضیه خاشقجی شاهد استفاده آشکار از این ترفند نبودیم اما ترامپ و برخی دیگر نسخه ی تلطیف شده تری از آن را به کار بستند. وقتی ترامپ می گوید که تمایلی به فسخ قراردادهای فروش اسلحه به عربستان ندارد و وقتی فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز، اصلاحات ولیعهد را به خاطر پیش بردن جهان عرب می ستاید، هر دو این ترفند را دنبال می کنند.
“همه این کار را می کنند دشمن از این هم بیشتر انجام داد”: هنوز شاهد استفاده از این ترفند نبوده ایم اما اطمینان دارم در انتظار ماست. وقتی خاطیان شناسایی شدند و کار به روال سابق بازگشت خواهیم شنید که اقدامات مخرب ایران بسیار بدتر از کارهای سعودی هاست. هدف توجیه ادامه حمایت از عربستان و تهدید ایران است.
” می توانستیم مرتکب کار بدتری بشویم”: وقتی دولت ها نگران می شوند و نمی توانند منکر ارتکاب اعمال بدشان شوند، مدعی می شوند بسیار خوددار بوده اند و دیگران باید ممنون باشند که از تمام اختیارات خود استفاده نکرده اند. مطمئن نیستم از این ترفند در قضیه خاشقجی چطور می شود استفاده کرد اما ممکن است کسی این نگرانی را داشته باشد که شاید هدف این پروژه چیزی وسیع تر از خاموش کردن یک روزنامه نگار شناخته شده بوده باشد. برخی می گویند این عملیات دو هدف داشته: نخست ساکت کردن یک روزنامه نگار مخالف و دوم تهدید تمام کسانی که جرات انتقاد از ولیعهد را به خود می دهند. در این صورت هر کسی که در این جنایت دست داشته، کاملا آگاه بوده که قرار نیست این اتفاق از چشم عموم مخفی بماند و مشتاقانه مرتکب این جنایت شده است.
“تاکید بر وضعیت خاص، آنچه انجام دادیم بسیار بد بود اما ما متفاوتیم”: تاکنون عربستان جنایت خود را این گونه توجیه نکرده که ما کشوری بااهمیت، متولی دو شهر مقدس مسلمانان و مبلغ وهابیت هستیم چرا که در آن صورت باید بپذیرند قتل خاشقجی یک اقدام خودسرانه نبوده است. اما باز هم در برخی مواضع سعودی ها آن را به طور ضمنی مشاهده کرد مانند اینکه به خاطر روابط ویژه میان دو کشور آمریکا باید طور دیگری با ما رفتار کند مانند روابط خاص ولیعهد و داماد ترامپ یا خریدهای هنگفت تسلیحاتی سعودی ها.
“خود را مقصر دانستن و عذرخواهی”: چنانکه پیشتر اثبات شده، یک عذرخواهی واقعی می تواند منتقدان را بسیار آرام کند. برای رهبرانی که شریک در چنین اعمال شرورانه ای هستند، انتخابی مشابه می تواند این باشد که بگویند از ارتکاب این اعمال بسیار شرمگینند و بابت آنچه دیگران را رنج داده احساس شادی نمی کنند مانند حملات پهپادهای آمریکایی در دولت اوباما که باوجود آگاهی وی از کشته شدن افراد بیگناه، عذرخواهی او از شدت انتقادات کاست. در نتیجه ممکن است این گونه برداشت شود که ارتکاب گناه اگر همراه با حش پشیمانی باشد، عیبی ندارد. در این قضیه نیز سعودی ها ندامت خود را اعلام کرده اند و قول داده اند خاطیان را تنبیه کنند.
“دفاع رامسفلدی؛ این اتفاقات طبیعی است”: وقتی هیچ کدام از ترفندها پاسخ نداد، می توان به راهکار قدیمی دونالد رامسفلد وزیر دفاع پیشین آمریکا متوسل شد بعنی این اتفاقات رخ می دهند. معنای ضمنی آن این است که در این دنیای وانفسا نمی توان مانع همه چیز شد. آزادی بی عیب و نقص نیست، زندگی پیچیده است، سیاست گذاری بی ابهام نیست، نمی توان اقدامات همه زیردستان را کنترل کرد و گاهی اوقات انجام کاری با حسن نیت عواقب وحشتناکی به بار می آورد. چه کسی فکر می کرد خاشقجی بیچاره برابر بازجویی، شکنجه و ضرب و شتم ممکن بود مقاومت کند و خود را به کشتن بدهد؟
بنابراین شاهدیم که سعودی ها نیز برای آرام کردن متتقدان به راهکارهای کلاسیک روی آورده اند. به این منظور از کمک کاخ سفید نیز برخوردارند که البته موجب غافلگیری نیست و همگی با بی تفاوتی کاخ سفید در این مواقع آشناییم. چیز بی سابقه ای در این قضیه وجود ندارد و در اغلب نظام های سیاسی این مواقع پذیرش مسئولیت و تنبیه خاطی واقعی بیشتر یک استثناست تا قاعده. اما اگر این رفتار اینقدر رایج است چرا ما باید نگران باشیم. اگر دولت ها به راحتی بتوانند مخالفان خود را حتی در خاک کشوری دیگر بکشند، مخاطرات جدی متوجه افشاگران خواهد بود. وقتی گفتن حقیقت خطرناک شود، دروغگویی گسترش می یابد و قدرتمندان از آن سوءاستفاده می کنند و نتیجه نهایی همواره فاجعه آمیز خواهد بود.