چرا کُردها شکست می خوردند؟/ سرخوردگی کردهای عراق به کردهای سوریه نیز منتقل شده است
تحولات سوریه پیچده و سرعت بالایی دارد. بازیگران منطقه ای و بین المللی بدون در نظر گرفتن این پیچیدگی نمی توانند مناقع آینده خود را تنظیم کنند.
کردها را اگر بصورت یک مجموعه در نظر بگیریم می توان گفت آنها در سال گذشته میلادی بیش از هر زمانی به استقلال و شکل دادن یک دولت نزدیک تر شدند. هر چند باید از لحاظ جامعه شناختی و جغرافیایی بین کردهای عراق، سوریه ، ترکیه و ایران تفاوت قائل شد اما آنها روندها و جریان های جاری را دنبال می کنند و به هر روی از همدیگر تاثیر می پذیرند و بر هم تاثیر می گذارند.
تحولات شمال سوریه و عملیات ترکیه در عفرین باعث شد یکبار دیگر افکار عمومی و ناظران بین المللی به تحولات کردی واکنش نشان داده و مسائل آن را رصد کنند. سوالاتی در این باره شکل گرفت که چرا واکنشهای درخوری بر علیه ترکیه و نسبت به این عملیات از سوی خود کردها، بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای شکل نگرفت.
کردها منزوی شده اند
یکی از دلایل این موضوع را می توان در شکست و به نتیجه نرسیدن رفراندوم همه پرسی استقلال کردستان عراق جستجو کرد. به هر روی به ثمر نشستن این موضوع می توانست به امیدواری و راه افتادن موج جدیدی از استقلال خواهی در بین دیگر مناطق کرد نشین منجر شود. البته این روند به ثمر ننشست و تاثیر برعکسی نیز از خود به جا گذشت. موجی از سرخوردگی و یاس را نه تنها در بین کردهای عراق ایجاد کرد بلکه این یاس را به دیگر کردها مخصوصا کردهای سوریه منتقل کرد.
رفراندوم استقلال در 25 سپتامبر سال گذشته میلادی هر چند با تحلیلها و برداشتهای متفاوت روبرو بود و کشورهای ایران و ترکیه و البته خود عراق تلاش بسیار داشتند تا بارزانی را از برگزاری این رفراندوم برحذر دارند اما، مسعود بارزانی فضای نیم بند اقتدار دولت مرکزی عراق و ورود به مرحله پساداعش را بهترین زمان برای این روند محسوب می کرد و می اندیشید از دست دادن آن زمان به معنای از دست دادن همه چیز خواهد بود.
اما بارزانی به یکباره خود را تنها دید و عدم حمایت بازیگران بین المللی مخصوصا امریکا از آن منجر به انزوا و حذف او از سپهر سیاسی اقلیم شد. او مجبور شد قدرت خود را واگذار کند و نیچروان بارزانی برادر زاده او و نخست وزیر اقلیم با در دست گرفتن قدرت او وارد مذاکره برای برطرف کردن محدودیت های ایجاد شده برای اقلیم گردید.
اکراد سوریه نیز که در جهت بدست آوردن نوعی استقلال و مشروعیت بخشیدن به قدرت و حضور خود در شمال سوریه با حمایت مالی و تسلیحاتی امریکا، توانسته بودند موفقیتهایی بدست آورند، نیم نگاهی به دوستان خود در عراق داشتند تا استقلال آنها را مقدمه ای برای جدایی و شکل گیری یک دولت مستقل برای خود قرار دهند.
از این رو فضای کنونی عفرین و حضور ترکیه در این منطقه باید در قالب زمانی و مکانی خود تحلیل گردد. از طرفی کردهای سوریه، روحیه و فضای لازم گذشته در تقابل با داعش را ندارند و از سویی ترکیه و داعش یکی نیستند. ترکیه بازیگری تاثیرگذار در منطقه است که روند صلح و ثبات سوریه بدون آن قابل دسترسی نیست و از طرفی ترکیه خطرات و مسائل امنیتی داخلی در رابطه با گروه های تروریستی چون پ.ک.ک را برای اقدام خود مشروعیت می بخشد.
از سوی دیگر ترکیه بازیگری نبود که قمار بدون حساب و کتابی را در عفرین شروع کند. ترکیه می دانست صحنه سوریه، صحنه پیچیده تقابل قدرتهاست که بدون چراغ سبر و هماهنگی آنها نمی توان روند این چنینی را پیش برد. به هر سوی ترکها با در نظر گرفتن دیگر بازیگران و در نظر داشتن نگرانی های آنها وارد عفرین شده است. کردهای سوریه باید این را در نظر داشته باشند ایالات متحده توافق برای بازی های بزرگ را بیشتر از بازی های خرد می پذیرد و رفتار یکسانی برای همیشه نخواهد داشت.
آیا چشم اندازی وجود دارد؟
مجموعه مسائل پیش روی کردها از جمله روند موجود در عراق و سوریه، انتخابات پارلمانی عراق و گروه بندیهای جدید، عدم اتحاد و ادامه انشقاق در بین کردهای عراق، کند پیش رفتن مذاکرات صلح سوریه در آستانه و کنگره گفت وگوی ملی سوریه در سوچی، در پیش گرفتن سیاست انتظار و مماشات از سوی امریکا و روسیه در رابطه با عفرین و حضور ترکیه، محذورات و ملزومات فضای پساداعش در سوریه و عراق، همگی باعث می شود یک شمای پیچیده و مبهم از فضای منطقه را شاهد باشیم. این ابهام و پیچیدگی با شروع عملیات شاخه زیتون ترکیه در عفرین و نبود چشم انداز دقیقی از رویکرد و منافع بازیگران منطقه و همچنین رویگردانی بسیاری از گروهها برای حضور در سوچی دو چندان شده است. سوریه محلی برای منافشات مقطعی و مستمر بوده است و گروههای متعدد درگیر در آنجا در برهه های مختلف رویکردهای متفاوت داشته اند. در حالی که کردهای سوریه در مقطعی در کنار نیروهای ارتش دولت سوریه قرار داشتند ولی در مقاطعی هم این روند به تضاد و تقابل کشیده می شد. همچنین این گروه برای بدست آوردن حمایت های بین المللی مجبور بوده است با امریکا همکاری داشته و از حمایتهای مالی و تسلیحاتی آن استفاده کند ولی در عین حال به مذاکره با روسها و جذب حمایت آنها هم متمایل بوده اند.
در نهایت می توان گفت با توجه به سرعت تحولات و تداخل منافع بازیگران متعدد، همچنان که برای صلح و ثبات کلیت سوریه چشم انداز روشنی وجود ندارد، برای کردهای این منطقه نیز روند روشن و مشخصی وجود ندارد و تصمیمات و گفت و گوهای پشت پرده آینده این روند را شکل خواهد داد.