چرا مدیران شیوههای مدرن درمدیریت حیوانات شهری را نادیده می گیرند؟
یک فعال محیط زیست گفت: اگر قصد مدیران شهری کنترل پایدار جمعیت حیوانات شهری است، چرا شیوههای مدرن و تجربیات موفق را در حل این معضل نادیده میگیرند.
عباس اسکندری عضو ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات در یادداشتی که در اختیار فارس قرار داده نوشته است: به تجربه میتوان گفت؛ متاسفانه نه شهرداریها، و نه سازمان دامپزشکی، و نه در مواردی مشابه حتی سازمان محیط زیست تعهد و دلسوزی چندانی در حل مشکلات حیوانات خیابانی که خواست حامیان حقوق حیوانات، و جمعیت بی شماری از مردم است، از خود نشان نمیدهند و به شکلی میتوان اینگونه بیان کرد که این سازمانها هر کدام به نحوی از آشفتگی اوضاع حیوانات شهری درآمد و منافع شغلی و سازمانی خود را پیگیری میکنند.یکی از روند دارو و درمان و دیگری با طرح و پروژه جمعآوری و کشتار فلهای و غیراخلاقی این موجودات بیزبان… نظر میدهد.
در چند نشستی که با نمایندگان تشکیلات مذکور به دعوت رئیس اداره کل محیطزیست شهری شهرداری تهران بابت تدوین و نگارش یک دستورالعمل درون سازمانی برای کنترل و ساماندهی حیوانات خیابانی از سوی برخی از حامیان حقوق حیوانات حضور داشتم، دیدیم و شنیدیم که نمایندگان سازمانهای دولتی جز سنگاندازی و تلف کردن وقت کار دیگری نمیکنند و نظرات نمایندگان سمنهای بیطرف و تشکلهای مردمی را نشنیده میگیرند و تجربیات علمی و موفق کشورهایی که در کنترل جمعیت حیوانات خیابانی موفق عمل کردهاند را با بهانههای واهی رد میکنند.
شوربختانه حتی برخی از نمایندگان سازمانهای مذکور که به عنوان کارشناس در این جلسات حضور مییابند تصورشان این است؛ که حیوانات خیابانی با پای خود و از بیرون شهرها وارد محیطهای شهری میشوند.
اما واقعیت چیز دیگری است. اینکه شاید سخت بشود به برخی این موضوع ساده را القاء کرد که هیچ حیوانی در ذات و به تصمیم خود رغبت و میل چندانی به ورود، و زیستن در شهر و در میان ما انسانها در شلوغی کوچهها و خیابانهای پر دود و پر تردد شهری نداشته و ندارد.
سگها و گربهها و در کل حیوانات آواره در محیطهای شهری در دورههای مختلفی هر یک به شکلی، و به بهانههای مختلفی با عناوینی همچون حیوانات کار و نگهبانی، خانگی، تزیینی، همدم، و غیره و غیره اجداد و عقبهشان از محلها و زیستگاهای مختلف و طبیعیشان توسط عوامل انسانی ربوده، و در گذشت زمان و با دستکاریهای ژنتیکی در اسارت تکثیر و بعد از بهرهکشی، و دلزدگیِ صاحبانِشان با بیمهری در کوچهها و خیابانها رها و به ناچار در مراکز وَ محلهای انباشت زباله، بواسطهی تغذیه از ضایعات صنعت دامپروری و دور ریز غذای انسانها در میان زبالههای شهری بقا یافتهاند.
که این خود شرح مفصلی میطلبد که در یادداشتی مجزا در این رابطه میشود آن را بررسی و آسیبشناسی شود اما در جهت کنترل جمعیت و کاستن از رنج این مخلوقات بیدفاع، و تبعات و آسیبهای اجتماعی و نارضایتی مردم از کشتار بیرحمانه این موجودات بیپناه در شرایط کنونی بر حسب امکانات موجود چه میشود کرد و چاره چیست؟ و آیا حقیقتا قصد و نیت مدیران شهری کنترل پایدار جمعیت این حیوانات است یا اینکه هدفشان سرهمبندی و سمبلکاری در جهت حفظ منافع صنفی و ریختو پاشهای درون سازمانی و هدر رفت وقت و بودجههای مربوطه است.
اگر قصد و نیت مسؤولان چیزی غیر از این است، پس چرا شیوههای مدرن، و دانش و تجربیات کشورهای موفق در حل این معضل را نادیده میگیرند و به تکرار اشتباهات همیشگیِ خود پافشاری میکنند. و اگر چنین نیست، چرا سازمان دامپزشکی نشانی و راهکار غلط ارائه میدهد و با شهرداریها در رابطه با کنترل پایدار جمعیت حیوانات شهری به لحاظ عقیم سازی سگهای مولد در کانونهای اصلیِ وفور که همان کارگاههای صنعتی و ساختمانی، باغات، مراکز خرید و فروش، یا کانونهای تولید و تکثیر است همکاری نمیکنند؟
مراکز خرید و فروش حیواناتی که اغلب توسط خود شهرداریها در شهرهای مختلف دائر و بدون نظارت سازمان محیط زیست، و سازمان دامپزشکی اداره میشوند. مراکزی که بهجز حیوانات اهلی حیوانات ربوده شده از حیاتوحش نیز در این محلها به راحتی در معرض خرید و فروش قرار میگیرند. اما متاسفانه گوش شنوایی نیست!
به گزارش فارس،دامپروریها، باغات، کارخانههای صنعتی، پروژههای ساختمانی و در حال ساختی که زیر نظر و نظارت شهرداریها ساخته میشوند و صاحبان این اماکن اغلب از سگهای غیر عقیمشده در جهت نگهبانی استفاده میکنند و بعد از بهرهکشی و یا تولهآوری و یا پس از اتمام عملیات ساختانی این حیوانات بیچاره را از محلهای خود بیرون و در کوچهها و خیابانها رها میکنند.
آیا شهرداریها و سازمانهای مربوطه اعم از سازمان محیط زیست و اداره دامپزشکی نباید به محلهای تکثیر و فروش و کانونهای وفور حیوانات خیابانی مذکور در جهت حل این معضل ورود کنند؟ آیا وقت آن نشده در این خصوص حداقل با وضع قوانینی مختصر نظارتی بر این محلها داشته باشند.
متاسفانه از ادارهکل محیط زیست شهری نیز مانند سازمانهای ذینفع دیگر در حل این معضل آبی گرم نشد و نخواهد شد و آنها نیز میل چندانی برای حل مسأله از خود نشان نمیدهند و در خصوص جلسات به ظاهر هماندیشی هم که در این رابطه با مدیریت شینا انصاری در اداره محیطزیست شهری تهران با نمایندگان سازمانها، و سمنها و برخی از حامیان حقوق حیوانات برگزار شد، جز اتلاف وقت، هدفی جدی از سوی این اداره پیگیری نشد و ظاهرا سعی بر این بوده و هست که از حضور سمنها استفاده نمایشی کرده و در جهت مشروعیت بخشیدن به جلسات خود از آنها بهره بگیرند و با سنگاندازی مکرر، نفرات و نمایندگان سمنها و حامیان حقوق حیوانات حاضر در این جلسات را از حضور و پیگیری موضوع خسته و در آخر دلسرد کنند.
به باور ما اگر نیت و خواست این عزیزان و مدیران شهری و نمایندگان آنها در جلسات هماندیشی کنترل جمعیت حیوانات خیابانی رویکردی اصولی با در نظر گرفتن شیوههای مدرن و صد البته اخلاقی است، لازم و ضروری است که به نحوی تمهیدات و شرایطی از سوی مسؤولان امر فراهم شود که در مفاد دستوالعملها و پروتکلهای مربوطه با همکاری و مساعدت وزارت کشور بازنگری شود و بندهایی از آن بنا به تجربیات و دانش روز اصلاح و دوباره نویسی شود.
نه اینکه با اینگونه جلسات بیاثر تنها با تلطیف برخی اصطلاحات آن هم فقط روی کاغذ مثلا تغییر اصطلاحِ سگهای ولگرد به سگهای رها بخواهند سر و ته جلسات را به شیوهای ناشیانه سرهم بندی کنند و ماجرا را سرسری فیصله دهند.