چرا روحانی ساکت است؟
اين روزها انتظارات از روحاني بالا رفته است زيرا همگان به فن بيان او اعتماد دارند. دلسوزان معتقدند روحاني با صحبت و بيان مشكلات براي مردم ميتواند آرامش را به كشور و بازار بازگرداند. روحاني همان كسي است كه گفت با ٥١درصد راي نميتوان خيلي از كارهارا انجام داد به همين دليل مردم دل به تدبير او بسته و با حضوري پرشكوه در انتخابات ٢٩ ارديبهشتماه بار ديگر راي به ادامه دولت او دادند.
«روحاني كجاست»؛ اگر از كاربران فضاي مجازي باشيد در روزهاي گذشته شاهد انتشار توييت و پستهاي مختلف با اين هشتگ بودهايد؛ هشتگي كه حتي شايد نياز نباشد از كاربران فضاي مجازي باشيد زيرا سوالي است كه افكار عمومي مطرح كرده و تاكنون پاسخي به آن داده نشده است.
به گزارش اعتماد، اين سوال نشان ميدهد مردم از رييسجمهور انتظار دارند نسبت به شرايط كشور و اتفاقات رخ داده در ١٥ روز گذشته توضيحاتي ارائه دهد. مطالبهاي كه شايد بتوان تنها از رييسجمهور داشت زيرا او عاليترين مقام اجرايي كشور است كه با راي مستقيم مردم انتخاب ميشود. نزديك به ٢٠٠ روز از آخرين صحبت رييسجمهور با مردم ميگذرد. ٢٠٠ روزي كه اتفاقات زيادي در آن رخ داده است.
نوسان قيمت ارز، طلا، خودرو تا سياست خارجي دستخوش تحولاتي شده است كه سوال درباره اين تغييرات فراوان است اما پاسخي از مرجعي كه بايد دريافت نميشود. اواخر تيرماه بود كه اعلام شد قرار است رييسجمهور به تلويزيون آمده و با مردم صحبت كند اما روز موعود در كمال تعجب و بدون دليل خاصي اعلام شد كه اين گفتوگو لغو و به زمان ديگري موكول شده است.
حسن روحاني و دولت دوازدهم اين روزها بيش از گذشته به گوشه رينگ رفتهاند گويي دولت روحاني مخرج مشترك منتقدان و حاميان ديروز او در انتخابات رياستجمهوري شده است. اين روزها انتظارات از روحاني بالا رفته است زيرا همگان به فن بيان او اعتماد دارند. دلسوزان معتقدند روحاني با صحبت و بيان مشكلات براي مردم ميتواند آرامش را به كشور و بازار بازگرداند. روحاني همان كسي است كه گفت با ٥١درصد راي نميتوان خيلي از كارهارا انجام داد به همين دليل مردم دل به تدبير او بسته و با حضوري پرشكوه در انتخابات ٢٩ ارديبهشتماه بار ديگر راي به ادامه دولت او دادند. راي ٢٤ ميليوني روحاني سبب شد تا انتظارات از او بالارود زيرا شيخ ديپلمات سرمايه اجتماعي به دست آورده بود كه ميتوانست بر بسياري از مشكلات با كمك سرمايه اجتماعي خود فائق شود.
اما دست تقدير براي روحاني سرنوشتي ديگر نوشته بود؛ هرچه از عمر دولت دوازدهم ميگذرد، چالش ريزش هواداران او فراگيرتر ميشود و دولت روز به روز تنهاتر ميشود. دليل اين تنهايي دوري روحاني از سرمايه اجتماعي خود است. اگر مرد حقوقدان كارزارهاي انتخاباتي پرده تعارف را كنار زده و مشكلات را به صورت شفاف بيان كند، بار ديگر به مرد اول خدمت در كشور تبديل ميشود.
با وجود تمام اين اتفاقات چرا رييسجمهور تاكنون تصميمي براي صحبت با مردم نگرفته است؟
غلامرضا ظريفيان فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است گفتوگوي روحاني با مردم مانند تيغ دو لبه است. او ميگويد اگر روحاني حرفهايي كه مردم انتظار دارند بشنوند را نزند، صحبت او نتيجه عكس خواهد داد و منجر به كاهش اعتماد عمومي ميشود.
او همچنين معتقد است اگر روحاني بخواهد شفاف و صريح مشكلات را بازگو كند به اتحاد داخلي لطمه وارد ميشود كه اين اتفاق در شرايط كنوني به مصلحت كشور نيست.
مجيد فراهاني ديگر فعال سياسي اصلاحطلب نيز معتقد است كه همين الان هم براي گفتوگو با مردم دير شده است. او ميگويد وقتي رييسجمهور روزه سكوت گرفته، خروجي اين روزه آن است افرادي از طرف مردم صحبت ميكنند كه هيچگونه نمايندگي از طرف مردم ندارند.
مشروح گفتوگوي فراهاني و ظريفيان را در زير ميخوانيد:
به نظر شما چرا رييسجمهور درباره شرايط كنوني كشور با مردم صحبت نميكنند؟
به نظر من صحبت رييسجمهور با مردم يك موضوع فرعي است. مشكل اصلي در سيستم اطلاعرساني دولت است كه محدود به دولت دوازدهم نميشود. اين مشكل از دولت يازدهم نيز وجود داشت و بارها بابت ضعف اطلاعرساني در دولت به رييسجمهور از روشهاي مختلف تذكر داده شده است. دولت با مشكلات زيادي روبهرو است اما كسي از اين مشكلات اطلاعي ندارد زيرا تيم اطلاعرساني دولت بهشدت ضعيف عمل كرده و ميكند. يكي از اصليترين مشكلات دولت وارونه جلوه دادن دستاورد توسط رقباي سياسي است؛ رقبايي كه در شرايط حساس كنوني كشور فضا را مناسب ديده و در تلاش براي تسويه حساب سياسي هستند. اين مجموعه اين الزام را ايجاد ميكند تا افكار عمومي در وهله نخست در جريان امور قرار گيرد و در وهله دوم اطمينانهاي لازم از دولت را كسب كند. وقتي افكار عمومي از آنچه در كشور رخ ميدهد كم اطلاع يا بياطلاع باشند منجر به شكلگيري يك فضاي ناامن براي افكار عمومي ميشود. در اين شرايط، افكار عمومي متصور ميشود تدبير جدي براي برونرفت از وضعيت فعلي وجود ندارد. اگر هم چنين تصوري براي افكار عمومي شكل بگيرد يا رسانههاي خارجي و دشمنان چنين تصوري را ايجاد كنند، جامعه به سمت روشهاي خودتدبيري حركت ميكند. اين روشهاي خودتدبيري آثار بسيار خطرناكي براي كشور به همراه دارد.
بنابراين شما معتقد هستيد كه پيش از رييسجمهور، شوراي اطلاعرساني دولت بايد وارد عمل ميشده و چون اين اتفاق رخ نداده بار پاسخگويي بر دوش رييسجمهور افتاده است.
دقيقا. تيم اطلاعرساني دولت ضعفهاي جدي دارد. اين اشكال، احساسي را در مردم ايجاد كرده است كه مسوولان كشور چه در سطح رييسجمهور و چه در سطح وزرا، خود را بينياز از پاسخگويي دانسته و از سمت مردم محكوم به كمكاري ميشوند. شايد اگر دولت اطلاعات درست را در اختيار مردم بگذارد يا ارتباط قويتري با مردم ايجاد كند، حداقل دستاورد اين مهم آن است كه مردم متوجه خواهند شد دولت نقش آنچناني در شكلگيري وضعيت كنوني ندارد. وقتي ارتباط درستي ميان دولت و مردم برقرار نيست، به دليل آنكه دولت بيشتر در چشم مردم است ناكارآمديها و ضعفها متوجه دولت ميشود. همانطور كه شما نيز اشاره كرديد ضعف تيم اطلاعرساني دولت از دولت پيش مطرح بوده و اكنون نيز ادامه دارد
بنابراين موضوع تازهاي نيست. سوال اين است كه چرا رييسجمهور با مردم صحبت نميكند؟
اين يك پرسش جدي است كه جواب روشني براي آن وجود ندارد. به نظر من يكي از دلايلي كه اين اتفاق تاكنون رخ نداده آن است كه رييسجمهور از اين بابت نگرانيهايي دارد. اگر دولت بخواهد صريح، شفاف و صادقانه با مردم سخن بگويد، ممكن است به وحدت جامعه لطمه وارد شود زيرا رييسجمهور در چنين گفتوگويي مجبور است تصويري واقعي از وضعيت موجود را بيان كرده و دلايل اين شرايط را بازگو كند. يكي از عواملي كه كشور را به شرايط حساس كنوني رسانده برخوردهاي ظالمانه نظام بينالمللي بهويژه امريكا است. بخش ديگري از اين عوامل، روشها و رويههاي نادرستي است كه در اين شرايط در بخشهايي غير از دولت تصميمگيري و اجرا ميشود.
در چنين شرايطي سكوت رييسجمهور ناشي از نگراني او از آسيب ديدن وحدت جامعه است. زماني كه ارتباط خوبي ميان دولت و مردم برقرار نباشد طبيعي است كه اعتماد جامعه آسيب ديده و خود تدبيريها افزايش پيدا ميكند. دركنار اين موارد بايد افزايش فردگراييهاي خودخواهانه را اضافه كرد كه اين مهم منجر به همافزايي مشكلات ميشود. در چنين شرايطي دولت علاوه بر آنكه بايد رابطه خود با مردم را بهبود بخشد، بايد ضعف تيم اطلاعرساني خود را برطرف كند.
شما اشاره داشتيد كه ممكن است بخشي از صحبتهاي رييسجمهور به وحدت جامعه آسيب بزند. آيا حق مردم نيست كه بدانند چه اتفاقي در كشور رخ ميدهد؟
به هرحال در ترسيم چرايي بخشي از وضعيت موجود، رييسجمهور مجبور است تصويري از ناهماهنگيها و ناكارآمديهاي داخلي ارايه كند كه اين مهم ممكن است به وحدت جامعه ضربه بزند هرچند بهتر است مردم در جريان امور قرار گيرند. مسوولان بايد مردم را امين خود بدانند. اگر برخي نارساييها مربوط به بخش داخلي است بايد صادقانه با مردم در ميان بگذاريم. خروجي اين اتفاق مهم تامين امنيت براي نظام است. در اين شرايط جامعه متوجه خواهد شد تهديد داخلي كجا است. .
در چنين شرايطي افكار عمومي به كمك دولت آمده و مردم براي حل مشكلات پيشقدم ميشوند. بايد جامعه را از ابهام دور كرد؛ اگر جامعه در ابهام باقي بماند، جريانات رقيب دولت يا دشمنان نظام، تصويري كه دلخواه خودشان از دولت است را براي مردم ترسيم ميكنند و اين اتفاق ميتواند ضربه بزرگي به كشور و انقلاب بزند.
درشرايط كنوني رييسجمهور چه نكاتي را بايد با مردم در ميان بگذارد؟
مردم بايد مطمئن شوند كه دولت بر حوزههاي زيرنظر خود تسلط كافي داشته و پيگير حل مشكلات است. مردم نياز دارند از دولت دركنار تدبير، اقتدار نيز ببينند. مردم انتظار دارند دولت از نخبگان در عرصههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي استفاده كند. نخبگان علاقه دارند به كمك مردم و كشور بيايند بنابراين دولت بايد فضا را براي فعاليت نخبگان فراهم كند. مردم بايد در سه مورد ملموس حس كنند كه دولت تدبير كرده و برنامه دارد. دولت نبايد وعده و قولهايي دهد كه پس از گذشت چند روز محقق نشود زيرا در چنين شرايطي مردم متصور ميشوند كه نه تنها آن وعدهها بلكه ساير برنامهها نيز پشتوانه كارشناسي ندارد.
اگر رييسجمهور صحبتهايي كه مردم انتظار دارند را مطرح نكند، گفتوگو با مردم چه نتيجهاي خواهد داشت؟
اگر اين اتفاق رخ دهد، صحبتهاي رييسجمهور كاملا نتيجهاي عكس خواهد داد. اميد براي مردم بسيار مهم است و اگر با ادبيات شعاري، كلي يا ابهام گونه با افكار عمومي صحبت شود، احساس اعتماد از بين ميرود. اگر احساس اعتماد كاهش پيدا كند منجر به كاهش انگيزه مردم براي كمك به بهبود اوضاع كشور ميشود. در شرايط فعلي ما نياز به افزايش اعتماد عمومي داريم نه عكس آن. ما بايد با گفتوگوي درست با مردم، نااميدي نسبت به آينده را كاهش دهيم.
با توجه به پاسخهاي شما، صحبت رييسجمهور با مردم يك تيغ دولبه است. آيا در چنين شرايطي رييسجمهور بايد با مردم صحبت كند يا خير؟
منظومه گفتاري يك منظومه تك گفتاري نيست بلكه مجموعهاي از گفتارهاست. دولت بايد اين منظومه را تدبير كرده و ظرف يك دوره يكماهه با مردم گفتوگو كند. اين گفتوگو نبايد محدود به رييسجمهور باشد بلكه وزرا نيز بايد به ميدان بيايند. در اين روزها زماني كه با مردم در سطح شهر، تاكسي، مترو و… روبهرو ميشويم حرف نهايي آنها آن است كه انتظار دارند از دولت اقتدار ببينند. اين اقتدار صرفا برخورد و شعارهاي تند و تيز نيست بلكه اين اقتدار از جنس برنامه و راهحل است. مردم انتظار دارند دولت با برنامه و راهحل مشكلات را حل كند. مشكلات امروز كشور تنها بر دوش دولت نيست اما مردم انتظار دارند دولت در حوزههايي كه به او مربوط است، موفق عمل كند.
مجید فراهانی: رييسجمهور هرچه سريعتر تاخير خود را در گفتوگو با مردم جبران كند
يكي از انتظارهايي كه از دولت در شرايط ويژه امروز وجود دارد، صحبت رييسجمهور با مردم است اگر رييسجمهور با مردم صحبت كند، چه تاثيري بر افكار عمومي خواهد داشت؟
واقعيت آن است كه همين الان نيز براي صحبت رييسجمهور با مردم بسيار دير شده است. مردم انتظار دارند رييسجمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي در كشور بابت مشكلات به وجود آمده توضيح دهند. رييسجمهور بايد صادقانه درباره تمامي مشكلات با مردم صحبت كرده و موانع موجود در مسير اداره كشور را تشريح كند. صحبتهاي آقاي روحاني ميتواند آرامش را به جامعه و مردم بازگرداند. همچنين ايشان بايد برنامههاي جديد خود با توجه به سناريوهايي كه قرار است رخ دهد را براي مردم توضيح دهند. متاسفانه آنچه از اين سكوت برداشت ميشود آن است كه دولت هيچ برنامه و راهحلي براي برون رفت از اين وضعيت و بازگشت آرامش به جامعه ندارد حتي نخبگان جامعه نيز نميدانند كه در آينده چه اتفاقي رخ ميدهد. آيا قرار است كشتي جمهوري اسلامي در ميان اين تلاطمها بدون هدف پايين و بالا رود يا آنكه قرار است با برنامهريزي مناسب، روشي براي برون رفت از اين وضعيت انديشيده شود. آن چيزي كه اهميت دارد، وجود يك برنامه روشن، معلوم و زمانبندي شده براي سناريوهايي است كه به زودي رخ ميدهد. در اوضاع فعلي كشور ما بايد تمام سناريوهايي كه در انتظارمان است را پيشبيني كنيم. اعلام اين برنامه به مردم نشان ميدهد كه دولت در اين ايام منفعل نبوده و نسبت به وخامت اوضاع اشراف اطلاعاتي داشته و دركنار مردم است.
اگر رييسجمهور صحبتهايي كه مردم انتظار شنيدن آن را دارند مطرح نكند، ممكن است گفتوگو با مردم نتيجه عكس دهد؟
مهمترين سرمايه، سرمايه اجتماعي است. سرمايه اجتماعي اهميت به مراتب بيشتري نسبت به سرمايه مادي براي دولت و حاكميت دارد. در شرايط كنوني اين سرمايه دولت در خطر است زيرا چشماندازي براي برونرفت از وضعيت كنوني توسط دولت ارايه نميشود. قسمت تلخ ماجرا آن است كه هر لحظه امكان وخيمتر شدن اوضاع به ويژه در نااميدي سرمايه اجتماعي از دولت وجود دارد بنابراين دولت بايد تا بيش از اين دير نشده، دست به كار شود. متاسفانه افكار عمومي نسبت به مسوولان بياعتماد شده و وخيمتر شدن اوضاع اقتصادي به ويژه در بازار ارز و طلا، سمبل اين بياعتمادي است. آنچه مهم است، افكار عمومي و مردم كه صاحبان اصلي كشور هستند بايد مطمئن شوند كه رييسجمهور مشكلات كشور را ميفهمد، دلايل ظهور مشكلات را ميداند و در نهايت براي كنترل اوضاع برنامه دارد. رييسجمهور بايد صراحتا از مردم درخواست كمك كرده و انتظارات دولت از مردم را به صورت شفاف بيان كند.
عدم صحبت رييسجمهور با مردم چه خروجي دارد؟
آنچه در سكوت اين روزهاي دولت بسيار بد است، موضوعي است كه در روزهاي اخير شاهد آن بودهايم. در روزهايي كه دولت پاسخگو نيست، كساني از طرف مردم صحبت ميكنند كه هيچگونه نمايندگي از طرف مردم ندارند. در اين شرايط ما شاهد يك تشتت گفتماني در ميان مسوولان كشور هستيم. چرا برخي مسوولان در حوزههايي كه هيچگونه سررشتهاي از آن ندارند اظهارنظر ميكنند؟ برخي موضوعات مانند سياست خارجي در حيطه اختيار رييسجمهور و دولت قانوني كشور است چرا برخي تلاش ميكنند به اين حوزه ورود كرده و نظر دهند؟
به نظر شما سكوت رييسجمهور در اين اظهارنظرها تاثير داشته است؟
وقتي رييسجمهور صحبت نكند، هركسي به خود اجازه ميدهد تا خارج از وظايف قانوني خود از طرف مردم صحبت كند. يكي از وظايف اصلي رييسجمهور پاسخگويي است به همين دليل آقاي روحاني بايد در اسرع وقت اين وظيفه اصلي خود را بالفعل كند
ارزيابي شما از سكوت رييسجمهور در شرايط كنوني چيست؟
اين سكوت دو ارزيابي وجود دارد. ارزيابي بدبينانه آن است كه اوضاع به حدي از دست در رفته است كه حتي رييسجمهور نيز براي صحبت در انتظار ثبات است. يكي از مهمترين نتايج غيبت رييسجمهور در افكار عمومي را در اعتراضات چند روز گذشته شاهد بوديم و اگر اين سكوت ادامه پيدا كند، نگرانيها بيشتر خواهد شد.
وقتي كه رييسجمهور با مردم صحبت نميكند، وظيفه حاميان دولت چيست؟
حاميان دولت چشم بسته از دولت حمايت نميكنند و اين مهم را رييسجمهور بايد بداند. جريان اصلاحات حامي، هادي و منتقد دولت است. جايي كه احساس كنيم مشكلي وجود دارد بيپرده مشكلات را بيان ميكنيم. اكنون نيز رييسجمهور در حوزه سخنگويي تاخير داشته و بايد هرچه سريعتر اين تاخير را جبران كند.