چرا داووداغلو از حزب حاکم ترکیه اخراج شد؟

    کد خبر :602835

اعلام تصمیم شورای مرکزی حزب عدالت و توسعه ترکیه برای اخراج احمد داوود اوغلو رهبر سابق این حزب و نخست‌وزیر سابق ترکیه، محافل سیاسی و رسانه‌های این کشور را متعجب نکرد؛ چرا که در این چند سال، ریسمان رابطه داوود اوغلو و اردوغان، نازک و نازک‌تر شده و همه می‌دانستند که این پیوند، گسستنی است. با این حال، اخراج کسی که پیش‌تر سکان رهبری حزب را در اختیار داشته، اتفاق مهمی در نظام سیاسی ترکیه است و این اتفاق نشان می‌دهد که تحولات حزب حاکم ترکیه و معادلات سیاسی این کشور، همچنان خبرساز و پویا خواهد بود.

به گزارش بازتاب به نقل از ایران، احمد داوود اوغلو، به‌خاطر هویت دانشگاهی خود به عادت ترک‌ها، همواره به‌ نام «خواجه احمد» خوانده می‌شد. خواجه در زبان ترکی استانبولی، لفظ احترام‌آمیزی برای استادان دانشگاه است و ارزش و اعتبار آن، بسی بالاتر از الفاظ پروفسور و دکتر است. او بر زبان‌های انگلیسی، عربی، آلمانی و مالایی تسلط دارد و علاوه بر تدریس در دانشگاه‌های ترکیه و مالزی، مدت‌ها عضو هیأت علمی دانشکده حرب بوده و مطالعات گسترده‌ای بر استراتژی سیاسی و دفاعی کشورها، انجام داده است.

به‌ گواه فهمی کورو از رفقای قدیمی و مشترک گل و اردوغان، چندین ماه طول کشید تا عبدالله گل رئیس جمهوری و رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر، توانستند داوود اوغلو را اقناع کنند که از دانشگاه و انجمن‌های علمی گروه روابط بین‌الملل دل بکنَد و به دولت بپیوندد. او می‌خواست نیرو و توان خود را صرف تربیت شاگردانی کند که براساس ایده‌های داوود اوغلو، کارت‌های برنده ترکیه در حوزه‌های ژئوپلیتیک، فرهنگ و سیاست را بفهمند و کمک کنند نقش کشورشان را در منطقه، جهان اسلام و جهان، ارتقا دهند. اما در هر حال، جاذبه‌های قدرت و روند رو به رشد حزب عدالت و توسعه نشان می‌داد آن یادداشت‌هایی که داوود اوغلو در روزنامه ینی شفق منتشر می‌کند، می‌توانند فراتر از یک یادداشت باشند و به نقشه‌راه و استراتژی سیاسی و دیپلماسی ترکیه تبدیل شوند.

داوود اوغلو در حزب عدالت و توسعه، با طرح مفاهیم مهمی همچون تنش صفر با همسایگان و بازگرداندن ترکیه به میدان روابط سیاسی و اقتصادی شرق و در عین حال ارتقای سطح روابط با غرب، اعتماد به نفس بیشتری به ترکیه و حزب حاکم بخشید، پای نخبگان را به وزارت امور خارجه و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه بیش از پیش باز کرد و اهمیت نفوذ ترکیه در جهان عرب، تقویت رابطه با ایران، ضرورت حل معضل کُردها، استفاده از ظرفیت‌های مهم عضویت ترکیه در ناتو، پیوند و ارتباط همه‌جانبه با گروه‌های اسلامی و استفاده از ظرفیت‌های علمی و دانشگاهی در رشد روابط دیپلماتیک را به اهداف مهم حزب عدالت و توسعه تبدیل کرد اما با این حال، او با تمام هوش و دانش و قابلیت‌های علمی و فرهنگی‌اش، این واقعیت ساده را بخوبی درک نکرد که حزب عدالت و توسعه نیز همچون دیگر احزاب و نهادهای سیاسی خاورمیانه، فردمحور و رهبرمحور است و نباید در برابر شخص شماره یک و تصمیمات او، ایستاد! آری! قضیه چندان پیچیده نیست. او حاضر نشد همچون دیگر نخبگان آکپارتی، بر تمام تصمیمات و خواسته‌های اردوغان، همواره مهر تأیید بزند. به‌عنوان مثال، زمانی که اردوغان رئیس جمهوری شد و داوود اوغلو از وزارت امور خارجه به نهاد نخست‌وزیری رفت و علاوه بر این پست مهم، رهبری حزب را نیز در اختیار گرفت، در برابر پیشنهاد اردوغان مبنی بر ضرورت تغییر نظام سیاسی از پارلمانی به ریاستی، مقاومت کرد. خودش بعدها چنین روایت کرده که بیش از سه ساعت در این مورد با اردوغان بحث و اعلام کرده که تأسیس نظام ریاستی با شرایط کنونی ترکیه منطبق نیست، البته مسأله دیگری نیز در میان بود و آن، اعتراض داوود اوغلو به فرمالیته بودن جایگاه نخست‌وزیری بود.

اردوغان توقع داشت که داوود اوغلو پیش از اتخاذ تمام تصمیمات مهم، اول رضایت رئیس جمهوری را بگیرد. اما این رفتار در ذات داوود اوغلو نبود. برخلاف بینالی ییلدریم که بعد ازداوود اوغلو، برای هرکاری از اردوغان اجازه گرفت و نشان داد که در منش و مشی سیاسی حزب عدالت و توسعه چیزی به‌ نام مخالفت با تصمیمات و خواسته‌های نفر اول، معنی ندارد؛ حزب عدالت و توسعه با اخراج احمد داوود اوغلو نشان داد که سناریوی «حزب منهای اردوغان»، شانسی برای تحقق ندارد و اتاق فکر آکپارتی، فعلاً به تفکر انتقادی مجال حیات و نشو و نما نمی‌دهد.

حالا باید به‌ چنین پرسشی اندیشید: آیا اخراج داوود اوغلو و افرادی نظیر او به تضعیف آکپارتی می‌انجامد و عمر سیاسی این حزب را کوتاه می‌کند؟ پاسخ این است: خیر. احمد داوود اوغلو، عبدالله گل، علی باباجان، نهاد صفر اوستون، سعدالله ارگین، بشیر آتالای و بسیاری دیگر از افرادی که از آکپارتی جدا شده‌اند، دارای خاستگاه اجتماعی قدرتمندی نیستند و نمی‌توانند بخش کثیر و قابل توجهی از محافظه‌کاران را زیر عَلم خود جمع کنند. بنابراین حزب عدالت و توسعه فعلاً با دو بال توانمند پیش می‌رود: اولی، بال قدرت محافظه‌کاران و ملی‌گرایان و قدرت برآمده از قطب‌بندی‌های موجود. دوم، تداوم ویژگی کارآمدی اجرایی و اقتصادی. در این صورت، حزب عدالت و توسعه، چهار سالِ بدون انتخابات پیشِ رو را نیز طی کرده و ترکیه را به ایستگاه ۲۰۲۳ و صدسالگی جمهوری ترکیه می‌‌رساند و در انتخابات آتی نیز که اردوغان قانوناً اجازه نامزد شدن ندارد، تلاش خواهد کرد، از میان کادرهای برتر نزدیک به اردوغان کسی را به قدرت برساند.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید