چرا خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس، همیشه بینتیجه میماند؟
«همه تلاش و توان خود را بهکار خواهم گرفت که این دو باشگاه تا پایان امسال واگذار شوند، چرا که واگذاری را بهسود فوتبال و ورزش کشور میدانم و برای تحقق واگذاری از هیچ کوششی دریغ نمیکنم.» این آخرین حرفهای مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان در نشست با پیشکسوتان و مدیرعامل باشگاه استقلال درباره واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی بود.
به گزارش بازتاب به نقل از ایرناپلاس، مدتهاست موضوع واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هرچند وقت یک بار مطرح میشود، اما پس از مدتی در نهایت به آن نتیجهای که باید، نرسیده و موکول به سال بعد میشود. در سال ۱۳۹۴ بود که هیئت وزیران مصوب کرد این دو باشگاه، بنگاههای فرهنگی محسوب میشوند و در نتیجه نباید خصوصی شوند، اما کارشناسان بر این عقیده بودند که این دو باشگاه، جنبه ورزشی دارند، نه فرهنگی!
نقض قانون
بحث واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی، عمر درازی دارد. دولتی بودن این دو باشگاه همیشه محل سؤال و انتقاد بوده است. از نظر فیفا هم مالکیت مشترک دو باشگاه در یک رده، خلاف مقررات بوده و اکنون سالهاست در فوتبال ایران شاهد نقض این قانون هستیم. راهحل همه اینها، خصوصیسازی دو باشگاه است؛ پروژهای که همیشه بحثش وجود داشته و حتی در سال 139۳ و 139۴ به مرحله اجرایی هم رسید، اما بعد از برگزاری چند مزایده، دولت به بهانه «فرهنگی» بودن این دو باشگاه، از واگذاری آنها سر باز زد. رئیسجمهوری با کلیات واگذاری دو باشگاه موافقت کرده و با این وجود، هنوز موانع مهمی وجود دارد.
مصوبه هیئت وزیران
سیدجعفر سبحانی، مشاور رئیس سازمان خصوصیسازی، آذر سال گذشته در این باره گفت: «وزیر ورزش نامهای به رئیسجمهوری ارسال و تقاضا کرده که استقلال و پرسپولیس واگذار شوند. رئیسجمهوری هم با کلیات کار موافقت کرده و وزارت اقتصاد هم به همراه وزیر ورزش به هیئت دولت نامه نوشته که ما موافق این واگذاری هستیم، اما برای واگذاری این دو باشگاه، بزرگترین مشکلی که وجود دارد این است که مصوبه هیئت وزیران در سال ۱۳۹۴ سدی برای این راه است. در نتیجه اگر قرار باشد واگذاری این دو باشگاه انجام شود، باید آن مصوبه هیئت وزیران اصلاح شود.»
از طریق فرابورس
در سال گذشته پس از نامهای که وزیر ورزش به رئیسجمهوری داد و خواهان واگذاری این دو باشگاه شد، هیئت وزیران بعد از سالها مصوبه خود را مبنی بر فرهنگی بودن این دو باشگاه لغو و اعلام کرد استقلال و پرسپولیس میتوانند به بخش خصوصی واگذار شوند. اما بعد از اینکه اقداماتی برای ارزشگذاری این دو باشگاه انجام شد، مجلس شورای اسلامی اعلام کرد این دو باشگاه نه از طریق مزایده، بلکه باید از طریق فرابورس واگذار شوند. مجلس برای این اقدام، بازه زمانی هم مشخص کرد و گفت که باید تا شهریورماه ۱۳۹۸ این واگذاری انجام شود، اما باز هم این تاریخ عقب افتاد و به پایان امسال موکول شد!
صورتهای مالی شفاف
شرکتهایی میتوانند در بورس و فرابورس عرضه شوند که برای چند سال متوالی صورتهای مالی شفاف و حسابرسی شده داشته و سودده باشند. این شرکتها باید حاکمیت شرکتی را مورد توجه قرار دهند. باشگاه استقلال و پرسپولیس باید تمام الزاماتی را که برای عرضه شدن در فرابورس مورد نیاز است، با دقت رعایت کنند و در چارچوب آن عرضه اولیه شوند و از آنجایی که تا همین چند ماه پیش بر سر داشتن یا نداشتن صورتهای مالی، حسابرسی شده و سودده یا زیانده بودن این دو باشگاه حرف و حدیثهای زیادی وجود داشت، این بنگاهها در حال حاضر شرایط عرضه در فرابورس را ندارند.
تا اسفندماه هم بعید است
میرعلیاشرف عبداللهپوریحسینی، رئیس قبلی سازمان خصوصیسازی در این باره گفته بود: «پذیرفته شدن سهام یک شرکت در فرابورس شرایط و الزاماتی دارد که با توجه به شرایطی که استقلال و پرسپولیس دارند، فراهم کردن این شرایط برای این دو باشگاه تا شهریورماه از نظر من بعید است. البته باید بگویم شهریور که چه عرض کنم، تا اسفندماه هم بعید است. اگر مجلس نظرش را درباره واگذاری استقلال و پرسپولیس از طریق فرابورس تغییر دهد، میتوانیم از طریقی دیگر مثل مزایده این واگذاری را انجام دهیم. مجلس این الزام را فقط برای پرسپولیس و استقلال گذاشته و برای باقی واگذاریها چنین الزامی نگذاشته است.»
در حد یک نمایش
شاید بهنوعی باید گفت که خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس دیگر آن جذابیت گذشته را ندارد. یک زمان خبر واگذاری این دو باشگاه پرطرفدار، شور و حالی در دل اهالی فوتبال ایجاد میکرد و این نوید را به آنها میداد که بالاخره قرار است این دو باشگاه دولتی به بخش خصوصی برسند و قدم مهمی در راه حرفهای شدن بردارند. اما اکنون این حربه دیگر برش و کارایی سابق خود را ندارد. عدم تمایل و رضای دولت به این واگذاری، باعث شده تا این موضوع همچنان در حد یک نمایش باقی بماند. زمانیکه بهظاهر متقاضیانی هم پیدا شدند و فرآیند قیمتگذاری هم انجام شد، اهلیت آنها تأیید نشد و پرونده واگذاری مسکوت ماند.
شعار ثابت سیاسیون
سالهای متمادی است که خصوصی کردن استقلال و پرسپولیس به شعار ثابت سیاسیون تبدیل شده تا از طریق طرفداران این دو باشگاه بزرگ، به مقاصد خود دست پیدا کنند. این روش بارها از سوی مسئولان سیاسی و حتی غیرسیاسی در انتخاباتها و فضاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفته، اما هیچگاه به سرانجام نرسیده و آن هم تنها به این دلیل که خصوصیسازی مانند نامش، چندان هم ساده و آسان نیست. خصوصیسازی یک باشگاه فوتبال، بهرغم ظاهر فوتبالی و ورزشی خود، در واقع باطنی کاملاً غیر ورزشی دارد و با مسائل اقتصادی آمیخته شده است.
منبع درآمدزایی بعد از خصوصی شدن
در این روزها که امنیت سرمایهگذاری و فعالیت بخش خصوصی دشواریهایی دارد، میشود دو باشگاه به عظمت استقلال و پرسپولیس را به همین راحتی به بخش خصوصی واگذار کرد و منتظر بازدهی آنها ماند؟! اصلاً بخش خصوصی چرا باید برای خرید این دو باشگاه اقدام کنند؟ باشگاههایی که واقعاً بهجز هوادار، چیز دیگری ندارند. نه زمین تمرین اختصاصی و نه ورزشگاه اختصاصی. از همه مهمتر، بدهیهای کلان که در اثر سوءمدیریت در سالهای اخیر گریبانگیر این دو باشگاه شده، تنها ارثیهای است که به سرمایهگذاران میرسد. نکته دیگر، منابع درآمدزایی برای این دو باشگاه است. روزی که استقلال و پرسپولیس خصوصی شوند، دیگر نمیتوانند یک ریال هم از دولت ارتزاق کنند و باید به فکر درآمد برای خود باشند.
حق پخش تلویزیونی
یکی از اصلیترین طرق درآمدزایی برای یک باشگاه خصوصی، حق پخش تلویزیونی است. باشگاههای بزرگ و سرشناس کشورهای صاحب فوتبال، مبالغ کلانی را هر سال بابت حق پخش از شبکههای تلویزیونی دریافت میکنند تا اجازه ورود دوربینهای آنها را به ورزشگاهشان بدهند و از طریق همین پول، بخش زیادی از هزینههای خود را تأمین میکنند. اکنون کافی است به سرنوشت حق پخش تلویزیونی در فوتبال ایران نگاه کنید. آیا صداوسیما حاضر میشود وقتی استقلال و پرسپولیس خصوصی شدند، برای پخش بازی این دو باشگاه، مبلغ زیادی بپردازد تا بخش زیادی از هزینههای آنها تأمین شود؟ بدون تردید خیر!
مسائل سیاسی و اجتماعی
فارغ از تمام مسائل اقتصادی حاکم بر این معادله که اصلاً مساعد نیست، مسائل سیاسی و اجتماعی هم بر خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس سایه افکنده است. بیایید واکاوی بیشتری در این حوزه داشته باشیم. دولت به دلایل گوناگونی دوست ندارد دو بازوی خود را در حوزه فوتبال بهراحتی از دست بدهد، زیرا بیش از همه، به میزان تأثیرگذاری فوتبال در جامعه آگاهی دارد. تصور کنید این سرمایه عظیم مردمی، به دست بخش خصوصی بیفتد، آنگاه مشخص نیست این موج به کدام سمت هدایت میشود؛ موجی که اگر باب میل قدرت نباشد، مشخص نیست در نهایت به کجا ختم میشود!
البته تمام ماجرا هم به این سیاهی نیست و در دل تمام بیمها و نگرانیها، امیدهایی هم برای تحقق این امر وجود دارد. بالاخره باید یک روز این اتفاق رخ دهد و مسیر خصوصی شدن این دو باشگاه هموار شود، زیرا دیگر به این شکل مدیریت کردن استقلال و پرسپولیس تقریباً ناممکن است. بدون تردید دولت به هر شکل هم که این دو باشگاه را اداره کند، بازنده این ماجرا خواهد بود. زیرا در نهایت از طرف سایر باشگاهها، متهم به جانبداری و رنگی بودن میشود. در این چند سال دیدهایم طرفداران دو تیم به هر بهانهای به دولت و وزیر ورزش حمله کردهاند.