چرا بعضی زنان، خودشان را دوست ندارند؟

    کد خبر :390596

جلوی آینه می‌ایستد و خوب خودش را برانداز می‌کند. به جهت‌های مختلف می‌چرخد و چربی‌های جمع‌شده دور شکم و پهلویش را توی مشتش اندازه می‌گیرد. چند دقیقه‌ای از سر یأس و ناامیدی به حجم پوست و چربی جمع‌شده در دستش در آینه روبرو خیره می‌شود و می‌رود توی فکر؛ فکر عمیق …

این قصه هر روز خیلی از زن‌هاست. قصه خیلی از آنان که بدنشان را دوست ندارند. قصه زن‌هایی که بلد نیستند به ترک‌های شکمشان بعد از زایمان عشق بورزند. بلد نیستند عاشق جثه ظریف و قد کوتاهشان، ‌کک و مک‌هایشان، پوست اضافه شکمشان و … باشند. اصلا انگار این چربی‌های اضافه یک وقت‌هایی بغض می‌شوند و گیر می‌کنند توی گلو. اصلا انگار می‌شوند یک خشم فروخفته.

شاید با خودتان بگویید که ساده‌انگارانه است اما برای اینکه بهتر متوجه شوید، روایت‌های زیر را بخوانید:

«یه مشکلی برام پیش اومده که فکر نکنم هیشکی بتونه بهم کمک کنه. شوهرم از ظاهرم یه ایراد گنده گرفت. من از لحاظ صورت، همه بهم میگن خوبم. شوهرمم می‌گه از صورتم خیلی راضیه اما انداممو دوس نداره. می‌دونین؟ من قدم ۱۶۴ و وزنم ۶۱ کیلوئه. قد و وزنم به هم می‌خورن. نه لاغرم، نه چاق؛ اندامم متعادله اما شوهرم میگه دوست دارم تپل باشی. مثل گلابی باشی. یعنی دوست نداره شکم و پهلو داشته باشم. نمی‌دونم آخه من خودمم بکشم که شکل گلابی نمی‌شم!»

***

«بیشتر از دو ماهه که عقد کردم و تو این دو ماه عاشقانه همسرمو دوست داشتم. رفتارای همسرم تو این مدت خیلی متغیر بود؛ گاهی اینقدر قشنگ ابراز عشق می‌کرد و گاهی اصلا یه اس‌ام‌اس خالی هم برام نمی‌فرستاد. فقط هفته اول ازدواجمون بود که خیلی رویایی بود. بعد از اون که روابط دو نفره‌مون بیشتر شد، تغییراتی تو رفتار همسرم دیدم که توضیحش طولانیه. بالاخره همسرم دیروز بهم گفت که از دست من ناراحته که چرا قبل از ازدواج درباره خصوصیات جسمیم بهش همه واقعیتو نگفتم. از گفتن این حرفا شرم دارم ولی ببخشید، ناچارم بگم تا کمکم کنید. من خدا رو شکر سالم و سلامتم ولی اندامم اون‌طوری نبوده که همسرم انتظارشو داشته. آخه من چی رو باید می‌گفتم؟ همسرم می‌گه که همین چیزا باعث شده که تو رابطه جنسی با من لذت نبره. میگه این چیزا باعث سردیش شده و از رضایتش کم کرده. من چیکار کنم؟ الان می‌دونم کسی رو عاشقانه دوست دارم که داره یه جورایی منو تحمل می‌کنه. دارم دق می‌کنم، فکر نمی‌کردم که منی که بین دوستام به خوش‌اندامی معروف بودم الان مشکل اصلی زندگیم بشه عدم رضایت همسرم از اندامم.»

***

«ما دو ساله که عروسی کردیم و از لحظه‌ای که من پا به خونه شوهرم گذاشتم دائما از چهره و اندام من ایراد می‌گیره. من دختری هستم که به وضع ظاهریم اهمیت می‌دم و با اینکه لاغرم اما شوهرم می‌گه که من بدترکیب و چاقم. شوهرم بعضی وقتا منو به خاطر ظاهرم به شدت تمسخر می‌کنه و زنای دیگه رو با من مقایسه می‌کنه و به راحتی فلان زنو بهم نشون می‌ده و مثلا می‌گه ببین چه قدی داره، چه پاهایی داره. چشماشو دیدی؟ شنیدن این حرفا خیلی برام سخته اما کاری از دستم بر نمیاد. فکر میکنم ظاهر نامتناسب من نسبت به خواسته‌های اون، شوهرمو به گناه می‌ندازه. یعنی خیلی بهش سخت می‌گذره؟! لطفا کمکم کنید.»

***

باشگاه‌های بدنسازی و کلینیک‌های مشاوره، این روزها پر هستند از زن‌هایی که نه برای سلامت جسم و روحشان بلکه برای اینکه دوست داشته شوند به این مراکز مراجعه می‌کنند. زن‌ها ورزش می‌کنند نه فقط برای حفظ سلامت جسمشان بلکه برای اینکه در کوتاه‌ترین زمان به اندام دلخواهشان برسند. به کلینیک‌های مشاوره و روانشناسی مراجعه می‌کنند، نه برای تعالی روحشان بلکه برای اینکه راهکاری بیابند تا جنس مخالف بیشتر دوستشان داشته باشد.

اگر شما هم از این دسته زن‌ها هستید، ‌ این گفت‌وگو با دکتر مرجان علی‌قارداشی (روانشناس) را بخوانید:

به نظر می‌رسد که این روزها خانم‌هایی که به کلینیک‌ها برای مشاوره مراجعه می‌کنند، در جست‌وجوی یک چیز مشترک هستند. یعنی دوست داشته شدن که در اندامشان در جست‌وجوی آن هستند.

بله؛ این موضوع وجود دارد. یکی از دلایلش هم نارضایتی از مسائل زناشویی است. خانم‌ها می‌آیند و می‌گویند که همسرم به من بی‌میل است و اولین نکته‌ای که به ذهنشان متبادر می‌شود این است که حتما شوهرم از اندامم راضی نیست. آنچه ما باید بررسی کنیم، احساسی است که به یک زن در رابطه دست می‌دهد. مقوله‌ای که اینجا مورد بحث است، مقوله «انتخاب‌شدن» برای زن‌هاست و آنها یکی از مهم‌ترین شاخص‌های انتخاب‌شدن را در ظاهرشان جست‌وجو می‌کنند. این همان چیزی است که پای خیلی از خانم‌ها را به اتاق‌های مشاوره باز می‌کند. زن‌هایی که خیلی از آنها پس از گرفتن رژیم‌های عجیب و غریب و در نهایت دست نیافتن به اندام ایده‌آل حالا افسردگی شدید گرفته‌اند و فکر می‌کنند دیگر محال است وزن کم کنند یا … البته این موضوع در مورد دخترهای نوجوان هم صدق می‌کند که دوست دارند برای جنس مخالف جذاب باشند و در مسیر زیبایی دست به رژیم‌های عجیب می‌زنند؛ افرادی که انقدر رژیم‌های وحشتناک گرفته‌اند که دیگر مبتلا به اختلال «آنورکسیا» شده‌اند. یک اختلال غذایی که به‌موجب آن افراد به خود گرسنگی می‌دهند. افراد مبتلا به این اختلال، ترس و واهمه شدیدی از چاق شدن دارند. عادات غذایی آنها نیز از همین ترس ناشی می‌شود، هر چند که آنورکسیا معمولاً دختران نوجوان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

به نظر می‌رسد دلیل اصلی واهمه زنان نسبت به اندامشان برخوردی است که مردها با این موضوع دارند. فکر نمی‌کنید واکنش‌های مردان باعث می‌شود که برخی زنان تا این مرحله پیش بروند؟

بله؛ یکی از دلایلی که باعث شده است که زن‌ها تا این اندازه بی‌رحمانه با عمل‌های جراحی سراغ اندامشان بروند، پاسخ به درخواست جامعه مردان است. مردها از زن‌ها بدنی را می‌خواهند که تماما عضلانی باشد اما اینکه ما بگوییم مردها در این زمینه مقصر هستند، ساده‌انگارانه است. از نظر من یکی از مقصرهای اصلی در مسیر این تفکر، سوپراستارها هستند که هیچ‌کدام حاضر نیستند در تصاویر خود نقص‌های بدنشان را نشان دهند. آنها می‌خواهند تاکید کنند که زن‌های کاملی هستند برای همین خیلی وقت‌ها هم از روش‌های فوتوشاپی استفاده می‌کنند. من یادم است که یک بار از «کیم‌کارداشیان» در حالی که در ساحل بود، عکسی پخش شد که بی‌هوا از او گرفته شده بود. او به جای اینکه بیاید از خودش دفاع کند و بگوید که بدن او هم مثل خیلی از زن‌های دیگر کامل نیست، اول شروع به ابراز ناراحتی کرد که چرا عکسش پخش شده است و بعد شروع کرد به دلیل آوردن که نور عکس خوب نبوده و مدتی به دلیل مشغله نتوانسته ورزش کند و از این حرف‌ها. او نپذیرفت که اگر هم نقصی داشته باشد، این عیب نیست.

از طرفی رسانه‌ها هم در این زمینه مقصر هستند؛ رسانه‌هایی که تصاویر پر از رتوش از زن‌ها نشان می‌دهند و زن‌ها هم خودشان را با آن تصاویر مقایسه می‌کنند. شبکه‌های مجازی هم این روزها پر است از افرادی که لایف‌استایل خود را به نمایش می‌گذارند. در حالی که خیلی از آنها یا ورزشکارند یا مدل هستند. یک خانم خانه‌دار یا یک خانم کارمند هم که مثلا شغلش طوری است که باید ۸ ساعت پشت میز بنشیند، خودش را با این افراد مقایسه می‌کند.

موضوع دیگری که وجود دارد، این است که رسانه‌ها برای ما استاندارد زیبایی تعیین می‌کنند. استانداری که هر چند سال یک‌بار هم بر اساس مد روز تغییر می‌کند. فکر می‌کنید تعریف استاندارد زیبایی کار درستی است؟

خیر؛ اصلا درست نیست. هر آدمی فیزیک ظاهری خود را دارد و تغییر ایجاد کردن در این حالت فیزیکی محدود است. وقتی استاندارد زیبایی تعریف کنیم، یعنی داریم از یک ماشین انسان‌ساز حرف می‌زنیم. استانداردهای زیبایی را بنگاه‌های زیبایی تعریف می‌کنند؛ بنگاه‌هایی که مدل‌هایشان به خودشان گرسنگی محض می‌دهند تا به سایز ۳۲ یا ۳۴ برسند. دلیلش این است که نمایش هر لباسی در سایز کوچک، جذاب‌تر است. خیلی از این مدل‌ها حتی رحم خود را از بدنشان در می آورند که برآمدگی‌های طبیعی هم نداشته باشند. این موضوع آنقدر فاجعه‌بار بود که سازمان بهداشت جهانی به بنگاه‌های زیبایی اخطار داد که سایز مدل‌هایشان باید در حالت طبیعی باشد.

چند درصد از مراجعه‌کنندگان شما برای سلامتی ورزش می‌کنند و چند درصدشان در راستای دوست داشته شدن؟

به زعم بنده فقط ۴ درصدشان برای سلامتی ورزش می‌کنند. باشگاه‌های بدنسازی پر است از زن‌هایی که با عذاب روی تردمیل می‌دوند به امید اینکه چند کیلو وزن کم کنند. یکی از مشکلات خانم‌ها در ایران، بازار لباس است. بازار پر از لباس‌های چینی است که مطابق با بدن مردم آسیای شرقی که ریزجثه هستند، طراحی شده‌اند. برای همین وقتی یک زن ایرانی برای خرید لباس می‌رود، باید لباس یک یا دو سایز بالاتر بخرد و این برای یک زن حس ترسناکی است. در حالی که اگر تولیدات داخلی بر اساس بوم‌شناسی مردم ما تولید می‌شد، زن‌ها انقدر حس چاق بودن نداشتند. مثلا آمریکایی‌ها بر اساس ویژگی‌های مردم خودشان لباس طراحی می‌کنند.

به نظر شما زن‌های ایرانی چقدر خودشان را دوست دارند؟

بسیاری از زنان ایرانی فقط به خوب بودن برای دیگری می‌اندیشند. برای اینکه همسر خوب، مادر خوب یا فرزند خوبی باشند که البته این موضوع، ناشی از باوری است که زن را به عنوان وسیله‌ای برای رضایت دیگران می‌بیند. زن‌ها به این فکر نمی‌کنند که آیا برای خودشان آدم خوبی هستند؟

پیشنهاد شما برای این زنان چیست؟

اول از همه باید روی اعتماد به نفس این افراد کار شود. معمولا من از این افراد می‌خواهم که یک هنر یاد بگیرند یا سراغ کار جدیدی بروند. از آنها می‌خواهم که دست از اشتباهشان بردارند؛ دست از ایده‌آل‌گرایی بردارند. از آنها می‌خواهم که بیش از هر چیز روی سلامت جسمشان کار کنند. سطح توقع خودشان را با همسرشان هماهنگ کنند و راجع به نقاط ضعف و قوت خودشان با او حرف بزنند، نه اینکه نسبت به همسرشان احساس خشم داشته باشند.

اولین قدم برای اینکه ما زن‌ها خودمان را دوست داشته باشیم، چیست؟

اولین قدم، باور نقاط ضعف و قوت خودمان است. باید منِ واقعی و منِ ایده‌آل را برای خودمان تعریف کنیم. خیلی از آدم‌ها تعریف درستی از خود واقعی‌شان ندارند. بعد از آن خود ایده‌آل را باید تعریف کرد و در نهایت باید سعی کنیم فاصله این منِ ایده‌آل و این منِ واقعی را کم کنیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید