چرا برقراری توازن در سیاست خارجی ایران به یک چالش بزرگ تبدیل شده است؟
ارائه اسناد مختلف از سوی غربی ها مبنی بر کمک ایران به روسیه در جنگ اوکراین سبب شده تا عملا ایران به یک موضوع مهم در بیانیه های تشکیلات ناتو تبدیل شود. مساله ای که تا حد زیادی روابط ایران با اروپا را در مسیر بنبست قرار داده و توسعه مناسبات با شرق را به یک جبر تاریخی برای تهران تبدیل کرده است.
بازتاب– بر کسی پوشیده نیست که عرصه سیاست خارجی حوزه ای حساس است و البته که می تواند منشا ایجاد منافع و زیان های گسترده ای برای کشورهای مختلف جهان باشد. سال هاست که بسیاری از اندیشمندان و اساتید رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل، در قالب فعالیت های پژوهشی و طرح دیدگاه های مختلف، سعی داشته اند توصیه هایی را ارائه کنند که عمل به آن ها، می تواند منافع ملی کشورها در قالب سیاست خارجیشان را به نحو بهتری تامین کند.
در این میان، یکی از توصیه های کلیدی اندیشمندان حوزه روابط بینالملل به دولت های مختلف جهت تنظیم سیاست خارجیشان، برقراری توزان در حوزه مذکور است. در واقع، دولت ها باید سعی کنند تا جای ممکن از سنگین شدن وزن برخی کشورهای خاص در سیاست خارجی خود پرهیز کنند و تا جای ممکن با طیف متنوعی از بازیگران در عرصه بین المللی ارتباط داشته باشند.
مساله تنش زدایی از روابط ایران و عربستان و سفر اخیر وزیر خارجه کشورمان به ریاض، نمونه خوبی است که در نوع خود می تواند از چالشی بزرگ در سیاست خارجی کشورمان رونمایی کند. از یک سو، سعودی ها با احیای روابط خود با ایران، عملا ضمن کمرنگ کردن میزان وابستگی خود به آمریکا، حوزه های تازه ای را در عرصه سیاست خارجی خود تعریف کرده اند که در نوع خود، تامین کننده منافع اقتصادی آن ها نیز است و البته که آمریکایی ها را به تکاپو انداخته تا در رابطه با عربستان، ارائه امتیازات بیشتر را به این کشور در دستورکار قرار دهد.
کما اینکه در روزهای اخیر شاهد آن بوده ایم، بحث و گمانه زنی های مختلفی در مورد درخواست دولت عربستان از آمریکا جهت امضای یک توافق امنیتی جدید با سعودی ها که امتیازات زیادی را به طرف عربستانی تخصیص می دهد، مطرح شده است. در این راستا، عربستان با متنوع کردن طیف بازیگران فعال در حوزه سیاست خارجی خود تا حد زیادی متحدان سابق غربی خود را به هراس انداخته است. مساله ای که در نهایت در راستای منافع ملی این کشور ارزیابی می شود و می تواند دستاوردهای قابل توجهی را برای آن داشته باشد.
از سوی دیگر، کشورمان در سال های گذشته به طور خاص با سنگین کردن کفه شرق گرایی در سیاست خارجی خود رو به رو بوده و حتی روابط با اروپا نیز که کم و بیش برقرار بود هم ضعیف تر شده است. در این شرایط، ارائه اسناد مختلف از سوی غربی ها مبنی بر کمک ایران به روسیه در جنگ اوکراین نیز سبب شده تا عملا ایران به یک موضوع مهم در بیانیه های تشکیلات ناتو تبدیل شود.
مساله ای که تا حد زیادی روابط ایران با اروپا را در مسیر بنبست قرار داده و توسعه مناسبات با شرق را به یک جبر تاریخی برای تهران تبدیل کرده است. تردیدی نیست که سیاست خارجی ایران نیز از حالت موازنه خارج شده و درست به همین دلیل هیچ عجیب نیست که می بینیم در ماه های اخیر، مقام های ارشد چین و روسیه، به صراحت برخی مواضع را اتخاذ کرده اند که در نقطه مقابل منافع ملی کشورمان قرار داشته است.
شاید بارزترین نمود این مساله نیز در موضع گیری آن ها در راستای همراهی با دولت امارات در طرح ادعاهای واهی آن که مبتنی بر تملک برجزایر سه گانه خلیج فارس است، می باشد. از این منظر، سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی با بحران برقراری موازنه رو به رو است و اگر آینده نگری، ایجاد اصلاح و برخی تغییرات در این رابطه در دستورکار نباشد، بدون تردید فضای کار و مانور بین المللی برای کشورمان را تا حد زیادی محدود خواهد کرد و در عین حال که فرصت سوزی های زیادی را برای ایران ایجاد خواهد کرد، می تواند خسارات گستردهای را نیز به کشورمان وارد کند.