چرا افرادی که هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند، کاندیدا می شوند؟
مت فلگنهایمر در نیویورک تایمز نوشت: جمعیت انبوه و چشمگیری در کمپینهای تبلیغاتی اریک سالول برای ریاستجمهوری دیده نمیشود. این نماینده ۳۸ ساله از کالیفرنیا، چندان سابقه متمایزکننده ای در کنگره از دیگران ندارد. او فضای مانور چندانی در میان احتمالا حدود ۲۰ نامزد دموکراتها برای انتخابات ریاستجمهوری نخواهد داشت. او روز پس از اعلام کاندیداتوری خود در مصاحبه با یک روزنامه گفت: ما فرصتی نداریم که وقت را بیهوده تلف کنیم. او خبر نامزدی خود را در برنامه تلویزیونی استفن کولبرت اعلام کرد و وعده انتخاباتیاش را نیز مبارزه برای کنترل بیشتر بر فروش تسلیحات تعیین کرد. او مدعی شد کارهای بزرگی از او سر خواهد زد.
به گزارش انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: باید منتظر ماند و دید. اما دستکم اگر تاریخ معاصر راهنمای خوبی باشد، نامزدی و کمپین تبلیغاتی برای انتخابات میتواند دستاوردهایی به دنبال داشته باشد. رقابت مقدماتی فعلی قرار است یک نامزد نهایی و تعداد زیادی برنده را به ما معرفی کند. نامزدها غیر از امتحان کردن بخت خود برای ریاستجمهوری، سابقه و تصویری موجه در رقابتهای آتی برای خود دستوپا میکنند و البته آمادگی خود را نیز برای پستهای مهم در دولت بعدی نشان میدهند. کتابهایی برای تالیف به آنها پیشنهاد خواهد شد، به برنامه های تلویزیونی دعوت خواهند شد و در سخنرانیها و هیاتهای مدیره جایگاهی خواهند داشت. هر گونه شکست و نتیجه نامطلوب، تاثیری کوتاهمدت خواهد داشت.
آنتونیا فریر، استراتژیست جمهوریخواه و از مشاوران کمپین سناتور میچ مک کانل میگوید کاندیداتوری هیچ ضرری نداشته و فقط منفعت دارد. این صنعتی برای نمایش دادن شخصیت خود است. چه راه بهتری از کاندیداتوری ریاستجمهوری برای معرفی و ارایه خود سراغ دارید؟
مایک هوکابی، فرماندار سابق آرکانزاس پس از دو بار حضور ناموفق در رقابت انتخابات ریاستجمهوری، اکنون به چهره برجسته گریان محافظهکار در رسانهها و نشریات تبدیل شده است. بن کارسون پس از حضور در رقابت مقدماتی سال ۲۰۱۶، از یک جراح اعصاب به قهرمان ملی جناح راست تبدیل شد و موفق شد برای کتابش به خوبی تبلیغ کند. پاداش تلاشهای او به دست آوردن جایی در کابینه دونالد ترامپ بود. نیوت جینگریچ، رییس سابق جمهوریخواه مجلس، هفت سال پیش به چهرهای برجسته در سطح ملی تبدیل شد. او میگوید نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری باعث میشود موقعیت جدیدی برای باقی عمر خود بیابید. وقتی شما را معرفی کنند، میگویند نامزد پیشین ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا.
کاندیداهای تازهوارد به خوبی یاد گرفتهاند که کمپین خود را در قالبی نوع دوستانه ارائه کنند چراکه میدانند اگر جایگاهی ارزشمند برای حضور خود بیابند، پاداشی دریافت خواهند کرد که از پیروزی در انتخابات کمتر نیست.
تولسی گابارد، نماینده هاوایی که بعید است اصلا در اکثر رایگیریها شرکت کرده باشد، خود را نامزدی طرفدار صلح و مخالف با حضور نظامی در کشورهای دیگر معرفی کرده است. اظهار علاقه او برای دیدار با بشار الاسد اخیرا سروصدای زیادی به پا کرد. اندرو یانگ تاجر و سیاستمدار تازهکار، با تمرکز بر مسایل اتوماسیون و درآمد پایه جهانی، شهرتی برای خود رقم زده است.
شارپتون که در سال ۲۰۰۴ به دنبال کسب نامزدی حزب دمکرات بود میگوید این تجربه به جایگاه او در حمایت از حقوق مدنی کمک کرد و به او وزن سیاسی و فرصتهای بیشتری در حوزه کاری داد. او میگوید درها به روی من باز شد و دیگران من را جدیتر گرفتند.
البته این اعتقاد ترامپ به نقش برندینگ در انتخابات ریاستجمهوری بود که موجب شد در رقابت شرکت کند و پیروزی که به دست آورد، الهامبخش دیگران برای پیروی از او شده است. اما ترامپ پیش از نامزدی در انتخابات نیز چهرهای شناختهشده بود. برای کسانی که تنها به دنبال عرضه خود در انتخابات هستند، الگوی تبلیغاتی ترامپ پیچیدگیهایی به دنبال دارد. برخی از رقبای اصلی ترامپ در نامزدی حزب جمهوریخواه مانند جب بوش، پس از انتخابات به کلی در دنیای سیاست فراموش شدند.
اما در غیاب چهرهای برجسته که سایر رقبا را با فاصله پشت سر بگذارد، احتمال تحقیر شدن شدید در میان نامزدهای دموکرات کمتر است. در واقع برای آنهایی که چیزی زیادی برای از دست دادن ندارند، راه انداختن کمپینی ملی با حضور ۱۸ نامزد جذابیت بیشتری یافته است. بسیاری از سیاستمداران در آینه به خود مینگرند و یک رییس جمهور را میبینند. اما سایرین وقتی به تلویزیون مینگرند نامزدهایی همردیف میبینند و به این فکر میافتند که چرا خودشان وارد گود نشوند.
اگر بتو ارورک که تا همین یکی دو سال پیش کسی او را نمیشناخت به یکی از نامزدهای پیشتاز اردوگاه دموکراتها تبدیل شده است، چه چیز مانع دیگران میشود؟ اگر پیت بوتیگیگ، شهردار سابق یک شهر نسبتا متوسط موفق شده به چهرهای ملی تبدیل شود، چرا دیگران نتوانند؟
استیو اسراییل، مدیر سابق کمیته تبلیغات کنگرهای دموکراتها معتقد است که همه کسانی که وارد انتخابات ریاستجمهوری شدهاند، به دنبال کسب وجهه نیستند. همه در اعماق فکرشان این احساس را دارند که ممکن است بتوانند موج حمایت مردمی را کسب کنند. سالول در توضیح دلیل نامزدی خود به موفقیت بوتیگیگ به عنوان مدرک وجاهت حضور خودش اشاره کرد. کمیته ملی دموکراتها قصد ندارد مانند جمهوریخواهان در سال ۲۰۱۶ نامزدهای پیشتاز را در مناظرهها رو در روی نامزدهای کم اقبال قرار دهد. هر نامزدی که از حداقل حمایت مالی و مردمی کافی برای نامزد شدن برخوردار باشد، به صورت رندوم در یکی از دو مناظره در دو شب متوالی قرار داده خواهد شد. برخی رقبای کمتر شناخته شده مانند آقای یانگ موفق شدهاند آرای لازم را به دست بیاورند.
ریک سنتوروم، نامزد جمهوریخواه در انتخابات ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ که به مفسر سیاسی در شبکه سی ان ان تبدیل شده است، اعلام کرده که این شبکه قصد دارد نامزدهای دموکرات را صرفنظر از میزان رایی که دارند، برای مصاحبه های یک ساعته دعوت کند.
اما سنتوروم که به عنوان سناتور سابق پنسیلوانیا موفق شد در رقابت مقدماتی سال ۲۰۱۲ با میت رامنی در ۱۱ ایالت پیروز شود، به نامزدها هشدار میدهد که انتظار کسب وجهه همیشگی پس از شکست در رقابت مقدماتی را نداشته باشند. او خودش را مثال میزند که حضور در انتخابات ریاستجمهوری چندان تاثیری بر موقعیت بعدی او نداشته است. به مدت پنج سال بعد از انتخابات در شبکه فاکس حضور داشت و سپس به کتاب نوشتن رو آورد.
این هشدار در هر دو حزب مطرح شده است. لینکلن چافی، فرماندار سابق رود آیلند که در سال ۲۰۱۶ به دنبال نامزدی حزب دموکرات بود، میگوید پس از انتخابات زندگی حرفهای او چندان تغییری نکرده است. او معتقد است که استحقاق توجه طولانیتری را داشت و میگوید: من طرفدار استرداد اسنودن به آمریکا، پایان دادن به حملات پهپادی و لغو کامل مجازات اعدام بودم. اما همه به جنبههای دیگر من توجه میکردند. او معتقد است غرایزی که او را علیرغم برتری ظاهری هیلاری کلینتون به رقابت کشاند، در موفقیت برنی سندرز تبلور یافته است. او میگوید همواره میدانستم که فضایی برای پر گشودن یک نامزد دیگر وجود دارد و درست فکر میکردم. فقط آن نامزد من نبودم