چرایی شکست پذیرهنویسی سرخابیها
در شرایطی که سند تحول دولت مردمی، واگذاری شرکتهای فرهنگی-ورزشی را در قالب پیمان مدیریت تعیین کرده اما نوع واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نشان میدهد که این اتفاق بر خلاف سند است. البته به عقیده بسیاری از کارشناسان این عرضه منطقی نیست و صورت مالی نامناسبی دارد.
به گزارش تعادل، سند تحول دولت مردمی از سوی دولت سیزدهم در هشت اسفندماه سال جاری به اعضای هیات دولت ابلاغ شد. در این سند آمده است: در اجرای وعده داده شده در ابتدای تشکیل دولت سیزدهم و در راستای تحقق اهداف مندرج در قانون اساسی، سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴، سیاستهای کلی نظام و با اتکا و بهره مندی از بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، رفع نیازهای مردم، حل مسائل اساسی کشور و در اجرای اصل ۱۳۴ قانون اساسی سند تحول دولت مردمی به عنوان برنامه و خط مشی دولت و مبنای عمل قوه مجریه، وزرا و دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود.
همچنین بر اساس اعلام رییسجمهوری، مسوولیت اجرای مفاد سند تحول در موارد مربوط بر عهده وزرا و بالاترین مقام مسوول در دستگاههای ذی ربط بوده و مکلف به پاسخگویی هستند. در بخش ورزش این سند آمده است که خروج دولت از باشگاه داری و واگذاری شرکتهای فرهنگی-ورزشی در قالب پیمان مدیریت از طریق آگهی مزایده عمومی برای دوره چهارساله صورت گیرد،
ابتدا هیات واگذاری با حضور سه وزیر اقتصاد، دادگستری و ورزش به اتفاق آرا افزایش سرمایه حدود ۱۰ درصدی این دو باشگاه را تصویب کرد و سپس نماد دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در بازار پایه فرابورس درج شد. براساس اطلاعیه فرابورس، نماد این دو باشگاه که قبلتر نزد سازمان بورس ثبت شده بود در گروه فعالیتهای ورزشی در بازار پایه و تابلو نارنجی فرابورس درج شد و با درج آگهی پذیرهنویسی افزایش سرمایه دو باشگاه از محل صرف سهام با سلب حق تقدم دولت همه مردم توانستند ۱۵ اسفند سال ۱۴۰۰، توانستند ۱۰ درصد سهام دو باشگاه به را خریداری کنند.
روش پیمان مدیریت چیست؟
هیات واگذاری در جلسه مورخ 29/۰۵/۱۳۹۰ بنا به پیشنهاد سازمان خصوصیسازی و به استناد تبصره ماده (۶) آییننامه قیمتگذاری موضوع جزو «۳» بند «الف» ماده (۴۰) قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و با رعایت بند «ب» ماده (۱۹) قانون یادشده و ماده «۷» آییننامه اجرایی روشهای واگذاری موضوع ماده (۱۹) قانون مذکور، دستورالعمل اجرایی «واگذاری حقوق بهرهبرداری بنگاههای قابل واگذاری به روش پیمان مدیریت و تعیین اختیارات و تعهدات طرفین پیمان، تضمینها، شرایط فسخ و حق الزحمه پیمانکاران مدیریت» را تصویب کرد.
پیمان مدیریت قراردادی است بین سازمان و پیمانکار که با رعایت مفاد این دستورالعمل منعقد میشود و به موجب آن پیمانکار برای مدت معین و در قبال بهای پیمان، متعهد به ارایه خدمات مدیریتی بنگاه و کلیه الزامات قراردادی و قانونی ناشی از آن میشود.
در شرایطی که رییسجمهور فعلی در ۸ اسفندماه سال جاری سند تحول دولت مردمی را به اعضای هیات دولت ابلاغ کرده و در بخش ورزش اعلام کرده که خروج دولت از باشگاهداری و واگذاری شرکتهای فرهنگی-ورزشی در قالب پیمان مدیریت از طریق آگهی مزایده عمومی برای دوره چهارساله صورت گیرد، سوال این است که به چه علت واگذاری دو شرکت ورزشی فرهنگی پرسپولیس و استقلال به گونه دیگر اجرایی شده و با عرضه در بازار پایه فرابورس در ابتدا ۱۰ درصد از سهامشان عرضه شده و قرار است تا پایان شهریورماه ۱۴۰۱ نیز تا ۹۰ درصد دو باشگاه واگذار شود؟!
استقبال کم از استقلال و پرسپولیس
علیرغم تبلیغات گستردهای که برای دولت و باشگاههای پرسپولیس و استقلال برای فروش سهام این دو باشگاه داشتند اما بیش از 80 درصد از سهام در عرضه اولیه خریدار نداشت و طبق گزارشهای منتشر شده با گذشت ۶ روز از آغاز پذیره نویسی سهام باشگاههای استقلال و پرسپولیس در فرابورس، ۱۵۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از سهام دو باشگاه خریداری شده است. این استقبال سرد در عرضه اولیه درحالی بوده که مسوولان بورسی گفته بودند سقف خرید هر کد بورسی از این دو باشگاه 300 هزار تومان است و اگر استقبال از حدود پیشبینیها بالاتر برود سقف خرید به 110 هزار تومان کاهش پیدا میکند. در مدتی تاریخ و زمان عرضه اولیه مشخص شد کمپین هواردار- سهامدار هم شروع به کار کرد و مسوولان چنان پیشبینیهایی از میزان استقبال گرم هواداران دو باشگاه از عرضه اولیه داشتند که برای کانالهای اغواگر در فضای مجازی خط و نشان میکشیدند یا به مردم توصیه میکردند از خرید هیجانی سهام این دو باشگاه خودداری کنند تا اتفاقات ناگوار بورسی سال 99 تکرار نشود. اما شکست یا عدم تحقق پیشبینی دولتیها در فراینده پذیرهنویسی سرخابیها باعث شد فرابورس اعلام نیاز مشارکت خرید سهام پرسپولیس و استقلال را منتشر کند. مهدی سوری در گفتوگو با ایلنا درباره دلایل استقبال سرد مردم از خرید سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس اظهار داشت: در ابتدا باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در پذیرهنویسیهای قبل هم شاید اعداد بالاتر از این را نداشتیم بنابراین نمیتوان به صورت قطعی گفت که از عرضه اولیه این دو شرکت استقبال نشده است. این دو تیم باشگاهی هواداران متعصبی دارند که حاضر هستند بدون هیچ چشمداشتی به این باشگاهها کمک کنند.
وی ادامه داد: این روش عرضهای که انجام شد، با توجه به آن راهکاری که فرابورس داشت که در قالب افزایش سرمایه عرضه سهام به اجرا رسید، منجر به این شد که دولت سهامی نفروشد و پول فروش سهام وارد دو باشگاه شود عملا افرادی که در پذیرهنویسی مشارکت داشتند در واقع به باشگاه این تیمها کمک کردند. این کارشناس بازار سرمایه افزود: اگر در قبال این کمکی که کرده، کارت هواداری برای افراد صادر، بعدها اولویتی برایشان در نظر گرفته و قاعدتا جذابیت این اقدام بیشتر میشد حال اینکه افراد سهامدار باشگاه محبوب خود شدهاند یعنی میتوانند در مجمع استقلال و پرسپولیس شرکت کنند، اینکه یک هوادار بتواند با مدیرعامل یا هیاتمدیره دیدار داشته باشد به معنای تعریف مسوولیت است. وی تاکید کرد: اگر با دید هواداری اگر به این روند نگاه کنیم موضوع فاجعهآمیزی رخ نداده است اما در نگاه سهامداری با دو مجموعه مواجه هستیم که اینها پتانسیلهای بسیار بالایی برای ایجاد سود و درآمد دارند که استفاده از این پتانسیل بالا نیاز به مدیریت دارد، مدیریت درست هم با واگذاری و خصوصیسازی 10 درصدی به دست نمیآید و در اینجا مهم این است که سهامدار عمده چه کسی باشد.
سوری گفت: اگر قرار باشد سهامدار عمده همچنان دولت باشد؛ این دو باشگاه زیانده بودند و زیانده هم باقی خواهند ماند و هرگز توجیه اقتصادی نخواهند داشت. اما اگر سهامدار عمده کسی باشد که بتواند از این پتانسیلها استفاده کند، سهام به چندین برابر این ارقام میارزد.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه دولت و پیشکسوت فوتبال بنگاهدار نیست و فرصتسوز است، تاکید کرد: اگر در ابتدا سهامدار عمده مشخص میشد و بعد از آن سهام خرد را عرضه میکردند، روند استقبال تغییر میکرد چراکه تمام پیشبینی درآمدزایی بستگی به این دارد که سهام کنترلی دست چه کسی خواهد بود. در این شرایط سرمایهگذار میتوانست ارزیابی دقیقتری درباره ارزندگی سهام داشته باشد. وی با تاکید بر اینکه با مدیریت دولت این دو باشگاه از دید سرمایهگذاری هیچ ارزشی ندارد، ادامه داد: از سوی دیگر از نظر ارزشگذاری هم ابهاماتی وجود دارد، مفروضات ارزشگذاری به واسطه سیستم مالی نامنظم، برای ارزشگذاری کافی نیست و فرمولهای مورد استفاده پر از ابهام است. 40 درصد ارزش بنگاهها به داراییها اختصاص داده شده که قرار است بعدا بگیرند و 60 درصد هم به ارزش برند اختصاص یافته که حاصل ضرب درآمدهایی است که ذکر نشده بر چه اساسی محاسبه شده در ضریبی که آن هم معلوم نیست چه پایه و اساسی دارد. یعنی نه آن 40 درصد و نه آن 60 درصد نه مشخص است و نه مفروضاتی دارد که افراد بتوانند خودشان محاسبات را انجام دهند. به همین دلیل هیچ یک از این سهام ارزش سرمایهگذاری ندارند.
سوری گفت: معتقدم این عجلهای که دولت در عرضه سهام این دو باشگاه داشت و فشاری که بر سازمان بورس وارد آوردند که هر چه سریعتر سهام این دو شرکت عرضه شود باعث فرصت سوزی شد و هر جا که به صورت دستوری دولت میخواهد ورود کند شاهد ایجاد مشکلاتی در همان حوزه میشویم. این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: تمام اینها باعث شد که به جای اینکه به هواردار متعصب سهام باشگاه محبوبش را ارایه دهیم، آن را ترغیب به خرید سهام بنگاه زیانده کنیم و این فرصت سوزی بزرگی بود وگرنه میتوانستیم از این فرصت برای چندین برابر تامین مالی استفاده کنیم.