چالش جدی در سیاست خارجی کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ آیا اعضای شورای همکاری طالبان را به رسمیت میشناسند؟
در دهه 90 میلادی، عربستان و امارات، در کنار پاکستان تنها کشورهایی بودند که امارت اسلامی افغانستان را به رسمیت شناختند. با این حال امروز پس از دو دهه سیاست دو کشور با تغییرات مهمی همراه بوده است. امارات به مهمترین مخالف اسلام سیاسی در سطح منطقه تبدیل شده است و عربستان، تحت کنترل ولیعهد سعودی تلاش دارد نسخهای از اسلام معتدل را ارائه دهد.
«بازتاب»؛ آرش صفار- وبسایت خبری-تحلیلی «العربیه الجدید» در یادداشتی به بررسی رویکرد احتمالی اعضای شورای همکاری خلیج فارس با افغانستان تحت کنترل طالبان پرداخته است.
مطابق این یادداشت، اکنون این پرسش مطرح است که آیا اعضای شورای همکاری خلیج فارس حکومت «طالبان 2» را به عنوان نظام سیاسی مشروع به رسمیت خواهند شناخت یا در تلاش برای منزوی کردن طالبان، در صورت عدم رعایت خواستههای آمریکا از این گروه مشارکت خواهند کرد؟
آمریکا خواهان احترام به حقوق ابتدایی بشر، تضمین امنیت افغانهای مایل به مهاجرت و جلوگیری از استفاده گروه های تروریستی از خاک افغانستان برای حمله به آمریکا یا متحدانش است.
به باور نویسنده، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به وضوح از وضعیت پیش آمده در افغانستان نگران هستند.
علیرغم فاصله جغرافیایی میان افغانستان و خلیج فارس، احتمال وقوع یک جنگ داخلی تمام عیار در این کشور و سرریز آثار آن به خایج فارس برای پادشاهی های عرب منطقه بسیار نگران کننده است.
داعش و القاعده که هر دو اتباع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به صفوف خود جذب و از این کشورها حمایت مالی دریافت کردهاند، میتوانند به راحتی راههایی را برای استفاده از هرجومرج در منطقه و حتی تهدید ثبات آن بیابند.
به باور «رایان باول»، تحلیلگر خاورمیانه، برای شیخنشینها یکی از مسائل اساسی حصول اطمینان از این است که پیروزی طالبان الهامبخش رادیکالیسم جهادی در جوامع آنها نیست.
به علاوه، در شرایط دشوار اقتصادی خلیج فارس، هجوم آوراگان افغان میتواند بر فشارهای بودجهای موجود بیافزاید و اصطکاک اجتماعی ایجاد کند.
در شرایطی که پادشاهی های عرب به شهروندان خود در خصوص ضرورت محکم کردن کمربندها هشدار میدهند و مالیاتهای جدید بر فعالیتهای اقتصادی اعمال میکنند، مشخص نیست که افغانهای پناهنده به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس چقدر حمایت خواهند شد.
به باور بول، پادشاهیهای خلیج فارس در پی شناسایی «نرم» طالبان هستند؛ به این معنی که اگر جامعه جهانی، به ویژه اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده عادیسازی روابط با این گروه را آغاز کنند، اعضای شورای همکاری طالبان را به رسمیت خواهند شناخت.
یادداشت به این نکته اشاره میکند که از دید کارشناسان، امارات اسلامی افغانستان یک چالش ایدئولوژیک برای رهبران عرب خلیج فارس که نگران توسعه اسلام سیاسی در سطح منطقه هستند، محسوب میشود.
از این جهت، به ویژه امارات –علیرغم به رسمیتشناسی طالبان در دهه 90- در جایگاه جدیترین مخالف قرار خواهد گرفت.
«آندریاس کریگ»، استاد مطالعات امنیت در کینگ کالج لندن معتقد است که امارات احتمالا دیدگاهی شدیدا ضد طالبان اتخاذ خواهد کرد، چرا که امارت اسلامی افغانستان به شدت با ایدئولوژی امارات عربی متحده در تضاد است.
مطابق یادداشت، عربستان ممکن است موضع منعطفتری داشته باشد. علیرغم حمایت شدید ریاض از طالبان در دهه 1990، ترویج «اسلام معتدل» از سوی محمد بن سلمان، مانع استقبال سریع سعودی از دولت طالبان است.
به گفته کریگ «اما از دیدگاه اطلاعاتی برخی از عوامل عربستان سعی میکنند با طالبان ارتباط برقرار کرده و رابطهای مخفیانه ایجاد کنند»؛ چرا که ریاض ممکن است رژیم جدید افغانستان را «ابزاری بالقوه در آسیای میانه بداند که میتواند علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد».
بر اساس یادداشت، همکاری عربستان با طالبان با چنین روشی، خطرات بزرگی را به همراه خواهد داشت که شاید ریاض مایل به پذیرش آنها نباشد.
این خطرات شامل قویتر شدن طالبان از آنچه سعودی ها میخواهند و تضعیف توانایی ریاض برای معرفی خود به قدرتهای غربی به عنوان شریک مهم در مبارزه با افراطگرایی است.
به علاوه، با توجه به میزان ارتباط طالبان و ایران در سالهای اخیر، این سوال وجود دارد که آیا این استراتژی میتواند موفق شود؟
مطابق این یادداشت، در نهایت، عربستان و ایران ممکن است برای نفوذ بر «طالبان 2» با یکدیگر رقابت کنند. اگر طالبان به وعده خود در خصوص حفظ حقوق شهروندان شیعه و هزاره افغانستان عمل کند و از انجام اقدامات تهدیدکننده امنیت ایران خودداری ورزد، تهران به راحتی میتواند «امارت اسلامی» را به عنوان دولت قانونی افغانستان به رسمیت بشناسد.
در چنین شرایطی، سعودیها ممکن است مجبور باشند که طالبان را رسمیت بشناسند؛ ، به رسمیت شناختن طالبان از سوی عربستان به این گروه در کسب مشروعیت در دیگر نقاط جهان اسلام کمک میکند.
با این حال، عربستان سعودی احتمالا برای به رسمیتشناسی طالبان -حداقل تا زمانی که طالبان نشان ندهد که برخی از خواسته های اساسی واشنگتن را رعایت خواهد کرد- تحت فشار ایالات متحده و اروپا قرار خواهد داشت.
نویسنده یادداشت در خصوص قطر به این نکته اشاره میکند که دوحه علیرغم ارتباط با طالبان تا قبل از 11 سپتامبر، رژیم امارت اسلامی را به رسمیت نشناخت.
مقامات قطری مانند همتایان خود در ابوظبی و ریاض احتمالا از به رسمیت شناختن سریع طالبان خودداری میکنند؛ در حال حاضر، قطر به احتمال زیاد بر نقش خود را به عنوان واسطه میانجیگری در افغانستان متمرکز میشود.
این کشور با میزبانی مذاکرات صلح افغانستان از سال 2018، خود را به عنوان یکی از مهمترین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در تلاشهای دیپلماتیک با هدف حل مناقشه افغانستان معرفی کرد.
کریگ بر این باور است که آمریکا برای انجام هر کاری در افغانستان به یک میانجی نیاز دارد و در شرایط کنونی تنها قطر میتواند چنین نقشی را ایفا کند.
نقش موثر قطر در عملیات تخلیه، سبب شکلگیری دیدگاههای مثبتی در خصوص ظرفیت این کشور در میان نخبگان آمریکایی شده است و دوحه به نقش خود به عنوان یک شریک ضروری برای آمریکا در امور افغانستان ادامه میدهد.
عمان، کویت و بحرین تحولات افغانستان را با سکوت و احتیاط دنبال میکنند؛ اگر چه پس از تسلط طالبان بر کابل، مفتی اعظم عمان «پیروزی گرانبها بر متجاوزان و مهاجمان» را به طالبان تبریک گفت.
در پایان یادداشت العربیه الجدید به این موضوع اشاره میکند که اگرچه طالبان توانست به سرعت بر افغانستان مسلط شود، اما با توجه به رقابتهای داخلی و فعالیتهای داعش در این کشور، معلوم نیست بتواند تسلط خود را تحکیم بخشد و به لحاظ داخلی مشروعیت کسب کند.
این موضوع سبب احتیاط بیشتر کشورهای خلیج فارس در تعیین موضع خود نسبت به «طالبان 2» میشود.
با توجه به آنچه از یادداشت گفته شد، به نظر میرسد که احتمالا به جز امارات و قطر، سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه عربستان با چالشهای جدی در تعیین نوع رابطه خود با طالبان روبهرو هستند.
با این وجود، نباید این نکته را از نظر دور داشت که یکی از عوامل تعیینکننده سیاست عربستان در خصوص افغانستان و طالبان، ممکن است بهرهگیری از وضعیت این کشور علیه ایران و شکلدهی به معادله یمن-افغانستان باشد.
از سوی دیگر، با توجه به مخالفت سرسختانه امارات با هر گونه گرایش اسلام سیاسی، تلاشهای احتمالی این کشور برای ارتباط با طالبان (یا داعش شاخه خراسان)، میتواند به معنی تمایل ابوظبی به بهرهگیری از ظرفیتهای افغانستان برای تقویت روندهای بیثباتساز در منطقه شرق ایران باشد.