چارهای جز اعتراف به این واقعیت نداریم: ایران به این ۴ دلیل بر سرنوشت خاورمیانه حاکم شده
غازی دحمان در العربی الجدید نوشت: ایران بر سرنوشت خاورمیانه حاکم شده است. با اینکه اقرار به این واقعیت دشوار است، اما برای شناخت چگونگی تعامل با آن، چارهای جز اعتراف نداریم.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: ایران دستاوردهای سیاسی زیادی در منطقه داشته است؛ چه در مورد پایتختهایی که بر آن سیطره دارد و چه نسبت به دشمنانش و حتی سیاستهای دولتهای بزرگ.
در این میان، انچه اهمیت زیادی دارد، عدم تناسب بین توانایی ایران برای مانور و حجم نفوذ آن، با ظرفیتهای تکنولوژیک و نظامی و حتی اقتصادی این کشور، در مقایسه با دیگر بازیگران منطقهای و بین المللی است.
باید گفت: عوامل مختلفی در افزایش تاثیر ایران در منطقه سهیم بوده است که عبارتند از:
۱-استفاده از خلأ: ایران نفوذ خود را در محیطهایی افزایش داده است که از خلأ سیاسی رنج میبرند. البته این کشور، همواره هدف خود از گسترش دایره تاثیراتش را حفظ موجودیت دولتها معرفی میکند.
۲-بهره برداری از جنگهای سخت: قدرت ایران، با توانایی اش برای سازگاری با شرایط، متمایز شده است، همانطور که این کشور از قدرت زیادی در منطقه برخوردار است که با کمک نیروهای نیابتی و استفاده از تکنولوژیهای جدید و سلاحهای پیشرفته، آن را افزایش داده است.
۳- ایران بر محیطهای شیعه تمرکز میکند، که همواره در طول تاریخ اسلام مظلوم واقع شده اند؛ بنابراین، این کشور حاضر است برای باز پس گرفتن حق شیعیان، هر هزینهای را پرداخته و تبعات آن را تحمل کند.
۴- بازی با درگیریهای بین المللی: ایران میداند چگونه برخی طرفهای بین المللی را در برابر دشمنان خود قرار دهد؛ همچنانکه در مورد روسیه و چین و دشمنی آنها با آمریکا، موفق عمل کرد.
سیاستمداران ایرانی به خوبی میتوانند نقاط ضعف و قدرت دشمنانشان را کشف کنند؛ در زمان اوباما، ایران دریافت که رئیس جمهور آمریکا تمایل زیادی به امضای توافق هستهای دارد، تا در مقابل، از برخی سیاستهای منطقهای ایران چشم پوشی کند؛ در دوره ترامپ نیز تهران از نقطه ضعف دولت آمریکا آگاه است و میداند این دولت تمایلی به ورود به جنگهای خارجی نداشته و خاورمیانه از اهمیت کمتری برایش برخوردار است؛ همین مساله، فرصت مناسبی در اختیار ایران گذاشت تا نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد.
ایران در درگیری با آمریکا، طرفی است که تاثیر بیشتری در منطقه دارد و بر دو اصل تکیه میکند:
۱-استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و دوری از حملات مستقیم
۲-ضربه زدن به دشمنانش در منطقه و انجام اقدامات تحریک کننده و بازدارنده در برابر آنها.
در مقابل این قدرت عظیم ایران و سیطره مطلق آن، دولتهای عربی یک موضع واحد و یکپارچه ندارند و به نظر نمیرسد بتوانند راه خروجی برای تنگنایی که در آن قرار دارند، بیابند؛ علاوه بر اینکه حساب کردن انها روی قدرتهای خارجی برای مقابله با ایران، تنها باعث خسارت بیشتر برای اعراب و تحقق منافع گسترده تری برای ایران میشود.