پیگیری برجام از جانشین ترامپ

عضو تیم مذاکرات هستهای بود؛ عضویتی آنقدر پراهمیت که محمدجواد ظریف در امضای متن سند برجام، نام او و عباس عراقچی را ذکر میکند: ظریف در امضای متن برجام نوشته: «مخلص عباسآقا و مجیدآقا». مجید تختروانچی، دیپلماتی در ششمین دهه زندگی، بهشدت دقیق، محجوب و بیحاشیه است. اگرچه ۲۲ ماه بر سر بهتوافقرسیدن با شش کشور بر سر برنامه هستهای تماموقت تلاش کرد، اما حالا با فاصله از برجام، میتواند توافق را نقد و دوباره ارزیابی کند.
رد گذر زمان را در چهرهاش میتوان دید، بهویژه اگر تصویر فعلی را با ابتدای مذاکرات مقایسه کنید. اگرچه حالا در معاونت سیاسی ریاستجمهوری به نظر میرسد که روزهای آرامتری از زمان مذاکرات را میگذراند، اما هنوز دغدغه این را دارد که باید با نگاه کلان به موضوعات نگریست و تصمیم گرفت.
به گزارش شرق، ازهمینرو خیلی تمایل ندارد در گذشته بماند و آن را مرور کند. روانچی معتقد است که وضعیت فعلی بینالمللی بهگونهای است که باید همه دغدغه حل مشکلات را داشته باشیم، نهاینکه خود را درگیر اختلافات و چالشهای داخلی کنیم. مجید تختروانچی میگوید برجام مطالبه ایران و یک مطالبه بینالمللی است که باید دولت آمریکا آن را اجرا کند. این مطالبه را در صورت باقیماندن برجام در دوران ریاستجمهوری بعدی آمریکا نیز پیگیری میکنیم.
شما تا پیش از سمت فعلی، بهعنوان کسی که در حوزه دیپلماسی و روابط بینالملل فعال هستید، شناخته میشدید؛ اما انتصابتان بهعنوان معاونت سیاسی دفتر ریاستجمهوری به نظر نامأنوس بود. چطور این اتفاق افتاد؟ الان در حوزههای داخلی متمرکز هستید یا خارجی؟
این را که چه شد از وزارت خارجه آمدم، در یکی، دو مصاحبه قبلی گفتهام. خودم هیچ ایدهای در این زمینه نداشتم. دکتر واعظی از آقای ظریف خواسته بود چند نفر را برای این پست معرفی کند. آقای ظریف چند نفر ازجمله بنده را معرفی کرده بودند. من تا زمانی که اسمم مطرح نشده بود، در جریان نبودم. وقتی این موضوع با من مطرح شد، فکر کردم در این وضعیت آمدنم به این پست درست است یا نه؟ با چند نفر مشورت کردم و در نهایت با توجه به حساسیت کار در دولت، تصمیم گرفتم قبول کنم. معاونت سیاسی دفتر رئیسجمهور، هم مسائل داخلی را پیگیری میکند و هم مسائل خارجی را؛ البته در مباحث اقتصاد داخلی، نقش معاونت سیاسی کمرنگتر است. حوزه اقتصاد متولی خاصی دارد و شاید در اینجا کار کمتری داشته باشد؛ اما حتی در بحث اقتصاد هم درگیر هستیم. تقریبا این معاونت در همه مباحث داخلی درگیر است. طبیعتا مسائل سیاست خارجی هم قسمت عمده کار است. در همه کشورها نیز همینطور است. در کشورهای مختلف، چه آنهایی که سیستم نخستوزیری دارند چه آنها که ریاستجمهوری هستند، وقتی به سطح مسئول اجرائی کشور میرسد، طبیعی است سیاست خارجی بخش مهمی از کارهای دفتر رئیسجمهور یا نخستوزیر باشد که اینجا نیز همینطور است. وزارت خارجه برنامههای خود را پیش میبرد و ما هم اینجا مطالب مختلف را ازجمله در حوزه سیاست خارجی برای آقای رئیسجمهور آماده میکنیم.
با توجه به دستور کار معاونت شما، مصاحبه را از مباحث داخلی شروع میکنیم. یکی از جلسات مهمی که آقای رئیسجمهور در ماههای گذشته داشتند، با برخی احزاب سیاسی بود که یکی از آنها جلسه با برخی از چهرههای اصلاحطلب بود. شما هم در آن نشست حضور داشتید. آنچه از این نشست رسانهای شد، این بود که کمیته تعاملی بین دولت و اصلاحطلبان برقرار شود و پیگیریهای ما نشان میدهد هنوز در این زمینه کاری انجام نشده است. از ۱۲ مهر که زمان جلسه بود تاکنون برای تعامل با اصلاحطلبان چه اتفاقی رخ داده است؟
ابتدا این را توضیح بدهم که در رسانهها طوری مطرح شد که انگار آن جلسه نقطه آغازی بود برای تعامل دولت و گروههای سیاسی، بهویژه صحبت با گروههای اصلاحطلب. این بحث مطرح شد که آن جلسه نقطه عطف بود که من میگویم اینطور نبود. ولی در دیدگاه برخی از دوستان اینطور مطرح شده که آن جلسه نقطه شروع بود. پس ببینیم از آن به بعد چه گذشته. تعامل دولت با گروههای مختلف از گذشته جاری است و اینطور نیست که بگوییم ارتباط دولت با اصلاحطلبان قطع شده بود، آن جلسه شروع شد و بعد رها شد.
آنچه میدانیم این است که در مرداد جلسهای با فراکسیون امید انجام شد. شما میفرمایید مستمر بوده و جلسه مهر نقطه عطف نبوده است؛ پیش از آن، چه زمانی چنین نشستهایی بین اصلاحطلبان و آقای روحانی وجود داشته؟
شما طبیعتا در جریان مواردی که خبری میشود، قرار میگیرید. مثلا جلسه فراکسیون امید با رئیسجمهور و جلسه با اصلاحطلبان خبری شد. ولی خیلی جلسات تکنفره یا چندنفره خبری نمیشوند؛ مثلا دکتر واعظی با اصلاحطلبان داخل و بیرون مجلس جلساتی دارند که خبری نمیشوند. این به آن معنا نیست که ارتباط قطع است؛ مثلا من در جریان هستم جلساتی قبل از جلسه مهر با فراکسیون امید و اصلاحطلبان انجام شده است. جلسات چندنفره و تکنفره با آقای رئیسجمهور و آقای واعظی هم بوده است. ممکن است یک نفر از نمایندگان مجلس با آقای واعظی جلسه داشته باشد یا یک اصلاحطلب با رئیسجمهور. لزومی ندارد هر جلسه که در نهاد برگزار میشود، خبری شود و اگر خبری نشود به معنی قطع ارتباط است. طبیعی است آن جلسه خاص تحت پوشش رسانهای زیادی قرار گرفت.
اجازه دهید اینطور ادامه دهیم: وقتی جلسهای رسانهای میشود، یعنی نهاد حاکمیت که اینجا دولت است، قصد دارد آن را بزرگنمایی کند. با این پیشفرض، دوباره سؤالم را طرح میکنم، کمیته تعامل بین اصلاحطلبان و دولت به کجا رسید؟
باید بپرسم آخرین خبر چیست؟ تا جایی که اطلاع دارم، این است که هنوز بهطور رسمی تشکیل نشده.
در خبرها اینطور بود که آقای عارف مسئول پیگیری کمیته باشند، ولی ما در جدیدترین اظهارنظر از دولت با شوک مواجه شدیم. آقای واعظی گفتند چرا اصلاحطلبها سهمخواهی کرده و آنقدر نقد میکنند. اتفاقا به جایی رسید که رسانههای اصلاحطلب مجبور شدند به آقای واعظی یادآوری کنند گویا سهم اصلاحطلبان را در دولت نادیده میگیرند.
آقای واعظی چندبار در این زمینه بهطور روشن صحبت کردهاند.
به نظر میرسد یکسری از حرفهایشان را تعدیل کردهاند.
این را باید از خودشان بپرسید. به نظرم در این زمینه صحبت خواهند کرد. اما دولت دکتر روحانی دولت فراجناحی است، یعنی اینطور نیست که فقط با یک جناح، یک گروه و یک طرز فکر بخواهد کار کند. در بین وزرا برخی با گرایشهای اصلاحطلبی یا اصولگرایی یا اعتدالی هستند و ممکن است برخی گرایش خاصی نداشته باشند. یعنی این دولت که مشی اعتدالی دارد، از همه ظرفیتهای کشور استفاده میکند چون نیاز است که بتوانید از همه تواناییها و داشتههایتان استفاده کنید تا کاری را پیش ببرید. بهویژه در این شرایط که آمریکاییها شمشیر را از رو بستهاند و اذنابشان در منطقه و صهیونیستها. بنابراین لازم است از همه ظرفیتها استفاده کنیم. به نظرم شما دو مبحث را با هم خلط کردید؛ یکی جلسه مهر و اینکه آیا بعد از جلسه اتفاقی افتاد یا نه و اینکه نگاه دولت به جریان اصلاحطلبی چه بود.
میخواهیم از برایند آن جلسه به این برسیم که بالاخره اکنون دولت حسن روحانی چه نگاهی به طیف اصلاحطلبان دارد؟ شاید بد نباشد بفرمایید آیا در دولت درباره سهم اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ اتفاق نظر وجود دارد و این سهم را بزرگ میبیند یا تصور میشود نقش اصلاحطلبان به اندازه اعتدال و توسعه بود؟ [آنطور که آقای واعظی میگویند].
دکتر روحانی وقتی سال ۹۲ کاندیدای انتخابات شدند، طبیعتا یکسری احزاب و گرایشها اعم از اصلاحطلبها و اعتدالیون یا حزب اعتدال و توسعه پای کار آمدند، اینکه بخواهیم بگوییم چند درصد؟ چطوری؟ نه عملی است که درصد تعیین کنیم و نه کار درستی است که درباره آن صحبت کنیم. به نظرم خیلی هم فایدهای ندارد. آنچه به آن معتقدم این است که گروههای مختلفی بودند و از دکتر روحانی در انتخابات حمایت کردند و ایشان هم بدون توافق با گروهی -گروه الف یا ب با هر گرایشی- به پیش رفتند. گروههای مختلفی از کاندیداتوری ایشان حمایت کردند و دولت تشکیل شد. دولتی هم که تشکیل شد فراجناحی است هم در دولت یازدهم و هم در دولت دوازدهم. ممکن است بگویید در دولت یازدهم این تعداد با این گرایش بیشتر بوده، در دولت دوازدهم کمتر بوده، اما اصل کار را نمیتوانیم زیر سؤال ببریم که این دولت میخواهد از تمام ظرفیتها استفاده کند از جمله اصلاحطلبها و حزب اعتدال و توسعه و گروههای دیگر. بهجای اینکه به گذشته برویم که در ۹۶ چه گذشت، الان باید تمرکز کنیم بر اینکه ما در شرایطی هستیم که باید از تمام ظرفیتهای کشور استفاده شود. اصل کار و تمرکز آقای روحانی بر این است که از تمام ظرفیتها استفاده کند و از ۹۲ تا به حال ثابت مانده است.
صحبت شما درست که آقای روحانی توافقی با احزاب دیگر برای ریاستجمهوری نداشتهاند، اما نمیتوانیم نقش سیدمحمد خاتمی یا آیتالله هاشمی را در پیروزی آقای روحانی نادیده بگیریم. اصلاحطلبان هم هیچوقت دنبال سهمخواهی نبودند، اتفاقا این بحث در ماه اخیر با حرفهای آقای واعظی شروع شد که گفتند آقای روحانی کاندیدای حزب ما بود.
ایشان در این زمینه صحبت کردهاند ولی برخی از نقلقولهایی را که از ایشان شده قبول ندارند. به نظرم الان در وضعیت فعلی کشور و در سطح بینالمللی و منطقهای به آرامش نیاز داریم که بتوانیم از تمام موجودیمان استفاده کنیم و کار کشور را پیش ببریم. اینکه الان وارد این مقولات شویم که در ۹۲ یا ۹۶ چه شد و سهم هرکس چقدر بود، خیلی کمککننده نیست و حتی میتواند مضر باشد، از این نظر که تمرکزتان را بر کاری که نیاز است انجام شود از دست میدهید.
در خاتمه این بحث، فرمودید در دولت یازدهم تعداد اصلاحطلبان در کابینه بیشتر بود. در این دولت آقای آخوندی بهعنوان یک چهره اصلاحطلب از دولت جدا شد. طبیعی است که هرکس میتواند از کابینه خارج شود و این اتفاق غیرمعمولی نیست، اما افرادی که در دولت دوازدهم جایگزین اصلاحطلبان شدند عمدتا از طیف دوستان و همکاران آقایان نوبخت و واعظی و در مجموع از طیف اعتدال و توسعه هستند. آیا این تغییرات نشانه آن است که رئیسجمهور در حال نزدیکترشدن به حزب اعتدال و توسعه و اعتماد بیشتر به آنهاست؟
خیر، این ادعا را قبول ندارم. رئیسجمهور اعتقاد دارد هر فردی از هر حزب و با هر گرایشی که مشی اعتدالی دولت را قبول داشته باشد و دنبال افراط و تفریط نباشد میتواند به دولت کمک کند و اینطور نیست که ایشان برای جایگزینی یک وزیر به یک حزب خاص توجه کند. رئیسجمهور به توانایی افراد و همخوانی آنها با دولت دقت میکند و اینکه کارهایی که باید دولت انجام بدهد چیست. ممکن است در یک دوره فلان تعدادی از فلان حزب باشند و در دوره دیگر کمتر باشند، اما اینکه دولت به این سمت میرود که روزبهروز افراد یک حزب در دولت غالب شوند، چنین اعتقادی ندارم، میشود خلافش را ثابت کرد و هم شناختی که شما از دکتر روحانی دارید این را نشان نمیدهد. به نظرم چنین تحلیلی درست نیست.
اما به نظر میرسد حلقه اطراف آقای روحانی ترجیح میدهند تعداد افراد اعتدال و توسعه در کابینه بیشتر باشد؛ مثلا چند وزیر که عوض شدهاند، از معاونتهای مجموعه آقای نوبخت آمدند.
به جز وزیر اقتصاد چه کسی؟
آقای نمکی که سرپرست وزارت بهداشت شدند. حلقه اطراف آقای روحانی خیلی اعتقاد به این ندارند که فراجناحی عمل کنند و مهمتر اینکه نقش آقای جهانگیری بهعنوان یک چهره اصلاحطلب در دولت دوازدهم بسیار کمرنگ شده است.
اینکه وزیر اقتصاد قبلا معاون آقای نوبخت بوده، به این معنا نیست که آقای دژپسند حزبی است. اینطور نیست که چون ایشان معاون سازمان برنامه و بودجهاند، حتما گرایش رئیسش را دارد. نمیتوانید قطعی بگویید چنین اتفاقی حادث شده. نکته دوم درباره آقای جهانگیری که با ایشان صحبت کردهام، اصلا اینطور نیست که اختلافنظر بین ایشان و دکتر واعظی باشد و در دولت و کارهای جاری دولت خودش را نشان دهد. نه اینطور نیست. آقای واعظی هم چندین بار گفتهاند آقای جهانگیری نفر دوم دولت هستند و معاوناول رئیسجمهور هستند و نقششان در دولت مشخص است. کار آقای واعظی هم مشخص است و به نظرم خطکشی نسبتا روشنی بین رئیسدفتر رئیسجمهور و معاوناول وجود دارد.
هرکدامشان کارهای خاص خودشان را دارند. اینکه گفته میشود چون آقای واعظی آمده، نقش آقای جهانگیری کمرنگ شده، اینطور نیست. من نه عضو حزبی هستم و نه اعتقاد دارم که باید عضو حزب بود تا کار پیش برود. چنین موردی را نمیبینم. البته در هر زمینه وجود اختلافنظر طبیعی است. اینکه یک وزیر با معاونش اختلافنظر داشته باشد، طبیعی است؛ اما اینکه اختلافنظر به یک جریان تبدیل شود که طرف مقابل را حذف کند یا نقشش را کمرنگ کند، در اینجا نمیبینم.
از رفع حصر چه خبر؟
خبرها در این زمینه را که دیدهاید.
علاوه بر خبرهای منتشر شده که اتفاقا درباره آنها هم اختلاف هست.
من هم اطلاعاتم در همین حد است که در رسانهها مطرح میشود.
یعنی موضوع رفع حصر در دستور کار معاونت سیاسی قرار ندارد یا توصیهای نشده است؟
شورای امنیت درگیر این موضوع است. آقای روحانی هم بهعنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی درگیر این موضوع بوده و هستند. تحولاتی بوده و شورای امنیت در این زمینه نهایتا تصمیمگیری خواهد کرد.
در دفتر آقای واعظی، یعنی دفتر رئیسجمهور، در حوزه کاری شما بهعنوان معاونت سیاسی موضوع حصر اساسا در دستور کار قرار دارد یا خیر؟
این موضوع در شورایعالی امنیت ملی بحث میشود و همانجا دراینباره تصمیمگیری خواهد شد. ما بهعنوان دفتر رئیسجمهور درگیر این موضوع نیستیم.
امروز سومین سال اجرائیشدن برجام است.
البته با قصد قبلی این روز را برای مصاحبه تعیین نکردم. صبح امروز متوجه این تصادف شدم.
گویا برجام آن چیزی نشد که میخواستید. آیا اینطور است؟
اگر بخواهیم بدعهدیهای آمریکا را ملاک قرار دهیم که باید هم اینطور باشد، چون بیّن و واضح است که آمریکاییها از روز اول برجام آنطور که باید و شاید عمل نکردهاند؛ بهویژه حدود یک سال اخیر. طبیعتا آنچه تصور میکردیم، نشد؛ اما دلیل روشنی دارد. کاری که آمریکاییها با برجام کردند و آنطور که باید و شاید در دوران ریاستجمهوری اوباما در اجرای تعهداتشان سریع نبودند. ترامپ هم قبل از شروع دوره ریاستجمهوریاش مواضع تندی درباره برجام داشت. وقتی هم رئیسجمهور شد، این مواضع تند ادامه داشت و تهدید کرد که از برجام خارج خواهد شد و این کار را هم کرد. شاید کسی تصور نمیکرد آمریکا بهاینصورت با برجام برخورد کند. حتی در صحبتی که با اروپاییها داشتیم، آنها هم چنین انتظاری نداشتند. شرکای آمریکایی هم این انتظار را نداشتند. به طور خلاصه موافقم آنطور که انتظار میرفت، عمل نشد.
کمی به گذشته برگردیم. یادم هست همکاران مطبوعاتی، شما را «عقل منفصل تیم مذاکرهکننده» مینامیدند. آیا به نظرتان راهکاری در برجام وجود داشت که از آنچه در وضعیت فعلی شاهدش هستیم، پیشگیری شود؟ خاطرم هست که در وین وقتی از طرح تیم مذاکرهکننده مبنی بر صدور قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل که بقیه قطعنامهها را لغو میکرد، رونمایی شد، نگرانی غالب این بود که دولت در آمریکا در حال تغییر است و ممکن است دولت جدید این کشور به توافقات پایبند نباشد؛ ولی شما و تیم مذاکرهکننده با قاطعیت میگفتید این اتفاق رخ نخواهد داد و هیچ دولتی برخلاف تعهداتش عمل نمیکند. اکنون اتفاقات پیشآمده را چقدر مرتبط به شخصیت ترامپ میدانید و چطور میتوانستید از این اتفاق پیشگیری کنید؟
شاید کسی فکر نمیکرد در آمریکا رئیسجمهوری روی کار بیاید که نگاهش به واقعیتهای روابط بینالملل بهاینصورت باشد. میتوانید چنین بحثی را درباره کنوانسیون تغییرات آبوهوا هم داشته باشید. میتوانیم بپرسیم آیا کسانی که در پاریس سالها بحث کردند و به تفاهم رسیدند، تصور میکردند روزی عضو مهم این کنوانسیون از آن خارج شود یا آیا میتوانستند از این اتفاق پیشگیری کنند؟ بنابراین درباره همه مباحث این تفکر جاری است. البته جای بحث دارد که آیا لازم بود برخی موضوعات را سفتوسختتر بگیریم یا اینکه این کار هم تأثیری نداشت. جواب این سؤالات بله یا خیر نیست. باید موضوعات مختلف برجام را بررسی کرد. البته نمیدانم این کار چقدر فایده دارد.
بالاخره این تجارب برای برجام با کشورهای دیگرمفید است.
مشابه همین بحث است که در ۹۲ یا ۹۶ چه شد و چقدر به درد امروزمان میخورد. به نظرم اگر بخواهیم یک بحث دقیق خیلی بیطرفانه داشته باشیم باید بگوییم برجام شامل چه عناصری است و آیا باید عنصر الف را سختتر میگرفتیم و چه تأثیری داشت؟ یا در مورد عنصر ب چطور باید عمل میکردیم؟ نکته مهم اینکه آقای ترامپ پدیدهای است که کشورهای دنیا از جمله شرکای آمریکا ماندهاند که با این پدیده چه کنند. چون آدمی کاملا غیرقابل پیشبینی است و ممکن است صبح حرفی بزند و شب متضادش را بگوید و نمیتوان دقیق حساب کرد که دنبال چه موضوع خاصی است. بر این اساس کسی چنین برخوردی را پیشبینی نمیکرد.
زمان مذاکره پیشفرضتان این بود که در انتخابات بعدی آمریکا، دموکراتها پیروز میشوند؟
خیر. زمان مذاکره برجام به هیچ وجه در ذهنمان این قضیه نبود که رئیسجمهور بعدی آمریکا چه کسی خواهد بود.
اگر در انتخابات پیشروی آمریکا، دموکراتها بر سر کار بیایند در ادامه همکاری ایران با آمریکا تفاوتی ایجاد خواهد شد؟
زود است که در مورد انتخابات ۲۰۲۰ قضاوت کنیم. بین دموکراتها هم گرایشهای مختلفی هست. اما آنچه مهم است اعتقاد ما (و خیلی از کشورها و همه اعضای فعلی برجام) این است که برجام تعهد آمریکاست و با تغییر دولت تغییر نمیکند. تعهد بینالمللی آمریکاست. حالا یک رئیسجمهور آمده و این تعهد را قبول نمیکند ممکن است رئیسجمهور دیگری سال ۲۰۲۰ بیاید (اگر تا آن زمان برجامی در کار باشد چون معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد) چه دموکرات باشد یا جمهوریخواه بالاخره این تعهد برعهده آمریکاست که انجام شود. در اجرای تعهد تا انتخابات بعدی فاصله میافتد اما در اصل تعهد آمریکا تغییری ایجاد نمیشود. انتظار ما و بقیه اعضای برجام است که آمریکا به این تعهد عمل کند.
سؤال من ناظر به آینده است که در دفتر ریاستجمهوری راهبردی برای انتخابات آینده آمریکا وجود دارد؟ یعنی نسبت بهاین موضوع چه منظر و نگاهی وجود دارد؟
البته حتما به این موضوع فکر میکنیم اما این مسئله داخلی آمریکاست. دخالتی در این کار نداریم اما حتما رصد میکنیم و مواضع دولت فعلی نسبت به برجام، مواضع کاندیداهای مختلف، کسانی که در حزب دموکرات باشند و صحبت از کاندیدا شدنشان است یا حتی اعضای جمهوریخواه که ممکن است رقیب ترامپ باشند را رصد میکنیم. وزارت خارجه دقیقتر و ما هم به عنوان دفتر ریاست جمهوری این قضیه را دنبال میکنیم.
سالها معاون حوزه اروپا و آمریکا بودهاید. به نظر شما به عنوان یک کارشناس در این حوزه، به نفع ایران و برجام است که در ۲۰۲۰ چه طیفی در آمریکا بر سر کار بیاید. دموکرات یا جمهوریخواه معتدلتری از ترامپ یا اینکه دولت ترامپ ادامه داشته باشد.
در سیاست خارجی آمریکا به جز دوره اخیر، که نزدیک دو سال و خردهای است، آنقدر حرکت سینوسی و بالا و پایین شاهد هستید که شاید در تاریخ گذشته سیاست خارجی آمریکا چنین تحولاتی را شاهد نبودید. بحث داخلی آمریکا به کنار، نمیخواهم وارد بحث نوع نگاه ترامپ شوم ولی در سیاست خارجی تغییراتی را دیدید که شاید در گذشته به این صورت نبوده. این دوره را کنار بگذاریم. در مورد ایران صحبت میکنم. به جز دو سه سال اخیر خیلی بالا و پایین اساسی نمیبینیم. به همین دلیل عرض کردم در دورهای که اوباما رئیسجمهور بود حتی نسبت به سیاستهای دولت او هم نسبت به برجام اعتراض داشته و داریم. و نامههای آقای ظریف که از ابتدای برجام نسبت به بدعهدی آمریکا در اجرای تعهداتش بود مکتوب است. نمیدانم الان چند نامه شده. ولی اگر زمانی قرار باشد نامهها منتشر شود تاریخها مشخص است و اینطور نبوده که بعد از به قدرت رسیدن ترامپ نامهنگاریها شروع شده باشد.
پس معتقدید آقای اوباما هم نمیخواست برجام را خوب اجرا کند؟
اینکه نمیخواست یا نمیتوانست یا شاید سیاست آمریکا اجازه نمیداد به آن سمت برود، شاید نگرانی تأثیر اجرای برجام در انتخابات ۲۰۱۶ بود، اینها عوامل مختلفی است که وجود دارد. اما برگردیم به مورد سؤال شما، اینکه سیاست خارجی آمریکا با تغییر روسای جمهور تغییر اساسی و بالا و پایین شدید نخواهد داشت. بنابراین بعید میدانم کسی که در ۲۰۲۰ سر کار بیاید اگر هم مخالف ترامپ باشد (چه جمهوریخواه یا دموکرات) نسبت به جمهوری اسلامی ایران به غیر از برجام خیلی متفاوت عمل کند. انتظار ما و بقیه اعضای برجام این است که آمریکا به تعهداتش در چارچوب برجام عمل کند. اگر رئیسجمهور بعدی به این تعهدات عمل کند خب متفاوت با سیاست ترامپ است.
یعنی در مواجهه با رئیسجمهور بعدی آمریکا مطالبهمان در مورد اجرای برجام را ادامه خواهیم داد.
حتما، چون مطالبه بینالمللی است و باید اجرا کند. این خواسته ما است و خواهد بود. اما اینکه چه کسی با چه گرایشی بر ایران چه تأثیری خواهد داشت، فکر نمیکنم هرکسی روی کار بیاید شاهد تغییر اساسی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران باشیم. مگر برجام که شرایط خاص خودش را دارد.
آیا درست است که بعد از برجام دستور کار برای ادامه مذاکره با آمریکا وجود داشت. اساسا چرا مذاکره را ادامه ندادیم تا تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران هم لغو شود؟
در مقطعی مقام معظم رهبری گفتند این یک امتح ذ ان برای آمریکاست که ببینیم در اجرای برجام چطور عمل میکند و اگر از این امتحان سربلند بیرون بیاید، زمینه برای مباحث دیگر آماده میشود. این یک موقعیت ویژه بود که اگر آمریکا از این امتحان سربلند بیرون میآمد، میشد در مورد بقیه مباحث فکر کرد. متأسفانه آمریکاییها از این فرصت استفاده نکردند و طوری عمل کردند که عملا راه را برای کارهای دیگر که شاید میشد انجام داد بستند و فرصتی بود که از دست رفت. از زمانی که برجام اجرائی شد، در ژانویه ۲۰۱۶ که اکنون در سومین سالگردش هستیم، اوباما تقریبا ۱۲ ماه فرصت داشت که یکسری کارها را انجام دهد، ولی تعلل کرد و در برخی حوزهها بد عمل کرد و این فرصت از دست رفت و ما مقصر نبودیم. ما از روز اول تاکنون صادقانه به تعهداتمان عمل کردهایم، ولی شما نمیتوانید با کسی وارد دیالوگ شوید که تعهداتش را خوب انجام نداده و در برخی زمینهها شاهد نقض غرض و نقض عهد هستید و صداقتی نمیبینید که بگویید تجربه خوبی از گفتوگو با این مجموعه کسب کردهام و زمینهای وجود دارد که در آینده با هم کاری انجام دهیم. وقتی در چنین موضوع مهمی که سالها درموردش بحث شد سابقه خوبی را از طرف مقابلتان شاهد نیستید، نمیتوانید انتظار داشته باشید بتوانید وارد مباحث دیگری شوید.
مذاکره با طالبان در ایران از چه نقطهای شروع شد؟
در مذاکرات رسمیای که داشتیم، طالبان به تهران آمدند و با دکتر عراقچی گفتوگو کردند و از قبل مشورتهایی با دولت افغانستان داشتیم و آنها را در جریان قرار دادیم که قرار است چنین اتفاقی بیفتد. اتفاقا دولت افغانستان از اینکه با طالبان گفتوگو شود، استقبال میکند.
اینکه دولت افغانستان را در جریان قرار میدادیم یعنی از قصدمان برای مذاکره با آنها اطلاع دادیم یا از دولت افغانستان در مورد قصدمان مشورت خواستیم؟
به دولت افغانستان اطلاع دادیم که چنین تحولی صورت خواهد گرفت و هیئتشان به تهران میآید و طبیعی است به نقطهنظراتشان گوش دادیم. نمیخواستیم اینطور شود که باعث تعجبشان شود که چنین اتفاقی انجام شده و دولت افغانستان در جریان نبوده. از دید ما دولت افغانستان دولتی قانونی است و روابط سیاسی و تجاری خوبی با هم داریم و همسایه هم هستیم. نمیخواهیم طوری عمل کنیم که همسایهمان متعجب شود و خیلی شفاف موضوع را مطرح کردیم. بعد از گفتوگو با طالبان هم نتیجه را به اطلاع دولت افغانستان رساندیم. خیلی دوستانه و برادرانه روند کار را گفتیم.
مذاکره به درخواست طالبان انجام شد یا ایران؟
هر دو طرف فکر میکردند خوب است چنین کاری انجام شود.
پیشتر سفیر ایران در افغانستان گفته بود دیدارهایی هست، اما هنوز به مذاکره نرسیده تا خبر مذاکره را شنیدیم.
ارتباطاتی بود؛ با طالبان و کسانی که وابسته به طالبان هستند. در داخل افغانستان در برخی جاها افرادی هستند که عضو طالبان نیستند، اما با آنها ارتباط دارند. ما با آن افراد ارتباط داشتیم و میدانستیم ممکن است، نه صددرصد، اما مباحثی که با ما مطرح میشود نظرات طالبان باشد یا نظراتی که ما به آن شخص میگوییم به طالبان منتقل شود. این نوع ارتباط وجود داشت، اما برای اولینبار به صورت رسمی مذاکرات را در تهران انجام دادیم.
این مذاکرات ادامه خواهد داشت؟
صحبت شده که این گفتوگوها تداوم داشته باشد و هر زمان قرار به این کار باشد اطلاعرسانی عمومی میکنیم و از قبل به دولت افغانستان خبر میدهیم.
با آنچه در دوحه میگذرد و مذاکرات آمریکاییها با طیف دیگری از طالبان، نزدیکی دارد؟
در قطر و امارات هم یکسری گفتوگوها بود. الان خیلیها بهجز ما با طالبان صحبت میکنند و واقعیت صحنه است.
پس قرار است طالبان پاستوریزهشده را به رسمیت بشناسید؟
اینکه در آینده چه خواهد شد، هنوز مشخص نیست. تلاش ما این است که آرامش و ثبات در افغانستان برقرار شود و نهایتا مردم افغانستان تعیین میکنند کارشان به چه نحوی پیش برود. به نظرم الان زود است که وارد این قضیه شویم که نهایتا چه اتفاقی خواهد افتاد. تلاش داریم گفتوگوی بینافغانی گفتوگوی واقعی باشد و منتهی به نتیجهای شود که مورد قبول مردم افغانستان باشد. بهعنوان همسایه میخواهیم افغانستان را باثبات ببینیم و مرزهای بین دو کشور امن باشد، روابط تجاریمان بیشتر از وضعیت کنونی و به خوبی انجام شود، بنابراین هر کاری که در جهت ایجاد ثبات و صلح در افغانستان لازم است انجام میدهیم.