پیش از نابودی آثار تاریخ تمدن ایران، موزه‌های کوچک را تجمیع کنید

    کد خبر :300542

موضع‌گیری برخی مسئولین درباره وضعیت بحرانی بخشی از نسخ خطی موجود در موزه‌های تخصصی این نگرانی را بیش از پیش تقویت کرد که تکثر موزه‌ها در ایران در نهایت منتهی به تخریب بخش قابل توجهی از آثار تاریخ تمدن ایران شود؛ دغدغه‌ای که با تجمیع موزه‌های کوچک در قالب یک موزه بزرگ ملی برطرف می‌شود و می‌توان امیدوار بود که این آثار برای قرن‌های متمادی حفظ شود.

به گزارش تابناک؛ تخریب آثار تاریخی و هنری موجود در موزه‌های ایران متاثر از شرایط طبیعی نظیر باران، آتش سوزی از جمله اتفاقاتی است که گاه به گاه علنی می‌شود اما در نهایت هیچ‌گاه منتهی به ارائه راهکارهای عملیاتی برای رفع این چالش مستمر نمی‌شود. در سال‌های گذشته، گزارش‌هایی درباره وضعیت بحرانی مخازن موزه‌های مهم کشور منتشر شد و حتی تصاویری از مخزن موزه ملی ایران باستان انتشار یافت که به نگرانی‌ها بیش از پیش دامن زد و نقدهای جدی را نسبت به موزه‌داری در کشورمان در پی داشت.

بحران در موزه‌های کوچک محلی یا موزه‌های موضوعی جدی تر است، چرا که متولیان اغلب این موزه‌ها سرمایه گذاری جدی برای نگهداری و مرمت آثار موزه نمی‌کنند و در عین حال این آثار در مقابل بلایای طبیعی و سرقت نیز از ایمنی و امنیت کافی برخوردار نیستند. این موزه‌ها اغلب مخاطب چندانی نیز ندارند و مخاطب پراکنده‌ای را در طول سال جذب می‌کنند. با این حال متولیان فراوان موزه‌داری در ایران باعث شده امکان مدیریت یکپارچه‌ها موزه‌ها و مخازن و گنجینه‌های آنها وجود نداشته باشد.

این چالش‌ها درباره نسخ خطی به نقطه حساسی رسیده و مدیران برخی موزه‌ها در این زمینه اظهارات قابل تاملی داشتند که متاسفانه مورد توجه و تامل واقع نشد و از این منظر، نگرانی‌ها نسبت به سرنوشت میراث ملت ایران که بخش مهمی از آنها، همین نسخه‌های خطی تاریخی است، تشدید شد.

سیدمحمد رضا فاضل ‌هاشمی رئیس اداره مخطوطات کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی با اشاره به وضعیت نامناسب نسخ خطی قرآن در کتابخانه‌های کشور گفته بود: «به غیر از کتابخانه ملی، کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت‌الله مرعشی که تلاش کرده‌اند در سال‌های اخیر وضعیت نگهداری نسخ خطی و تأمین امکانات مورد نیاز برای این امر را ارتقا دهند، دیگر کتابخانه‌های موجود در کشور عموماً شرایط مناسبی برای نگهداری نسخ خطی قرآن ندارند. البته این وضعیت برای تمامی نسخ خطی موجود در کشور صدق می‌کند، اما نسخ خطی قرآن به دلیل اهمیت کتابت و تذهیب‌هایی که در این دسته از آثار به کار رفته است، از اهمیت بیشتری برخوردارند.»

او همچنین خاطرنشان ساخته بود: «شرایط فعلی برای نگهداری این دسته از منابع شرایط نامناسبی است که هر لحظه امکان دارد منجر به نابودی اثر شود. به غیر از کتابخانه‌ها، اماکن مقدسه مانند آستان مقدس امامزادگان که معمولاً این نوع نسخ خطی در آنجا نگهداری می‌شود نیز از شرایط مطلوبی برخوردار نیستند.»

در همین زمینه، امیر لهراسبی (مدیر موزه‌ ملی قرآن) گفت: «موزه ملی قرآن طی هفت، هشت سال گذشته آن چنان که باید و شایسته‌ی یک موزه‌ی ملی است، نبوده. دلیل این عدم توجه را من هم واقعاً نمی‌دانم اما از زمانی که من به سمت مدیریت این موزه منصوب شده‌ام سعی کرده‌ام به‌طور کاملاً جدی پیگیری‌های لازم انجام شود و مصمم هستم به سمتی برویم که بتوانیم یک ریل‌گذاری مناسبی داشته باشیم تا کشور ایران، به عنوان ام‌القرای جهان تشیع یک مجموعه‌ی مسنجمِ قرآنی دارا باشد و تخصصاً به عنوان موزه ملی قرآن به جمع‌آوری و ضبط و نگه‌داری صحیح از نسخ قرآنی بپردازد.»

این شرایط نشان می‌دهد موزه‌داری در ایران نیاز به بازنگری جدی در سطح حاکمیت اعم از نهادهای قانون گذار و دولت دارد و باید رویه‌ای را در پیش گرفت که موزه‌های کوچک تجمیع شود و یک موزه بزرگ ملی شکل بگیرد. این منطقی ترین مسیر برای جلوگیری از نابودی آثار تاریخ تمدن ایران در موزه‌های کوچک محلی و موضوعی است. چنین رویکردی منتهی به تجمیع منابع مالی این موزه‌ها و امکان جذب نیروهای متخصص برای نگهداری و امنیت این آثار خواهد شد. آیا اراده‌ای در این زمینه وجود دارد؟

بعید به نظر می‌رسد در روزمرگی‌های دستگاه‌های مسئول، جایی برای چنین طرح‌های انرژی بری وجود داشته باشد و در عین حال، مقاومت‌های محلی در مقابل چنین طرح‌های ملی، سد بزرگی در مقابل حفظ سرمایه‌های ایران خواهد بود. از این منظر چنین تصور می‌شود که باید فعلاً به تخریب مستمر گنجینه‌های تمدنی ایران در موزه‌های ناایمن چشم دوخت.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید