پیشنهادی برای عادل فردوسیپور
حال که رویارویی با فردوسی پور علنی و به جاهای باریک کشیده شده بود، جشنواره جام جم تبدیل به میدانگاهی شد برای این رویارویی. اگر به دلایل مختلف که برخی از آنها ذکر شد، نود دیگر محبوبیت و تاثیرگذاری قبل را در بین مخاطبان از دست داده بود، این رویارویی سبب اقبال و برگشت مردم به سمت فردوسی پور شد. او هم از این فرصت استفاده کرد و مرتب از مردم تقاضا میکرد که به برنامه او رای دهند. همین کار موجب ایجاد کمپینی در فضای مجازی به نفع او و برنامه اش شد و سیل رایها بود که به سمت نود روانه گشت و آن را در مرحله نخست با اختلاف فاحش به رتبه اول رساند.
علیرضا جعفری؛ عادل فردوسی پور موفقترین مجری، گزارشگر و تهیه کننده ورزشی صدا و سیمای پس از انقلاب و جانشین خلف مرحوم عطاالله بهمنش است. او که در بدو ورود با اطلاعات چشمگیر فوتبالیش در زمانی که اینترنت مانند امروزه فراگیر نبود، توانست شهرت و محبوبیت زیادی برای خود رقم زند، با آغاز به کار برنامه نود در تابستان ۷۸ تبدیل به چهرهای تاثیرگذار در دنیای فوتبال و رسانه شد. طوری که همه هر مشکل خود را – از مباحث کم اهمیت داوری مانند گرفتن پنالتی گرفته تا مسائل کلانتر مثل فساد و تبانی – به برنامه نود حواله میدادند. نود در اوج دورانش در دهه هشتاد تبدیل به برندی ویژه شد و مظهر عدالت و پاکدامنی در صدا و سیمایی شد که خیلی با این عناوین بیگانه بود.
برنامه جنجالی
اولین درگیری جدی عادل با مدیران در اوج همین دوران صورت گرفت. زمزمههایی از تعطیلی قریب وقوع نود به گوش میرسید و حتا فردوسی پور در آن برنامه مشهورش در سال ۹۰ از بینندگان خداحافظی کرد. برنامه جنجالیای که به موضوع انتقال تیمها پرداخت و انتقادهای شدید و بی سابقهای را روانه دولت وقت و سیاست هایش کرد. با مقابله برخی نمایندگان مجلس حامی طرح و برخی مدیران دولت، فشار بر او به شدت افزایش یافت. ولی فردوسی پور با حمایت برخی از مدیران وقت صدا و سیما مانند علی اصغر پورمحمدی توانست از آن مهلکه جان سالن به در ببرد و برنامه نود به حیات خود ادامه دهد و پروژه حذف او و برنامه اش عقیم ماند.
افول نود
نود در دهه نود نتوانست آن اقبال دهه قبل را تکرار کند. برنامه به سمت تکرار رفته بود و بخشهای جدید آن هم افاقه نکرد. علاوه بر آن، سوژه اصلی برنامه نود که فوتبال ایران است، گرفتار یک سری از مشکلات تکراری شده که مخاطبان را از خود فراری میدد. تا کی نود قرار است از دلالیسم در فوتبال حرف بزند و آیتمهای افشاگرانه پخش کند و هیچ اتفاق مثبتی نیفتد؟ چند بار از جنبل و جادو و قمار و شرط بندی صحبت شود و آب از آب تکان نخورد؟ تا کی از زمینهای بی کیفیت و ورزشگاههای غیر استاندارد و بلیت فروشی بی برنامه و پشت در ماندن دارندگان بلیت و بی برنامگی لیگ و دعوای کی روش و برانکو و … صحبت شود و مخاطب فراری نشود؟ تمام اینها دلیلی است بر این که نود دیگر آن جایگاه دهه قبل را بین مخاطبان نداشت، در حالی که دیگر برنامه فوتبالی فردوسی پور، فوتبال ۱۲۰ که از شبکه ورزش پخش میشود، مورد اقبال هواداران فوتبال قرار گرفت.
و علی فروغی …
با روی کار آمدن علی فروغی در اردیبهشت ۹۷ که سابقه تحصیل در دانشگاه امام صادق، ریاست بسیج صدا و سیما و خواهرزادگی همسر غلامعلی حداد عادل را در کارنامه دارد، روز به روز کار برای فردوسی پور سخت و سختتر شد. در اولین رویارویی مستقیم فروغی با فردوسی پور، اجازه حضور کارلوس پویول، کاپیتان سابق تیم ملی اسپانیا و باشگاه بارسلونا به عنوان مهمان بازی ایران – اسپانیا در ویژه برنامه جام جهانی به تهیه کنندگی فردوسی پور داده نشد. ابتدا به بهانه موهای بلند پویول و بعد به بهانه هزینه زیاد دعوت مهمانان این چنینی. در حالی که هزینه را اسپانسر متقبل شده بود و به هر حال پویول پولش را گرفته بود و حضور یا عدم حضورش در برنامه فرقی نمیکرد. آن هم وقتی که پیدا کردن یک برنامه صدا و سیما که خالی از ستاره فلان مربعها باشد کاری نشدنی است.
دومین رویارویی، حاضر نشدن فردوسی پور به پخش نصفه و نیمه نود به دلیل پخش بازی دوستانه اسپانیا و انگلیس بود که موجب آزردگیش را فراهم آورد. او که از این کار شبکه سه آشکارا انتقاد کرد بیشتر مورد غضب مدیران قرار گرفت و پخش برنامه هفته بعد نیز به کلی منتفی شد. پس از آن در برنامه حالا خورشید، رضا رشید پور سعی کرد فضای بین فردوسی پور و فروغی را از بین ببرد، اما ماجرا از این نوع ماله کشیها فراتر رفته بود و هیچ جوره نمیشد اختلافها و پروژه کم رنگ کردن عادل را پنهان کرد.
حال که رویارویی با فردوسی پور علنی و به جاهای باریک کشیده شده بود، جشنواره جام جم تبدیل به میدانگاهی شد برای این رویارویی. اگر به دلایل مختلف که برخی از آنها ذکر شد، نود دیگر محبوبیت و تاثیرگذاری قبل را در بین مخاطبان از دست داده بود، این رویارویی سبب اقبال و برگشت مردم به سمت فردوسی پور شد. او هم از این فرصت استفاده کرد و مرتب از مردم تقاضا میکرد که به برنامه او رای دهند. همین کار موجب ایجاد کمپینی در فضای مجازی به نفع او و برنامه اش شد و سیل رایها بود که به سمت نود روانه گشت و آن را در مرحله نخست با اختلاف فاحش به رتبه اول رساند.
اما رقیبانش در صدا و سیما که شرایط را بر علیه خود میدیدند، دم دستیترین و سطح پایینترین راه را انتخاب کردند؛ دستکاری در نتایج نظرسنجی. ماجرا از جایی لو رفت که عدهای از شهروندان در شبکههای مجازی مدعی شدند بدون این که در نظرسنجی شرکت کرده باشند، از شماره شان برای “برنده باش” رای داده شده است. شایعات داشت فراگیر میشد که با تایید وزیر ارتباطات مبنی بر تقلب سه روزه در این نظرسنجی، ماجرا ابعاد جدیدی پیدا کرد. هر چند که با ابطال رایهای تقلبی و خراب شدن کاسه کوزهها بر سر یک نیروی خودسر، ماجرا جمع شد، ولی بیش از پیش عیان شد که مدیران صدا وسیما و به خصوص شبکه سه، حاضرند هر کاری برای حذف فردوسی پور بکنند. حتا اگر دست به دامان ستارههایی شوند که رکورددار ممنوع تصویر شدن در همین صدا و سیما هستند.
بسته شدن حلقه خودیها
با انتخاب نود به عنوان برنامه برتر سیما از نگاه مردم، دیگر بهانه ای- مانند عدم اقبال مردم- برای حذف این برنامه نبود. پس مدیران صدا و سیما تصمیم گرفتند کار را یکسره کنند. ابتدا با پیشنهاد قائم مقامی شبکه ورزش سعی کردند او را از نود و مخاطبانش جدا کنند و بعد که او نپذیرفت، در فاصله چند ساعت اعلام شد که از سال آینده فردوسی پور جایی در برنامه نود نخواهد داشت. برنامهای که او برایش بیست سال زحمت و مرارتها کشید.
این مسئله نشان از بسته شدن هر چه بیشتر حلقه خودیها در صدا و سیما دارد. آستانه تحمل مدیران کنونی صدا و سیما و نسل جدیدش که علی فروغی پرچمدار آن است، چنان پایین است که تحمل مشی انتقادی حتا در کم خطرترین حوزه یعنی ورزش را نیز ندارند. از این رو فردی مثل فردوسی پور و برنامه رو به افولش نیز تحمل نمیشوند.
حال باید دید که آیا کسی حاضر به پذیرش حقارت آمیز جانشینی فردوسی پور در نود پسافردوسی پور هست؟ چه کسی حاضر به تحمل چنین خطری است؟ شاید کسی مثل جانشین شجریان در خواندن ربنا.
پیشنهاد
همان گونه که عدو شود سبب خیر، فردوسی پور هم باید به این اتفاقات به دید فرصت نگاه کند نه تهدید. الان بهترین موقع است برای این که او رسانه شخصی خودش را داشته باشد. حتا نباید به مصالحه احتمالی برای بازگشت، یا محدود شدن نقشش در حد یک گزارش گر صرف تن دهد. بهتر این است که حالا زمانی که صدا و سیما او را بر خلاف اظهار نظراتش در جشنواره جام جم، فرزند خود نمیداند، او هم به کلی از آن دست بشوید و دست به انتحاری سازنده زند و قید گزارشگری و فوتبال ۱۲۰ را هم در صدا و سیما بزند. مسلم این که در ابتدا شاید با ریزش تماشاگر رو به رو شود، ولی پس از مدتی میتواند مخاطبان خود را به دست بیاورد.
حال که صدا و سیما از بودجههای هنگفتش کاری ساخته نیست و ستاره مربعها دارند برایش برنامه میسازند، یکی از همین ستاره مربعها میتواند اسپانسر نود احتمالی فردوسی پور در فضای مجازی باشد. آن موقع مخاطب هم زورش نمیگیرد که صدا و سیما این همه از بودجه بیت مال ارتزاق کند و آن وقت با اسپانسرهای ریز و درشت روی اعصابش رژه رود. خودش همه کاره است. نه ممیز پخشی هست که اجازه پخش فلان آیتم را ندهد، و نه بازی دوستانه اسپانیا و انگلیسی که به برنامه اش ترجیح داده شود. آن هنگام میبیند که کی ضرر کرده. فروغی و صدا و سیما یا فردوسی پور؟