پیام های سیاسی سفر تهران بوریس جانسون به کاخ سفید و ارتباط حضور وزیر خارجه انگلیس در ایران با برگزیت
دو بحران قطر و لبنان، اضطراب و دوگانگی سیاست انگلیس در زمانهایی حساس را مشخص کرد؛ چرا که از یک سو لندن می کوشید موضع بی طرفانه ای در این رابطه داشته باشد، از سوی دیگر، برخی اوقات به سمت انتقاد از محور آمریکایی سعودی، گرایش می یافت.
البدیل چاپ مصر نوشت: وزیر خارجه انگلیس، بوریس جانسون، طی یک سفر استثنایی به تهران رفت تا این دیدار در نوع خود پیامهای سیاسی متعددی را در برداشته باشد؛بویژه آنکه این سفر پس از توافق تاریخی انگلیس با اتحادیه اروپا در مورد شروط برگزیت و ایجاد برخی تغییرات در لحن لندن، در برخورد با برخی بحرانهای منطقه، صورت گرفته است.
این روزنامه در ادامه آورده است: جانسون در تهران اظهار داشت که قصد دارد موضوع آزادی بازداشت شدگان دو ملیّتی، بحث توافق هسته ای و راه حلی برای بحران یمن و تضمین رسیدن کمک های انسانی به آن را مورد بررسی قرار دهد. علاوه بر اینکه به بهبود روابط دو طرفه با ایران ناز سال 2011 تا کنون اشاره و تاکید کرد حتی در شرایط دشوار نیز می توان به پیشرفت روابط دست یافت.
براساس دیدگاه ایران، از جمله نکات مثبت در مذاکره با انگلیس، می تواند ارائه کمک های انسانی به یمن و تاکید بر ضرورت شکستن محاصره آن باشد؛ در حالی که تهران از لندن انتظاری بیش از این دارد؛ که در توقف صادرات اسلحه به عربستان سعودی، برای فشار بر سعودیها در راستای توقف حملاتشان به ملت یمن، نمود می یابد.
ایران در عین حال تلاشهای رسانه های انگلیسی برای برقراری ارتباط بین مساله نازنین زاغری و دیگر مسائل مهم بین دو کشور را رد کرده و تصریح می کنند روابط ایران و انگلیس بسیار فراتر از موضوع زندانیان است؛همانطور که سفیر ایران در انگلیس یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده بین دو کشور در این دیدار را زمینه های همکاری اقتصادی می داند.
برخی تحلیلگران بین سفر وزیر خارجه انگلیس به عمان، ایران و امارات و توافق انگلیس با اتحادیه اروپا در مورد شروط برگزیت ارتباط برقرار می کنند؛ توافقی که به هر دو طرف اجازه انجام مذاکراتی دشوار در مورد آینده روابط خود پس از جدایی را می دهد.
به گزارش «انتخاب»؛با این توافق، انگلیس گامی بلند را به سوی خروج از اتحادیه اروپا برداشته و همین مساله این کشور را بر آن می دارد تا برای تحکیم و تقویت روابطش با برخی دولتهای مهم در خاورمیانه، تلاش کند؛ که در رأس آنها ایران قرار دارد؛بویژه پس از توافق هسته ای که با ایران صورت گرفت و با اثبات نقش و نفوذ گسترده این کشور در منطقه، یعنی در بحران سوریه، لبنان، خلیج فارس، یمن و عراق.
با از میان رفتن نفوذ آمریکا و سیاست نادرستش در منطقه؛ که عربستان سعودی نیز بر همان مسیر رفته و با اطاعت از اوامر صهیونیستی، بعنوان سر افعی، بحرانهایی را در کشورهای همسایه اش ایجاد می کند، دولتهای اروپایی و حتی عربی به سمت بی اعتمادی به عربستان سوق داده شده اند؛ چرا که این کشورها معتقدند بحران های داخلی و جهانی به زودی سعودیها را به مرز فروپاشی می کشاند.
در این میان، تغییر سیاسی بارزی را در بین اغلب رهبران دولتهای اروپایی ملاحظه می کنیم که برجسته ترین آنها انگلیس و آلمان هستند؛ دو دولتی که تغییرات چشم گیری در تعامل با بحرانهای منطقه ای و جهانی داشته اند و بارزترین موضع آنها، مخالفت با طرح ایجاد دو دولت در فلسطین و انتقاد گسترده از اقدامات اخیر ترامپ درباره قدس است.
دو بحران قطر و لبنان، اضطراب و دوگانگی سیاست انگلیس در زمانهایی حساس را مشخص کرد؛ چرا که از یک سو لندن می کوشید موضع بی طرفانه ای در این رابطه داشته باشد، از سوی دیگر، برخی اوقات به سمت انتقاد از محور آمریکایی سعودی، گرایش می یافت.
می توان بحران سوریه و عقب نشینی انگلیس از درخواست کناره گیری بشار اسد را نیز در چارچوب تغییرات سیاسی جای داد که در لحن سیاسی لندن ایجاد شده است؛ در این باره جانسون تصریح کرده است که معارضان سوریه گزینه های زیادی ندارند و باید بقای اسد در دمشق را بپذیرند.