پیامهای داخلی و بینالمللی حملهی موشکی سپاه
روز یکشنبه ایران حملهای به محل اختفای تروریستها و تجهیزاتشان داشت که منجر به غافلگیری بسیاری از تحلیلگران و تغییر در محاسبات میدانی شد.
به گزارش مشرق، حملهی موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مقر تروریستها و محل اختفای تجهیزات آنها از جمله خودروهای انتحاری، دارای نکات فراوانی برای تحلیل و تبیین است. اینکه چرا سپاه دست به این اقدام زد، پیام این اقدام برای آمریکاییها چه بود، چه واکنشهایی در عرصهی داخلی بههمراه داشت و تالی این مسئله برای انسجام اجتماعی ایرانیان چه بود، مسائلی هستند که نیاز به بررسی و تحلیل دقیق دارند.
چرا سپاه دست به این اقدام زد؟
اقدام تروریستها در روز ۱۷ خرداد و تلاش برای بر هم زدن امنیت کشور با ایجاد ناآرامی در حرم مطهر امام خمینی (ره) و تلاش برای ورود به صحن مجلس که با ناکامی منجر به ایجاد خسارتهای جانی در ساختمان کارکنان مجلس از یک طرف و خسارتهای روانی به مردم درخصوص عزت و غرور ملی آنها از طرف دیگر شد، با اقدام سپاه پاسداران درست ۱۰ روز بعد از حمله به تهران مواجه شد و تقریباً ذهنیت تروریستها مبنی بر خوشحالی از حمله به تهران از بین رفت و ایران نیز بهدنبال از بین رفتن این ذهنیت بود.
۱. علاوه بر از بین بردن تروریستها، سپاه ابتدا در اقدامی هوشمندانه بهجای قرار دادن داعش بهعنوان طراح این حمله، انگشت اتهام خود را بهسمت آمریکا روانه کرد تا در صورت مطرح شدن گزینهی انتقامگیری، ابعاد موضوع انتقامگیری ایران فراتر از این گروهک تروریستی باشد. در بیانیهی سپاه پس حملهی تهران آمده است: «افکار عمومی مردم جهان بهویژه ملت ایران این اقدام تروریستی را که یک هفته پس از جلسهی مشترک رئیسجمهور آمریکا با سران یکی از دول مرتجع منطقه (که پیوسته حامی تروریستهای تکفیری است) بسیار معنادار و برعهده گرفتن مسئولیت آن توسط داعش را بیانگر دست داشتن آنها در این اقدام سبوعانه میداند.»
بنابراین یک پیام این حمله، همانطور که در این بیانیه آمده است، ثابت کردن این موضوع به جبههی استکبار بود که ایران درخصوص مسائل امنیتی خود با کسی شوخی ندارد. سفر دونالد ترامپ به عربستان بهعنوان قلب ارتجاع منطقهای و انعقاد قرارداد تسلیحاتی که بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار برای آمریکا فایده داشت، سبب شده بود که دونالد ترامپ در ایرانهراسی از تمام رؤسای جمهور سابق آمریکا پیشی گیرد و هیچ محدودیت و خط قرمزی برای خود در این زمینه متصور نشود. اقدام سپاه باید انجام میشد تا پیامهای خود را به او برساند.
۲. در ادامهی این بیانیه، سپاه به مردم وعدهی انتقام خونهای پاک ریختهشده را داد و بیان داشت: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثابت کرده است ریخته شدن هیچ خون پاکی را بدون انتقام نمیگذارد و همانطور که امروز نیز با کمک نیروی انتظامی تمامی این تروریستها را به هلاکت رساند، به ملت ایران اطمینان میدهد برای صیانت از امنیت ملی کشور و حفاظت از جان مردم عزیز، لحظهای درنگ نخواهد کرد.» تقریباً تمام کارشناسان امور نظامی میدانستند این وعده محقق خواهد شد، اما اینکه کجا و به چه میزان، موضوعی بود که بر ابعاد غافلگیری آن افزوده بود. موضوع عدم شناخت سپاه و ابعاد عملیاتی آن سبب شده بود تا به غافلگیری ذهنیتها در مورد انتقامگیری سپاه بیشتر پرداخته شود.
۳. جدای از بیانیهی سپاه که موضع اعلامی این نهاد انقلابی بود، نفس انجام عملیات تروریستی در مرکز قانونگذاری در تهران، موضوعی نبود که بهراحتی قابل از بین رفتن باشد. برای تروریستها این ضربه به جمهوری اسلامی بسیار اساسی مینمود و در ذهنیت و افکار عمومی نیز جلوههایی از خدشه به غرور و عزت ملی نیز در آن نمایان بود.
۴. ایران بعد از دههی ۱۳۶۰ چنین حملاتی در این سطح را تجربه نکرده بود. ضمن اینکه این اولین حملهی گروه تروریستی داعش در خاک ایران بود. بنابراین ضروری بود تا پاسخ محکمی به آن داده شود. بسیاری از کارشناسان برآن بودند که سپاه درخصوص مسئلهی اساسی عزت مردم ایران، با هیچ گروه و کشوری تعارف ندارد و هم ازاینرو منتظر پاسخ سپاه بودند، اما اینکه سطح و ابعاد این پاسخ تا کجا باشد، موضوع مبهمی بود که اقدام روز یکشنبه به این سؤال پاسخ داد.
۵. موضوع دیگر در چرایی این حمله به متحدان منطقهای و دوستان ایران برمیگردد. بعد از حملات تروریستی تهران، متحدان منطقهای ایران نیز منتظر پاسخ ایران به این موضوع بودند. برای کشوری که در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارد و خود بسیج اجتماعی را در کشورهایی که تروریسم در آنها ریشه دوانده است، علیه تروریسم به وجود میآورد، عدم پاسخ به یک اقدام تروریستی چندان معقولیت نداشت. به همین دلیل بود که سردار حاجیزاده در گفتوگو با خبرنگار صداوسیما بیان داشت که «تهران، لندن و پاریس نیست.» هم ازاینرو است که بعد از اقدام سپاه و ایران علیه تروریستها در دیرالزور با خیل عظیمی از شادی و نشاط در جبههی مقاومت روبهرو هستیم.
پیامهای داخلی و بینالمللی حملهی ایران به تروریستها در دیرالزور
این حمله حاوی پیامهای بسیار روشنی برای رقبا و خصمهای بینالمللی ایران از یکسو و برای متحدان منطقهای و مردم ایران از دیگر سو بوده است. اولین پیام برای دونالد ترامپ و متحدان منطقهای او، دومین پیام برای مردم ایران و متحدان منطقهای این کشور بود.
سیلی محکم ایران به صورت ترامپ
نخستین پیام این حمله برای دونالد ترامپ بود. همانگونه که بیان شد، ترامپ از آغاز نشستن بر کرسی ریاست در کاخ سفید، لفاظیهای فراوانی علیه ایران مطرح کرده است و موجی از ایرانهراسی و ترس از سرمایهگذاری در ایران را در دل شرکتها و مؤسسات و بانکهای بینالمللی به وجود آورده است. درخصوص اینکه چرا سطح آسیبپذیری ایران از اینگونه اقدامات به قدری بالاست که ترامپ از تهدید ایران بهعنوان یک حربه استفاده میکند، پیشتر سخن گفته شده است و جای تحلیل فراوان دارد، اما آنچه در اینجا مبرهن است، فهم و درک ترامپ از آسیبپذیری ایران و فشار علیه تهران است. ترامپ بهقدری ایران را دستکم گرفته بود که بیتوجه به عواقب سخن گفتنش، تاریخ ایران را نیز جعل کرده و وزیر خارجهی این کشور از عنوان جعلی برای خلیج فارس استفاده میکرد. این موضوع سبب خدشه به عزت ملی ایرانیان شده بود.
همزمانی واکنش سپاه با اقدامات ضدایرانی سنای آمریکا نیز موضوعی دیگر است که نیازمند بررسی است. سنای آمریکا با رأی ۹۸ عضو در مقابل دو عضو طرحی را تصویب کرد که به موجب آن، رئیسجمهور آمریکا با دستی باز میتواند تمام تحریمهای درخواستی آن را علیه ایران اعمال کند. این طرح که پاسخ ترامپ به آن به احتمال زیاد مثبت خواهد بود، درست بعد از حملات تروریستی تهران علیه ایران اعمال شده بود. در این فضا، پاسخ سپاه به حملات تهران حاوی پیامهایی بوده که برخی از این پیامها عبارتاند از:
– ایران اگر زمانی گفتوگو را با آمریکاییها پیش گرفته بود، نه بهدلیل ضعف و ناتوانی، که به دلایلی از جمله انباشت تجربهی تاریخی مردم و جوانان در این کشور بود که تصور میکردند آمریکا همان چیزی است که باراک اوباما آن را به جهانیان معرفی میکند. آمریکایی که خیر و صلاح مردم جهان و ایران را میخواهد و این ایران است که خواهان پیشرفت خود نیست. سخنان جان کری درخصوص تمایل مردم و جوانان ایران برای پوشیدن لباسهای غربی و گوشیهای هوشمند را به یاد آورید. او طوری بازروایی میکرد که آنها دریچهی ایران برای ورود به تمدن هستند و حکومت در ایران میخواهد این دریچه را ببندد. این پرتاب موشک این پیام را برای آمریکاییها برد که اگر روزگاری گفتوگو محور بوده است، براساس اصول عزت و حکمت و مصلحت ایران بوده و نه ضعف ایران. ایران اگر جا داشته باشد، پاسخ سخت نیز میدهد.
– ایران کوبا نیست که آمریکا هر اقدامی را که در ذهن تداعی میکند، درخصوص آن انجام دهد. ایران، ایران است. با افتخار میگوید که امنترین کشور غرب آسیاست و این امنیتش را با کسی معامله نمیکند. حالا این ترامپ است که باید پاسخ دهد. او یا این روند خصومت را ادامه میدهد یا باید در گزینههای خود تجدیدنظر کند.
– نکتهی سوم اینکه درحالیکه آمریکاییها تلاش میکنند برنامهی موشکی ایران را «ثباتزدا» معرفی کنند، سپاه بهصورت هوشمندانه موشکها را به قلب تروریستها فرستاد. این موضوع همان هوشمندی و استفاده از قدرت نرم با ابزار سخت است. ایران در مبارزه با تروریسم در خط مقدم ایستاده است. حال این آمریکاست که باید مشخص کند جایگاه ایران در مبارزه با تروریسم کجاست. یا ایران با تروریسم مبارزه میکند یا آمریکا. اگر ایران به قلب داعش حمله میکند، دولت آمریکا باید از آن تمجید کند، چون دولت آمریکا از این اقدام تمجید نخواهد کرد، روشنتر خواهد بود که جایگاه آمریکا در منطقه چیست. آن زمان است که درک قراردادهای تسلیحاتی بین عربستان و آمریکا قابل فهمتر خواهد بود. بیهوده نیست که لارا روزن خبرنگار «المانیتور» گفت: «متحدان ما در حال جنگ بایکدیگر هستند، اما دشمن ما (ایران) در حال حمله به مهمترین دشمن ماست.»
پیامهای داخلی حمله به دیرالزور
در این بین پیامهایی نیز برای عرصهی داخلی وجود دارند که از جمله آنها میتوان به پایبندی نیروهای انقلاب به افراشتن پرچم عزت ملی نیز بهعنوان یک پیام اشاره کرد. همچنین به نفس حمله از دو استان کردنشین ایران نیز میتوان اشاره کرد.
پایبندی به مسئلهی عزت ملی
یکی از مهمترین پیامهای این حمله برای عرصهی داخلی این بود که اگرچه دولت در برخی از مسائل نتوانسته و نمیتواند (بهدلیل ماهیت گفتمانی خود) پرچم عزت ملی را برافراشته کند، نیروهای انقلاب و بخش حاکمیتی نظام، درخصوص این موضوع با کسی تعارف ندارند. جایی که نیاز به برجسته کردن غرور و اعتمادبهنفس ملی باشد، پاسخ کوبنده خواهد بود. بعد از اتفاقاتی که منجر به فاجعهی منا و برخی از مسائل مربوط به عزت ملی شد، تقریباً امید و دل بستن به بازوهای اجرایی دولت برای اعادهی این موضوع به فراموشی سپرده شد. درخصوص حملهی تروریستی تهران نیز امیدی به پاسخ دولت وجود نداشت و سپاه بهدرستی مسئلهی عزت ملی را بازیابی کرد.
حمله از استانهای کردنشین
حملهی سپاه به مرکز فرماندهی تروریستها و محل ساختوساز خودروهای انتحاری از کردستان و کرمانشاه ترتیب داده شد. این موضوع نکات بسیار مهمی داشت. این موضوع که تکفیریها تلاش میکردند خود را از اهالی «کرد» زبان معرفی کنند تا انشقاق در مردم ایجاد کنند، با استقرار سامانهی موشکی و پرتاب از این دو استان این پیام را به آنها صادر کرد که این دو استان در خط مقدم مبارزه با تروریسم قرار دارند. ایران یک کل یکپارچه است. آن کسی که در تهران و اصفهان علاقه به حاکمیتش دارد، هیچ تفاوتی با کسی که در کرمانشاه و کردستان به میهنش دل بسته ندارد. این حمله صراحتاً این پیام را میفرستد. سوای از سیلی ایران به صورت تروریستها، سیلی کردها نیز معنای زیادی دارد. این موضوع باعث غرور آنها خواهد شد.
مسئلهی حیاتی وحدت ملی
به غیر از ابعاد فیزیکی و سخت حملهی موشکی ایران به تروریستها در دیرالزور، یک مسئلهی اساسی نیز در پس این حمله به وجود آمد که سبب شد ایران به قدرت نرم خود نیز دلخوش باشد. بعد از حملهی موشکی سپاه پاسداران به مقر تروریستها در سوریه، موجی از اعلامنظرها نسبتبه این موضوع به وجود آمد. دستاوردهای اتحاد بهوجودآمده بعد از حملهی موشکی عبارت بودند از:
دستاورد وحدت و اتحاد ملی بعد از حملهی موشکی (که به تعبیر الجزیرهی قطر بعد از سی سال از خاک ایران به کشوری دیگر صورت گرفت)، اگر بیشتر از دستاورد فیزیکی حمله نباشد، قطعاً کمتر نیست.
سالهاست که کشور پیرامون یک اقدام بینالمللی به وحدت نمیرسد. نگاهی به سخنان بزرگان و بدنهی دو جناح اصلی کشور از اصولگرا و اصلاحطلب درخصوص این حمله نشاندهندهی این وحدت است.
علیرغم تلاش بسیاری برای نشان دادن برجام بهعنوان عامل وحدت ملی، اما بهدلیل انتقادات بسیاری که به آن وجود داشت، این سند در عمل عامل اختلافات ملی شده بود و از نظر بسیاری از مردم نهتنها عامل اقتدار نبود، بلکه نشانهی عدم توجه به عزت ملی بود. در عوض حملهی موشکی به قلب تروریستها نهتنها عامل اختلاف نشد، که موجبات اتحاد و غرور تمام ایرانیان (حتی خارجنشینان) را فراهم کرد. *