پوتین چرا و چگونه می تواند منافع ایران در سوریه را نادیده بگیرد!؟
در ماه های اخیر، تحلیل ها و گزارش های بسیاری پیرامون واگرایی منافع ایران و روسیه از سوی رسانه ها و کارشناسان متعددی مطرح شده است و بسیاری بر این باورند که در نهایت برخورد منافع میان تهران و مسکو در سوریه به وجود خواهد آمد.
به گزارش تابناک؛ آمریکایی ها و برخی کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات به همراه اسرائیل در یک سال اخیر، تلاش بسیاری برای دور کردن روسیه از ایران کرده اند؛ تلاش هایی که شاید تاکنون نتیجه مشخصی نداشته، ولی می تواند در نهایت شکاف های میان تهران و مسکو را دو چندان کند.
با این حال، روز گذشته «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا در مصاحبه با رويترز درباره مذاکرات آمریکا با روسیه در مورد سوریه بیان داشت: پوتین در این مذاکرات خاطرنشان کرده که قادر به خروج نیروهای ایرانی از سوریه نیست.
اینکه این نقل قول بولتون چقدر می تواند معتبر باشد، چندان مشخص نیست؛ اما به نظر می رسد پوتین از محدودیت های خود برای کاهش نفوذ ایران در سوریه آگاه است و به همین جهت نیز می خواهد رویکرد محتاطانه ای را نسبت به این مسأله دنبال کند.
در همین زمینه، وبگاه آمریکایی «واشنگتن اگزمینر» در مطلبی به تمایل پوتین برای کاهش نفوذ ایران در سوریه پرداخته و نوشته است: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه آرام و تدریجی اما سیستماتیکی در حال کم کردن حمایتش از منافع ایران در سوریه است.
در رابطه با نقل قول بولتون که مدعی شده پوتین به ترامپ گفته است نمی تواند نیروهای ایران را از سوریه خارج کند، باید گفت، پوتین دست کم برای یک بار حقیقت را گفته است. به نظر می رسد، هم اکنون منافع روسیه به صورت فزاینده ای در واگرایی با منافع ایران در سوریه است.
هر دو کشور در تلاش بودند تا بقای بشار اسد را تأمین کنند و تقریبا نیز به این هدف نزدیک شده اند؛ اما منافع ثانویه پوتین همواره جایگزین شدن به جای آمریکا به عنوان قدرت اصلی بین المللی در خاورمیانه بوده است. به همین جهت، پوتین می خواهد مصر، عربستان سعودی و دیگر پادشاهی های سنی و عرب را به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد برای دستیابی به منافع منطقه ای خود در نظر بگیرد و آنها را برای خرید تجهیزات نظامی و صنعتی روسیه متقاعد کند و از سوی دیگر، به روسیه اجازه دسترسی به فرصت های انرژی و دیگر بازارهای خود را بدهد.
بنابراین، پوتین می خواهد ایران را در قبال این فرصت ها قربانی منافع خود کند؛ ثروت دولت های عربی می تواند هدیه گرانبهایی برای پوتین در قبال دوری از ایران باشد.
نکته بعدی در اینجا، ذهن استراتژیک پوتین است. پوتین یک واقعیت گراست که از دیدگاه ایدئولوژیک پیروی نمی کند. زمانی که او به اوکراین حمله کرد، وارد جنگ داخلی سوریه برای حمایت از اسد شد و حتی زمانی که در انتخابات آمریکا مداخله و تلاش کرد اسکریپال را ترور کند، عموما نکوشید تا بیش از این حد فراتر رود و زیاده روی کند؛ برای مثال، او تهاجمی علیه دولت های عضو ناتو راه اندازی و از حملات سایبری برای ضریه زدن به سیستم مالی آمریکا نیز استفاده نکرد. او این کارها را انجام نداده است، نه به این دلیل که نمی خواهد، بلکه قصد دارد از تشدید تنش ها و پرمخاطره شدن آن ها جلوگیری کند.
در سوریه، ایران و روسیه در تلاش بودند تا بقای بشار اسد را تأمین کنند و تقریبا نیز به این هدف نزدیک شده اند؛ اما منافع ثانویه پوتین، همواره جایگزین شدن به جای آمریکا به عنوان قدرت اصلی بین المللی در خاورمیانه بوده است. به همین جهت، پوتین می خواهد مصر، عربستان سعودی و دیگر پادشاهی های سنی و عرب را به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد برای دستیابی به منافع منطقه ای خود در نظر بگیرد و آن ها را برای خرید تجهیزات نظامی و صنعتی روسیه متقاعد کند. از سوی دیگر، به روسیه اجازه دسترسی به فرصت های انرژی و دیگر بازارهای خود را بدهد.
در مورد سوریه نیز به نظر می رسد، پوتین به این نتیجه رسیده که ادامه حمایت از ایران، بیش از آنکه برایش سود داشته باشد، مشکل ساز خواهد بود؛ به ویژه پس از آنکه تنش های میان ایران و اسرائیل در سوریه تشدید شده است و می تواند به منافع روسیه در سوریه ضربه وارد کند.
به طور کلی، پوتین با ملاحظه رویکرد دولت های عربی، آمریکا و اسرائیل علیه ایران، دلایل بیشتری برای نادیده گرفتن منافع ایران در سوریه دارد و به نظر می رسد، رئیس جمهور روسیه قصد دارد با استفاده از کارت ایران، امتیازاتی را از ترامپ برای خود به دست آورد. همچنین گویا پوتین نه می تواند و نه قصد آن را دارد که ناگهانی منافع ایران در سوریه را از بین ببرد، بلکه او به دنبال نادیده گرفتن منافع ایران در سوریه به صورت تدریجی و آرام است. به این جهت که هرگونه تلاش پوتین برای از بین بردن منافع ایران به صورت ناگهانی می تواند موجب حساسیت و واکنش غافلگیرکننده ایران شود و از سوی دیگر، از نظر پوتین، کارت بازی ایران باید تدریجی به کار گرفته شود تا بتوان قدرت چانه زنی بیشتری در برابر غرب به دست آورد.