پنچری سریالهای طنز تلویزیون
یک منتقد درباره سریال طنز «پنچری» که این روزها از تلویزیون پخش میشود، معتقد است: باید پذیرفت که لودگی بازیگران در ایفای نقشها، عدم شخصیتپردازی مناسب در داستان، مطول بودن دیالوگها و فقدان خلاقیت بازیگران در پردازش نقشها، موجب افت کیفی این سریال طنز شده است.
هوشنگ صدفی ـ منتقد ـ با نگارش یادداشتی با عنوان «پنچری برنامههای طنز رسانه ملی» به تحلیل سریال «پنچری» پرداخته است که این روزها به عنوان مجموعه طنز تلویزیون مطرح است.
او در این یادداشت که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: سریال «پنچری» در ابتدای ساخت با تبلیغات پررنگی از سوی تلویزیون روبرو شد، اما در ادامه راه، خروجی که عملا مخاطب منتظر آن بود، اتفاق نیفتاد.
این منتقد با اعتقاد بر اینکه مجموعهی «پنچری» نتوانسته آن چنان مقبولیت مخاطبان را رقم بزند، بر این باور است:
«با وجود تبلیغات مستمر رسانه ملی درباره پخش برنامه پنچری و تهیه گزارشهای خبری از این مجموعه طنز، باید صادقانه گفت پخش این برنامه نتوانسته آن چنان مقبولیت مخاطبان را رقم زند. برخلاف برنامههای طنز دهه ۸۰ که مخاطبان زیادی را به خود جلب میکرد، این روزها تولید و پخش برنامههای طنز در تلویزیون چنگی به دل نمیزند. هر چند که شبکه تلویزیونی نسیم توانسته با دو برنامه پر مخاطب دورهمی و خندوانه، مخاطبان قابل توجهی را به خود جذب کند اما شبکه سوم سیما نتوانسته تاکنون انتظار مخاطبان مشکل پسند در حوزه طنز و کمدی را برآورده کند.»
او در ادامه آورده است:
«ما ایرانیها اغلب افراد خوشخنده و طنازی هستیم که روزانه با جوکهای ساده و تکراری از طریق بیان شفاهی یا ارسال آن توسط شبکههای اجتماعی، خنده را بر لبان مخاطبان جاری میکنیم اما نمی دانم چه اتفاقی در حوزه طنز تلویزیونی رخ داده که برنامه “پنچری” با زوجهای طناز نتوانسته آنچنان خنده را به خانههای مخاطبان به ارمغان آورد. کافی است نقبی به این برنامه بزنیم تا با کالبد شکافی عناصر زیبایی شناسانه دلایل این ناکامی را بررسی کنیم.»
نقشآفرینی شخصیتها
صدفی دربارهی نقشآفرینی شخصیتهای «پنچری»، با اشاره به بکارگیری الگوی تکراری که در سریالهایی همچون «زیر آسمان شهر» به چشم میخورد، آورده است:
«تجربه موفق حضور بازیگرانی چون حمید لولایی، مهران غفوریان و یوسف تیموری در سریال «زیر آسمان شهر» کافی بود مخاطبان را به برنامهای خوش ساخت «پنچری» امیدوار کند. اما متأسفانه تکرار الگوی بازی شخصیتهای داستانی برگرفته از برنامههای طنز، باعث شد مخاطبان نسبت به بازی طنازانه افراد توانمندی چون مهران غفوریان و حمید لولایی، به عنوان دو زوج هنری دهه ۸۰ بیتوجهی نشان دهند. شاید هم کارگردان برنامه نتوانسته شخصیتهای ذهنی خود را در قالب مجموعه طنز «پنچری» به خوبی پیش ببرد. هرچند که در کارنامه هنری برزو نیک نژاد، آثار نوشتاری قابل توجهی از برنامههای طنز از جمله «دودکش»، «روزهای بد بدر»، «زاپاس» و کارگردانی مجموعههای تلویزیونی «دردسرهای عظیم ۱ و۲» دیده میشود، اما این برنامه نتوانسته اقبال مخاطبان را در پی داشته باشد.»
جای خالی کارگردانان مطرح طنز در تلویزیون
این منتقد بر این باور است: باید پذیرفت که لودگی بازیگران در ایفای نقشها، عدم شخصیتپردازی مناسب در داستان، مطول بودن دیالوگها و فقدان خلاقیت بازیگران در پردازش نقشها موجب افت کیفی این برنامه طنز شده است. هر چند از نظر رضا داوودنژاد «پنچری» صرفاً یک سریال کمدی نیست و «این مجموعه قصهای اجتماعی دارد و درباره آدمهای واقعی که ممکن است همانند آنها را ببینیم. با وجود اینکه موقعیتهای تلخی دارد، در عین حال لودگی ندارد. متاسفانه باید گفت در خلق کمدی موقعیت، بیشتر بازیگران پیشکسوت و توانمند به خاطر عدم باور نقشها، به ورطه لودگی افتادهاند و اینجاست که فقدان کارگردانی افراد توانمند حوزه طنز تلویزیونی چون رضا عطاران، مهران مدیری و سعید آقاخانی بیش از پیش برجسته میشود.»
نوشتار و اجرا
صدفی نوشتار و اجرای بازیگران «پنچری» را تکراری میخواند و معتقد است:
«برزو نیکنژاد، کارگردان برنامه نمیداند مخاطب ایرانی در انتخاب و دیدن برنامههای طنز تلویزیونی مشکلپسند شده است. هر چند شاید همین مخاطب به لودگی برخی از نابازیگران شوی کمدی خندوانه بخندد و یا با خاطرات تکراری مهران غفوریان در خندوانه از ته دل بخندد اما هیچ وقت انتظار ندارد در برنامه طنز شاهد بازی تکراری بازیگران طنز باشد. نوشتن موقعیتهای کمدی شاید در نوشتار قابل قبول باشد اما هدایت بازیگر و میزانسن کارگردان برنامه میتواند در اجرای بهتر این موقعیتها کمک کند.
کارگردان سریال های «دردسرهای عظیم»، «قرعه»، «همسایه ها» تلاش کرده موقعیتهای طنز را ایجاد کند اما متأسفانه در اجرا با مشکلاتی مواجه است. وقایع داستان و نقش آفرینی بازیگران در گورستان در فاتحهخوانی قبر مادر، دنبال کردن مادر و زندانی شدن قادر، برخورد عمو پرویز در کلانتری با متهم، باز کردن دَر برای قادر و افتادن روی مبل، تکیه قادر به زنگ منازل همسایه، همه و همه نشانی از کمدی موقعیت است که متأسفانه بد اجرا شدهاند. مهران غفوریان به عنوان زندانی سابقهدار و لمپن نتوانسته ادبیات حاکم و رفتار متناسب با این نقش را ایفا کند در حالی که طیفی از بازیگران چنین شخصیت های داستانی را می شناسیم که به خوبی از عهده نقش خود برآمدهاند.»
هنرمندان به سادگی نقشهای ضعیف را اجرا نکنند
وی با اشاره به اینکه برزو نیکنژاد با وجود موفقیت در نگارش سریالهای طنز تلویزیونی نتوانسته در قامت یک کارگردان خلاق و طناز ظاهر شود، مینویسد:
«هر چند که به ادعای او: “اغلب شخصیتها از جنس آدمهای هر روز جامعه ما هستند داستان این سریال را شکل دادهاند و ما هم قصه آن ها را روایت میکنیم.” نقد بازی بازیگران توانایی چون مهران غفوریان، حمید لولایی و یوسف تیموری، از اهمیت کار بازیگری آنها در آینده نمیکاهد بلکه باید همین هنرمندان یاد بگیرند که به سادگی نقشهای ضعیف را اجرا نکنند.
رضا داوودنژاد در گفتگو با رسانهها بر این باور است سریالهای تلویزیونی ضعف دارند و مدتهاست کار خوبی در تلویزیون نمیبینیم؛ لذا مخاطبانمان را از دست دادهایم و مشکل اصلی به فیلمنامهها برمیگردد. مسلماً اگر متن خوب نباشد، بازیگر هم نمیتواند کار خوب انجام دهد.»
هوشنگ صدفی دربارهی عملکرد صدا و سیما در قبال خروجی سریالهای طنز این روزهای تلویزیون نیز تاکید میکند:
«بیگمان رسانه ملی در این میان نقش مهمی را بر عهده دارد. در طول این سالها به رغم سرمایهگذاری در بخش دوبله، اجرا، تهیهکنندگی، تولید و کارگاه فیلمنامهنویسی، هنوز کارگاهی برای نوشتن و اجرای برنامههای طنز تلویزیونی شکل نگرفته است. لازم نیست رسانه ملی با این بهانه بر سامانه عریض و طویل خود بیافزاید، کافی است با فراخوان در حوزه نگارش و اجرای طنز، جوانان خلاق و با استعدادی را جذب و از طریق پرورش همین استعدادهای خلاق، برنامههای طنز خود را از بازیگران غیرتکراری و کلیشهای پربار کند. تجربه موفق این کارگاه طنز را در آیتم های استندآپ کمدی و خنداننده شوی برنامه «خندوانه» میتوان به خوبی مشاهده کرد.»
تلویزیون رسانهای خوش استقبال و بد بدرقه
وی در پایان یادآور میشود:
«متاسفانه رسانه ملی مثل برخی از شهروندان ایرانی، خوش استقبال و بد بدرقه است. در طول سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ تعداد زیادی از بازیگران و کارگردانان طنز تلویزیونی در رسانه ملی تربیت شدند اما حالا هیچ ردی از این هنرمندان نام آشنا در تلویزیون نیست فارغ از نگاهها و سلیقههای فکری، اگر نشود از این افراد پیشکسوت طناز در تلویزیون بهره برد میتوان در پشت صحنه برای انتقال تجربه و آموزش جوانان مستعد برنامه طنز استفاده کرد چه بپذیریم و چه نپذیریم رسانه ملی، خانه اول آنها بوده و هست باید منت این گروه از هنرمندان توانا را کشید تا هوای تازهای به رسانه ملی راه پیدا کند. چنانچه این تدابیر جدی برای آسیبشناسی برنامههای طنز به کار گرفته شود دیگر شاهد «پنچری» برنامههای طنز تلویزیونی و افت مخاطبان شبکههای ملی نخواهیم بود.»