پنج نکته بسیار مهم درباره جهان که هیچکس از آن نمی داند

    کد خبر :517706
نتانیاهو و گانتز

استفن ام. والت نظریه پرداز مشهور روابط بین الملل در «فارین پالیسی» نوشت: من هفته گذشته را در تورنتو و اجلاس همکاری مطالعات بین‌المللی گذراندم. برای آن دسته از شما که در فضای آکادمیک نیستید، باید بگویم این نشست با حضور دانشگاهیان سراسر جهان از رشته‌های علوم سیاسی، تاریخ، جامعه‌شناسان، حقوقدانان، اقتصاددانان و سایر رشته‌ها برگزار می‌شود که مقالات خود در رابطه با مسائلی مختلف جهانی را ارائه می‌دهند. محدوده وسیعی از مطالعات پوشش داده می‌شوند و انباشت دانش ارایه شده بسیار چشمگیر است.

به گزارش  بازتاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: اما وقتی به برنامه سخنرانی‌ها و پنل‌های تخصصی نگاه انداختم، متوجه شدم مسائلی هستند که پاسخی به آنها داده نمی‌شود. بنابراین پنج مسأله عمده که کنجکاوی من را به خود جلب کرده بود، مدنظر قرار دادم که در ادامه آنها را می‌خوانید:

روند آتی چین چگونه خواهد بود؟

مسائلی کمی در دنیا وجود دارند که به اندازه آینده چین برای وضعیت جهان اهمیت داشته باشند. تغییر سرعت رشد اقتصادی چین آثار عمیقی بر توازن قوا در جهان، روابط دیپلماتیک در اوراسیا، میزان و وسعت تغییرات اقلیمی و بسیاری مسائل دیگر خواهد داشت. اما این پرسشی است که کارشناسان درباره آن اختلاف نظر دارند و من مطمئنم نیستم که باید به کدام عقیده ایمان بیاورم.

آیا چین هنوز بسیار ضعیف تر از آمریکاست و بعید است به آن برسد؟ یا شاید چین طبق اعتقاد ژی جین پینگ کشوری است که سرنوشت محتومش سبقت گرفتن از آمریکا و تبدیل شدن به ابرقدرت اول جهان است. آیا طرح ابتکاری این کشور با نام یک پهنا، یک جاده، به نفوذ جهانی این کشور استحکام می‌بخشد یا سیاستی زاید و بی‌نتیجه است که در نتیجه تحولات داخلی و خارجی اتخاذ شده است؟ آیا درآمد این کشور در تله سطح متوسط گیر می‌کند یا به رشد انفجاری خود ادامه می‌دهد؟

من نمی‌دانم. اما تا آنجا که فهمیده‌ام جامعه‌ای از کارشناسان که شناخت امور چین محل درآمدشان است هم پاسخ این‌ها را نمی‌دانند. طیف پیش‌بینی‌ها تفاوت گسترده‌ای دارند. اگر آنهایی که معتقدند چین به آمریکا نخواهد رسید، درست بگویند، آنگاه آمریکا می‌تواند با خیالی آسوده رقابت با چین را ادامه دهد و از اتخاذ واکنش‌های شدیدی که به هر دو کشور لطمه می‌زند، خودداری کند. برعکس اگر چین رشد شتابان اقتصادی خود را حفظ کند، به طرز غیرقابل اجتنابی به هدف سیاست خارجی آمریکا تبدیل خواهد شد. در واقع روند فعلی نیز همین را نشان می‌دهد. امیدوارم جامعه آکادمیک به این پرسش توجه بیشتری نشان دهد.

آیا توانمندی‌های سایبری آمریکا در وضعیت مطلوبی است؟

دیگر همه ما به خبرهای هشدار آمیز درباره حملات سایبری که امنیت آمریکا را تهدید می‌کنند، عادت کرده‌ایم. علاوه بر ویروس‌ها، جرایم سایبری و باج‌گیری اینترنتی، در معرض خطر حملات مستمر قطع سرویس، جاسوسی تجاری و سایر سناریوهای دور از انتظار قرار داریم. مثلاً حمله هکرهای روسی به اسناد کمیته ملی دموکرات‌ها در انتخابات سال ۲۰۱۶ را به یاد بیاورید و یا احتمال اینکه تجهیزات ساخت هواوی چین مانند یک‌ تروجان در صنعت مخابرات آمریکا نفوذ کنند.

این‌ها مسایلی هستند که باید مدنظر قرار بگیرند. اما من می‌خواهم روی دیگر سکه را بدانم. توانمندی سایبری آمریکا در چه سطحی قرار دارد؟ ما همیشه از سایر کشورها می‌شنویم که چه کرده‌اند و چه می‌توانند بکنند. اما نمی‌دانیم آژانس امنیت ملی آمریکا یا سایر نهادهای ما چه کاری می‌توانند علیه دیگران انجام دهند.

البته معنایش این نیست که ما اصلا در این حوزه ورود نکرده‌ایم. آمریکا سردمدار جاسوسی اطلاعاتی و نفوذ اینترنتی در جهان است. مثلاً ما درباره استاکسنت یا هک کردن تلفن همراه مرکل خبر داریم. دولت ترامپ نیز دست فرماندهی سایبری برای برخورد با دشمنان آمریکا را بازتر گذاشته است. اما به دلیل نگرانی‌های امنیت ملی، خبررسانی درباره توانمندی‌های کامل آمریکا در این حوزه بسیار محدود است.

من دلیل این مخفی‌کاری را درک می‌کنم اما بی‌خبر گذاشتن افکار عمومی نیز تبعاتی دارد. اگر ما ندانیم که آمریکا علیه دیگران چه می‌کند، از آنجا که احتمالا کشورهای هدف نیز در این باره سکوت اختیار می‌کنند، ممکن است این طور تصور شود که ما فقط قربانی حملات سایبری هستیم در حالی که حملات سایر کشورها تنها پاسخی به اقدامات ماست. به همین دلیل ارزیابی ادعاهایی مانند اینکه آژانس امنیت ملی می‌گوید اصلا روس‌ها نتوانستند در شبکه کمیته ملی دموکرات‌ها نفوذ کنند، بسیار دشوار می‌شود.

سرنوشت اتحادیه اروپا چه خواهد بود؟

اتحادیه اروپا تا وقتی که بریتانیا از آن خارج نشده، ۲۸ عضو دارد و نهادی بسیار بزرگ است که در مجموع سیاستگذاری و نظارت بر یک اقتصاد بزرگتر از ۱۸ تریلیون دلاری را بر عهده دارد. اکثر کشورهای عضو این اتحادیه از یک ارز مشترک استفاده می‌کنند و مقررات حقوق بشر و سایر امور در اروپا توسط این نهاد وضع می‌شود. اگرچه تنها عامل صلح و ثبات در شصت سال گذشته اروپا، این اتحادیه نبوده، اما یکی از دلایل اصلی موفقیت‌های خیره‌کننده‌ این قاره تلقی می‌شود.

اما نمی‌توان از آینده این اتحادیه با اطمینان سخن گفت. بریتانیا برای خروج از آن دست‌وپا می‌زند و بحران طولانی مدت منطقه اروپایی‌ همچنان پشت سر گذاشته نشده است. روی کار آمدن دولتهای غیرلیبرال در مجارستان و لهستان، اصول اساسی این اتحادیه را زیر سوال برده است. موج ناسیونالیسمی که قرار بود این اتحادیه مهر پایانی بر آن باشد، بار دیگر سراسر اروپا را فرا گرفته است. اگر خصومت کوته‌بینانه ترامپ را به اینها بیفزایید، می‌بینید مجموعه‌ای از دردسرها پیش روی اروپا قرار دارد.

نهادهای متعدد این اتحادیه در اروپا ریشه دوانده اند به همین دلیل پیش‌بینی فروپاشی آن در کوتاه‌مدت بعید است. اما ای کاش روند حرکت آن را در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده می‌دیدم. در سال ۱۹۹۵ کسی چنین آینده موفقی را پیش‌بینی نمی‌کرد که نشان می‌دهد اکنون نیز نباید زود نتیجه‌گیری کرد.

چند کشور در بیست سال آینده هسته‌ای می‌شوند؟

یکی از دلایل مطرح شده بابت رویکرد نظامی‌گری آمریکا در سطح بین‌المللی این است که حتی یک گام به عقب برداشتن آمریکا موجب می‌شود ده‌ها کشور، فعالیت اتمی نظامی خود را دنبال کنند. اگر ایالات متحده به تامین امنیت متحدان خود پایان دهد، کشورهایی مانند کره‌جنوبی، ژاپن، آلمان و عربستان مسیر هسته‌ای شدن را در پیش خواهند گرفت. اگر طرفدار خلع سلاح هسته‌ای هستید، باید نظارت و سلطه عمو سام بر جهان را نیز بپذیرید.

این ادعا را نباید ساده انگاشت. وقتی کشورها احساس خطر کنند، به دنبال راهی برای تامین امنیت خود خواهند بود. بنابراین کاملا محتمل است کشورهایی که برای تامین امنیت خود به آمریکا متکی هستند، در صورت اتمام این حمایت به توسعه ذخایر هسته‌ای روی بیاورند. در حقیقت بعضی از این کشورها برای تداوم حمایت آمریکا، گاهی به این گزینه متوسل می‌شوند.

البته پیگیری برنامه هسته‌ای بسیار پرهزینه است و مزایا و معایب خاص خود را دارد. ساخت سلاح اتمی همسایگان را هم متوجه خطر می‌کند و آنها نیز به دنبال هسته‌ای شدن می‌روند. به همین دلیل پیش‌بینی‌های پیشین درباره هسته‌ای شدن کشورها چندان محقق نشده است. بسیاری از کشورها فناوری ساخت بمب را دارند اما تعداد کمی از آنها به ساخت بمب پرداخته‌اند. البته توسعه‌طلبی نظامی آمریکا نیز خود دلیل هسته‌ای شدن برخی کشورها مانند ایران و کره شمالی است. از نظر من نمی‌توانیم بدانیم که در آینده چه تعداد از کشورها هسته‌ای می‌شوند و آمریکا برای ممانعت از آن چه تصمیماتی باید اتخاذ کند. خوب نبود اگر پاسخ این سوال را می‌دانستیم؟

برنده مناظره درباره راهبرد کلان آمریکا چه کسی خواهد بود؟

چنانکه دیگران گفته‌اند، یک بحث مفصل درباره نقش آمریکا در جهان در راه است. بهتر بود این موضوع بعد از جنگ سرد مطرح می‌شد اما از قدیم گفته‌اند که آمریکا بعد از آزمودن تمام گزینه‌ها، همیشه کار درست را انجام می‌دهد.

از هم‌اکنون بحث وسیعی در حال آغاز است. در حالی که تمام نامزدهای دموکرات از شرکت در فستیوال آغازین اجلاس سالانه ایپک خودداری کرده‌اند، این نشان می‌دهد که از هم‌اکنون بعضی بسترها در حال تغییر است. ناگهان با کسانی مواجه شده‌ایم که جدا خواهان کاستن از تعهدات نظامی آمریکا هستند. کسانی نیز مانند میرشایمر و من معتقدیم که آمریکا باید تدریجا به برخی ماموریت‌های برون‌مرزی خود پایان دهد. برخی نیز خواهان تداوم روند فعلی هستند و فقط به دنبال راه‌هایی جدید هستند تا موفقیت این روند را به افکار عمومی نشان بدهند. بعد با ترامپیست ها مواجه ایم که با شعار اول آمریکا، مدعی ارجحیت منافع ملی آمریکا هستند اما در عمل به متحدان پشت پا می‌زنند و با دشمنان آمریکا دوره می‌شوند.

برنده این دعوا کدام طرف خواهد بود؟ ای کاش می‌دانستم. تشکیلات قدرتمندی وجود دارند که خواهان محدود کردن سیاست خارجی از جمله تمرکز بر چین، فرار از جنگ در خاورمیانه و کاستن از شکاف با اروپا هستند اما نیروهایی نیز مقابل آنها ایستاده‌اند. مدافعان هژمونی لیبرال هنوز از سازماندهی و منابع مالی خوبی در واشنگتن برخوردارند. از آنجا که آمریکا هنوز ثروتمند و امن است، می‌تواند به سیاست خارجی جاه‌طلبانه اما ناموفق خود در بلندمدت ادامه دهد. تکیه بر نیروهای داوطلب و تامین مالی آنها با افزایش بدهی ملی به تداوم این وضعیت کمک می‌کند. به همین دلیل نتیجه دادن این منازعه در کوتاه‌مدت بعید است.

مسایلی که مطرح شد موجب نمی‌شود تمایل من به دانستن مسایل دیگر کم شود. نمی‌دانم شما چطور فکر می‌کنید اما دوست دارم گزارش کامل بازرس ویژه، رابرت مولر را نیز مطالعه کنم. به آن اضافه کنید وضعیت مالیاتی دونالد ترامپ که مدعی بازپرداخت تمام و کمال آن است. اما تردید دارم مدت زیادی درباره این مسایل بی‌خبر بمانیم.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید