«پشیمان نیستم» نشان تدبیر جامعه ایران
تیترهای ناامید کننده از دولت گرچه در رسانه های سیاسی مخالفان چند روزی خودنمایی کرد اما هم جامعه و هم جریان حامی دولت به تبعات چنین نگرشی آگاهانه نگریست و بسیاری از نقدها از پشیمانی به مسیر عقلایی «پشیمان نیستم» بازگشت.
تا 1400 با روحانی شعاری بود که بسیاری از حامیان دولت تدبیر و امید در فضای مجازی و حقیقی برای تحقق آن در اردیبهشت ماه امسال تلاش بسیاری کردند. در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری بسیاری از حامیان حجت الاسلام «حسن روحانی» دلیل حمایت خود را نه رضایت کامل و کارنامه درخشان دولت نخست روحانی که تداوم تدبیر او برای اداره امور کشور می دانستند.
مردم در سال 96 نه از سر جبر اقتصادی یا آشفتگی سیاسی بلکه با اتکا به نوع کشورداری روحانی در دولت نخست بار دیگر به او اعتماد کردند. جامعه شناسی طبقات رای دهنده به روحانی نشان می دهد که اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 طبقه متوسط و عموما تحصیلکرده به شعار امید اعتنا کردند و کلید حل بحران های کوچک و بزرگ را به شیخ دیپلمات سپردند، در دوازدهمین دوره انتخابات طبقه کارگر و متوسط به پایین جامعه هم به روحانی اعتماد کردند.
عبور از وعده های رنگارنگ یارانه نقدی و اشتعالزایی نجومی برای جامعه ای که با مشکلات معیشتی دست به گریبان است، نشان می دهد اعتماد دوباره به روحانی نه انتخاب بین بد و بدتر، بلکه عقلانی و از سر آگاهی صورت گرفته است. رای دهندگان به روحانی در برابر این اعتماد از همان آغاز مطالبه گر دغدغه های متنوع بودند. مطالباتی که با هر سخنرانی رییس جمهوری در نشست های انتخاباتی اوج می گرفت.
همان روزها شماری از تحلیلگران سیاسی که با نهاد قدرت در ایران، پارامترهای موثر بر آن و الزامات سیاست ورزی آشنا بودند، نسبت به افزایش سطح مطالبات در جامعه هشدار دادند. هشداری که این روزها و پس شش ماه از آغاز به کار دولت دوم روحانی در قالب های مختلف خود را نشان می دهد. طی ماه های گذشته مرزهای بین انتقاد و تخریب، منتقد و مخالف و رقیب در تفسیر و خبررسانی از عملکرد دولت ابهام آمیز بود. واژه پشیمان هم بر شدت این ابهامات افزود.
**بسترهای القای پشیمانی در جامعه
نیمه آذرماه و همزمان با ارائه لایحه بودجه از سوی دولت شدت انتقادها از عملکرد دستگاه اجرایی فزونی یافت. جریان منتقد دولت این بار نه جناح رقیب که حامیان پیرزوی اش بودند. انتقادهایی که سرآغاز آن در هنگامه چینش کابینه و خاستگاه سیاسی وزرای حاضر در هیات دولت بود، در انتخاب استانداران و فرمانداران گسترده تر شد و در بودجه ریزی دولت دوم تدبیر و امید به نقطه اوج خود رسید. همین موج انتقادی از سوی حامیان رییس جمهوری بهانه ای برای جریان رقیب فراهم کرد تا انبوهی از رای دهندگانِ امیدوار به تدبیر و امید را در رسانه های خود ناامید جلوه دهند.
موج پشیمان سازی در پی انتقادهایی از جامعه و بدنه آغاز شد که دولت را نسبت به وعده های خود فراموشکار می دانستند و کارنامه چندماهه دستگاه اجرایی را سندی بر این فراموشی. بخشی از این ناامیدی زودهنگام از رای به روحانی به ساخت فرهنگی، تاریخی و زمینه های جامعه شناختی ایرانیان باز می گردد که دستیابی به مطلوب در کوتاه ترین زمان ممکن از آرمان های هرنوع فعالیت در جامعه است. صبوری در راه آرمان های دموکراسی تا مرحله ثبت و ثبات در حافظه سیاسی و ضمیر جمعی ایرانیان راه طولانی در پیش دارد و شاید این موضوع در این القای پشیمانی بستر تاریخی و فرهنگی باشد.
از دیگر سو بسیاری از جامعه حتی قشر نخبه آن به دلیل آشنا نبودن با اختیارات رییس جمهوری و متغیرهای موثر بر این اختیارات، دامنه انتظار از این اختیار را گستردند و زمانی که با واقعیت قانونی روبرو شدند ناامیدانه و نقادانه به دولت تاختند.
این میان نقش مدافعان دولت هم در عرصه اجرا و هم اطلاع رسانی چندان پرنقش نبود. دستاوردهای دولت یازدهم و برنامه های دولت دوازدهم زیر سایه سنگین بی اطلاعی جامعه احساس نشد و عدم ارائه آمار دقیق از دستاوردهای دولت به این ناامیدی و پشیمان انگاری کمک کرد. شرایط خاص اقتصادی که بخشی از آن در تصمیم گیری های دولت پیشین ریشه داشت، مشکلات پیچیده معیشتی را برای جامعه ایجاد کرد و این دغدغه ها ریشه یابی عمیق دلایل وضیعت موجود را برای عموم جامعه دشوار ساخت. زمانی که دولت در مرحله آوار برداری از این تصمیم های اشتباه بود، مطالبه ساخت از سوی جامعه مطرح شد و با نتیجه نگرفتن به انتقادهای تند منجر گشت. ایدئولوژی دولت از همان ابتدا دوری از حاشیه بود و این بی پاسخ ماندن بخشی از هجمه ها به همین دلیل موجب برخی سواستفاده ها از دولت شد.
**بهره جویی رقیب
واکاوی جریان ناامیدسازی ازحامیان امید نشان می دهد، گرچه بسترهای مختلفی برای این ناامیدی هم از سوی جامعه و هم حامیان وجود داشته و دارد اما بهره جویی مخالفان و رقبای رییس جمهوری این میان نباید از نظرها دور بماند. بسترهای اشاره شده در بالا مشوق و موتور محرکه ماشین تخریب علیه دولت شد. جریان رقیب از یک سودولت را به بهانه پشیمانی حامیانش سرزنش کرد و رای دهندگان به روحانی را هدف تمسخر و تخریب. القای حس پشیمانی به حامیانی که تنها منتقد بودند و نه ناامید در فضای رسانه ای و سیاسی ایران، موجی منفی علیه دولت به راه انداخت و آنچه این میان مورد توجه رقبای انتخاباتی و سیاسی روحانی قرار نگرفت، تهدید منافع ملی از رهگذر تضعیف قوه مجریه بود. گفتمان منتقد بودن و نه پشیمان بودن به منطق عقلایی میان بسیاری از منتقدان تبدیل شد و موج هجمه علیه دولت تا حدودی فروکاست.
**بازگشت امید، نوید تحکیم مردم سالاری
تنگناهای مسیر دموکراسی خواهی در ایران گرچه گاهی دلسردی هایی را برای رهروان آن در پی دارد. این گزاره برای جامعه ایران با بسترهای روانشناختی و شرایط اقتصادی شدیدتر از دیگر کشورهای در حال توسعه رخ می دهد. در نظام های مردم سالارحضور در پای صندوق های رای به همان میزان اهمیت دارد که اقناع جامعه برای ماندن در مسیر رای و حمایت از منتخب خود. از این رو ضرورت دارد عقلای سیاست ایران با درک الزامات رهرویی در نظام دموکراسی محور، شهروندان را به حضور آهسته اما پیوسته در این راه تشویق کنند. تداوم این حضورگرچه ناملموس اما آینده کشور را از تندروی های متکی بر عوام فریبی مصون نگه می دارد.
باورپذیری ضرورت حضور همیشگی در مسیر سیاست و ناامید نشدن از آهستگی اصلاحات، رسالتی است که بزرگان جامعه سیاسی ایران، به ویژه حامیان دولت پس از موج پشیمان انگاری در پی آن هستند. رییس دولت اصلاحات ناامیدسازی مردم و کارزارهایی چون پشیمان نیستم را مصداق بارز دسیسه می داند، هرچند با انتقادهایی هم مواجه می شود اما کانون اظهاراتش نه در حمایت از شخص روحانی که در پشتیبانی از پیمان با امید است. بسیاری از چهره های اصلاح طلب نیز در رسانه های عمومی و شخصی به بازتعریف انتقادهای خود از دولت می پردازند، بازتعریف هایی که سوتفاهم پشیمانی از رای را رفع کرده و برای راه را بر سوء استفاده رقیب سد می کند. و این نشانگر تدبیری است که این بار نه دولت که جامعه برای تحکیم بنیان های مردم سالاری به کار بسته است.