پشت پرده تغییر فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه از نگاه المانیتور/ آیا نخبگان سوری در مورد تعامل با ایران همصدا هستند؟
جواد غفاری، فرمانده نیروهای ایران در سوریه، با درخواست بشار اسد از مسئولیت خود کنار رفته است؛ ظاهرا علاوه بر روسها، گروهی از نخبگان سوری اصرار او بر قواعد جنگی را عامل دردسرساز میدانند؛ چرا که به عقیده آنها جنگ در سوریه پایان یافته است. با این حال به نظر میرسد، اختلاف دیدگاه در رهبری سوریه فراتر از فرماندهی نیروهای ایرانی و در خصوص آینده حضور ایران در سوریه است.
«بازتاب»؛ آرش صفار- وبسایت تحلیلی «المانیتور» در یادداشتی به قلم «علی هاشم» به بررسی دلایل و پیامدهای تغییر فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه پرداخته است.
مطابق یادداشت، «جواد غفاری»، تا چند هفته قبل، یکی از قویترین بازیگران سوریه بود؛ با این وجود آخرین نبرد غفاری، با نخبگان حاکم بر این کشور سوریه بوده است.
به گفته یک منبع رسمی سوری که نخواسته است نامش فاش شود، فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه به «یک نقطه ضعف تبدیل شده بود» چرا که زمان تغییر کرده است و در هنگامی که جنگ تقریبا تمام شده، او خواهان عمل طبق قواعد جنگی بود.
علی هاشم توضیح میدهد که جواد غفاری –با نام اصلی احمد مدنی- در سال 2015 و پس از «حسین همدانی» در حلب، عهدهدار فرماندهی نیروهای ایرانی در سوریه شد.
مطابق یادداشت، غفاری که در سال 2013 در تشکیل نیروهای دفاع ملی سوریه نقش بسزایی داشت، آن قدر قدرتمند بود که توافق روسیه و ترکیه برای خروج مخالفان از شرق حلب –که شامل فوعه و کفریا نمیشد- را ناکام بگذارد؛ غفاری همچنین با حضور مستقیم در تمام جبههها، بر صحنه اصلی نبرد نظارت داشته است.
با این حال هم سوریها و هم روسها او را به عنوان مزاحمی مینگریستند که حاضر به مصالحه و سازش در خصوص «قدرت و نفوذ خود» نبود.
به گفته یک منبع سوری، محاسبات غفاری «بیشتر بر اساس منافع ایران بود»؛ موضوعی که مطابق ادعای این منبع حتی مورد پذیرش تهران نیز نبود؛ در نتیجه این ذهنیت غفاری، «همه قبول کردند که او باید برود».
مطابق این یادداشت، بر خلاف برخی ادعاها، تصمیم کنار رفتن غفاری، در نیمه اکتبر، چند روز پیش از حمله به پادگان «التنف» و سه هفته پیش از سفر «عبدالله بن زاید»، وزیر خارجه امارات به دمشق اتخاذ شده بود.
یک منبع سوری به علی هاشم گفته است کنار رفتن غفاری «به درخواست بشار اسد در پیامی به رهبر ایران»، با هدف «حفظ روابط مستحکم دو کشور» انجام شده شده است و این اقدام، گامی برای جلوگیری از شکاف در روابط یین «متحدان دیرینه» بوده است.
به گفته این منبع، «آنها [؟] ابتدا برای انتقال نیروها از منطقه سیده زینب در نزدیکی بزرگراه فرودگاه دمشق فشار آوردند؛ سرانجام درخواستهای دیگری از خارج از مرزها، همچون خروج کامل ایرانیها و متحدانشان از دمشق مطرح شد؛ به علاوه اینکه از این پس روابط باید از طریق سفارتها انجام شود؛ اگرچه آنها [؟] تا به حال این درخواست را به صورت رسمی مطرح نکردهاند».
منابع المانیتور بر این باور هستند که رهبری سوریه در خصوص آینده حضور ایران در سوریه دچار اختلاف است؛ گروهی با این موضوع با احتیاط برخورد میکنند و خواهان قدردانی از ایران برای خدمات ده سال گذشته است. این گروه که توسط بشار اسد، برخی مشاوران او و چند مقام نظامی سوریه رهبری میشوند، مخالف فشار بر ایران تحت هر شرایطی هستند.
گروه دیگر خواهان فشار بر ایران و متحدان آن برای پذیرش پایان جنگ در سوریه بوده و بر این باور هستند که دیگر نیازی به حضور نیروهای ایرانی نیست. «اسماء اسد»، همسر بشار و «ماهر اسد»، بردار رئیسجمهور و فرمانده لشکر چهارم ارتش سوریه رهبری این گروه را بر عهده دارند.
یک منبع سوری تأکید دارد که «قطببندی منطقهای راه خود را در میان نخبگان برجسته دمشق که اکنون آماده ورود به فرایند بازسازی سوریه هستند، باز کرده است».
علی هاشم بر این باور است که اولا تهران روابط خود با سوریه حتی به قیمت تغییر قویترین فرمانده خود، قربانی نخواهد کرد؛ در ثانی پس از ده سال جنگ تهران اجازه خروج آسان سوریه از محور مقاومت را نخواهد داد. با این حال به نظر نویسنده یادداشت، مشخص نیست که تهران چه گزینههایی در اختیار دارد؟
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد همراستا با پیشبینی تحلیلگران، پایان نزدیک جنگ در سوریه و آغاز فراینده بازسازی این کشور، به تشدید روندهای واگرایانه در روابط تهران-دمشق منجر خواهد شد؛ هر چند بشار و برخی دیگر از نخبگان نزدیک به او در زمره حامیان حضور ایران در سوریه محسوب میشوند، مشخص نیست که آنها تا کجا حاضر به مقاومت در برابر سایر نخبگان سوری در دولت، ارتش و حزب بعث هستند.
دمشق می داند نباید به سف وزیر اماراتی دلخوش کند اگر یک دست دراز شده در دست دیگر خنجری در پشت سر مخفی شده است و تنها ایران متعهد به اخلاقیات و پیمان است
امیدوارم متوجه شده باشید که ایران دارد به عربها فقط سرویس می دهد. منابع می دهد و انها در ازایش تا انجا که لازم باشد به مردم ایران ظلم می کنند توهین می کنند. بیشترین توهین به ایرانی ها در فرودگاه های کشورهای عربی و ترکیه است. من به شخصه به بیشتر کشور های عربی و ترکیه و اروپایی مسافرت کرده ام. بی احترامی که در این کشور ها به من شد در اروپا هیچوقت نشد. این بدان معنا نیست که اروپا خوبه ولی در هر صورت برخورد روزانه با مردم ایران نشان از نیات داخلی هم دارد.
این همه امکانات ایران را به کشور عراق و سوریه و عربستان و امارات و قطر و ترکیه نبرید. خواهش می کنم امکانات کشور را در ایران نگه دارید. یک مشت عرب و ترک در حال چپاول کشور هستند.