پشت پرده آشوب های خاورمیانه چه کسی است؟

معامله قرن به معنی اشغال و واگذاری کامل سرزمینهای فلسطین به دولت اسرائیل با حمایت رژیمهای عرب منطقه نظیررژیم پادشاهی سعودی و امارات عربی متحد و تضمین موجودیت و امنیت کامل اسرائیل است.
به گزارش نامه نیوز، رژیم ترامپ نقش وزنه های سنگین از لحاظ نظامی را در خاورمیانه به کناری نهاده و با استفاده از عربستان سعودی و امارات عربی متحد در حال برقراری نظم نوین در خاورمیانه است و این سیاست اجرائی بیش از پیش خاورمیانه را دچار بی ثباتی و بحران خواهد کرد.
دو دولت انگلیس و فرانسه بعد از جنگ جهانی اول با امضاء قراردادپنهان سایکس پیکو در سال ۱۹۱۶ «نظام عثمانی»را نابود و اراضی عربی را بین خود تقسیم کردند. مبارزات استقلال طلبانه و دست یابی آنها به استقلال عربها بسیار طول کشید و کشورهای کوچک خلیج فارس در سال ۱۹۷۱ میلادی به استقلال دست یافتند و بر روی نقشه جهان ظاهر شدند. اما این موجودیت دولتها واقعی و طبیعی نبود و دولتهای مصنوعی هستند. بعد از جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی بر برخی از کشورها سلطه پیدا کرد اما کشورهای منطقه(خلیج فارس) تحت حاکمیت امریکا درآمدند و مستعمره شدند. آمریکا بعد از جنگ سرد تلاش کرد که برای حل مسئله فلسطین قراردادهائی نظیر اوسلو را بر منطقه تحمیل کند. اما شکست خورد.
پشت طرحهای اسرائیل کیست؟
ترامپ که سیاستی خارج از ساختار سنتی و ذهنیت دولت آمریکا را اجرا می کند، همراه با اسرائیل برای ایجاد و برقراری نظم نوین در خاورمیانه به تلاش خود ادامه می دهد. آمریکا برای تحقق اهداف خود درخاورمیانه مراکز وزین و مهم در جهان عرب را کناری نهاده و رژیم پادشاهی سعودی و امارات را متحد خود در منطقه اعلام کرده است .
ترامپ با گرایشات سیاسی خاص خود متفاوت با روسای جمهور سابق آمریکا برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل سیاست جدیدی را در پیش گرفت. ترامپ دامادش جرالد کوشنر(یهودی ارتودوکس افراطی) را مسئول تدوین طرح نهائی صلح فلسطین و اسرائیل انتخاب کرد. کوشنر نیز طرح معامله قرن را طراحی و ارائه داد. جزئیات این طرح در آینده اعلام خواهد شد.
بر اساس طرح معامله قرن، قدس شرقی و کناره باختری رود اردن از فلسطینها پاکسازی خواهد شد و در شبه جزیره سینا و غزه یک دولت فلسطینی ساختگی و کاملا وابسته به قدرتهای خارجی تاسیس خواهد شد و بدین ترتیب موجودیت و امنیت اسرائیل کاملا تامین و تضمین خواهد شد.
جرالد کوشنر یک صهیونیست افراطی و مشاور عالی و داماد ترامپ است. انتخاب یک یهودی صهیونیست افراطی نظیرجرالد کوشنربرای تدوین طرح صلح فلسطین و اسرائیل، سیاست حمایتی دولت آمریکا از اسرائیل را بیش از پیش تقویت کرده است.
معامله قرن به معنی اشغال و واگذاری کامل سرزمینهای فلسطین به دولت اسرائیل با حمایت رژیمهای عرب منطقه و تضمین موجودیت و امنیت کامل اسرائیل است. در مقابل این معامله ، آمریکا و اسرائیل موجودیت رژیمهای عربی کاملا ضد مردمی و بیگانه با مردم را حفظ خواهند کرد.
جرالد کوشنر برای حفظ پایدار طرح اجرائی خود در منطقه خاورمیانه اتحادهائی متشکل از سیاستمداران عرب وابسته به قدرتهای خارجی و حریص را گرد هم آورده وتلاش می کند که مسائل و موانع پیش رو در مقابل طرح معامله قرن را رفع کند.
در مرکز اتحاد منطقه ای مورد نظر کوشنر ولیعهد امارات و محمد بن سلمان ولیعهد رژیم عربستان سعودی قرار دارد و بحرین و مصر و اردن نیز از حامیان این طرح هستند. رژیمهای حاکم بر عربستان ، امارات، مصر و اردن متعهد شده اند که برای حفظ موجودیت خود همه طرحهای تل آویو و واشنگتن در منطقه را اجراء کنند.
آمریکای تحت حاکمیت ترامپ به بهره برداری از تفرقه بین کشورهای عربی وبا کسب حمایت امارات و عربستان سعودی همه نظریه ها و طرحهای اسرائیل را پذیرفت و در حال اجرای آنها در منطقه است. ترامپ بدون توجه به اعتراضات مردم جهان سفارت آمریکا را از تل آویو به قدس یکپارچه و متحد منتقل کرد. آمریکا از برخی از نهادهای سازمان ملل متحد که حامی اراضی فلسطین و مردم فلسطین هستند خارج شد. آمریکا درباره قطعنامه سازمان ملل متحد درباره تپه های(بلندیها) جولان سوریه که از سال ۱۹۶۷ تا کنون تحت اشغال اسرائیل است، به همراه اسرائیل رای منفی داد. رژیم ترامپ و رژیم اسرائیل در سیاست اجرائی خود در منطقه همه نهادهای بین المللی و حقوق بین المللی را نادیده گرفته و پایمال می کند. امارات عرب متحد و رژیم آل سعود نیز با تکیه به حمایتهای ترامپ جسورتر و گستاختر عمل کرده و مدعی شرکت در ایجاد نظم جدید در منطقه هستند.
عربستان و امارات در کنار اسرائیل
امارات امکانات مالی و پولی سرشارخود را برای دخالت دربحرانهای منطقه ای و پیشگیری از برقراری نظامهای دموکراتیک وسرکوب مطالبات برحق و آزادیخواهانه ملتهای منطقه اختصاص داده است. امارات از یک سو سربازان مزدور و شبه نظامی را استخدام کرده و در امور داخلی کشورهای یمن، سومالی و لیبی دخالت می کند و ازسوی دیگر علیه ترکیه و قطر و جریانات سیاسی و اسلامی متفاوت با دیدگاه های و نظریات خود نظیر اخوان المسلمین سیاست دشمنی و محاصره را در پیش می گرفته است. رژیم پادشاهی سعودی که قبلا محافظه کارانه و ایستاگرا عمل می کرد، اکنون در منطقه سیاست تهاجمی و مداخله گرایانه درامور کشورهای منطقه را دنبال و بحرانها را عمیقتر و گسترده تر می کند.
همه کارشناسان سیاست منطقه ای می دانند که در منطقه خاورمیانه بدون شرکت مصر جنگ، بدون سوریه صلح و بدون شرکت عربستان عادی سازی و برقراری ثبات در منطقه بوجود نخواهد آمد. کودتای نظامی السیسی در مصر، قدرت جنگی این کشوررا نابود و مصر به یک کشور وابسته اقتصادی و سیاسی به قدرتهای منطقه ای و بین المللی تبدیل شد. وضعیت مصر بیش از پیش شکننده تر شده است.
عربستان سعودی نیز با حاکمیت یک فرد بی تجربه و حریص و سلطه طلب، سنت سیاست محافظه کارانه اش را ترک کرد و سیاست مداخله گرایانه را در منطقه در پیش گرفت و در بحران یمن دخالت کرده و با ایران جنگ نیابتی را آغاز کرد. حملات نظامی رژیم سعودی در یمن باعث کشته شدن ده هاهزارنفر انسان بیگناه در یمن شد و میلیونها نفر انسان نیز دچار گرسنکی و قحطی و بیماری شدند.
تعداد زیادی از کشورها نیز به علت نقض حقوق بشر در یمن در نتیجه حملات نظامی رژیم سعودی علیه عربستان سعودی تدابیری اتخاذ کرده اند. رژیمهای عربی متحد ترامپ، قطر را که سیاست اصلاح طلبانه با همراهی ترکیه در منطقه را دنبال می کند مورد هجوم قراردادند و تحریم ومجازات کردند.
اما قطر با حمایت ایران و بخصوص ترکیه، محاصره امارات و سعودی ها را درهم شکست. سیاست تهاجمی و حملات نظامی امارات و رژیم سعودی درخلیج فارس سیاست سنتی اتحاد سیاسی و اقتصادی منطقه را نابود کرد. عمان و کویت نیز در کنار قطر قرار گرفتند و در سیاست تهاجمی امارات و سعودیها شرکت نکردند و بی طرفی خود را حفظ کردند. امارات و پادشاهی سعودی تلاش می کردند که شورشهای بهارعربی را از منطقه خلیج فارس دور کرده و ثبات منطقه ای را حفظ کنند. اما بدست خود شورای همکاری خلیج را متلاشی و بحران را به منطقه خلیج فارس وارد کردند.
امارات و عربستان سعودی در بحران لیبی دخالت کردند و به عامل تجزیه این کشور تبدیل شدند. آنها برای تضعیف حکومت متمایل به اخوان المسلمین درترابلس ازخلیفه حفتر ژنرال سابق حمایت و کودتا کردند اما شکست خوردند و در غرب لیبی وی را حاکم کردند.
بدین ترتیب امارات و رژیم سعودی در کنار حکومت مشروع طرابلس، یک حکومت غیر مشروع واما تاثیر گذاردرصحنه سیاست کشور لیبی را بوجود آوردند. قدرتهای منطقه ای و بین المللی از وضعیت بحرانی و بی ثباتی در جغرافیای عرب استفاده کرده و در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت و باعث تشدید و تعمیق بحران و ناامنی شده اند.
دولتهای خارجی در کشورهای عربی در جهت منافع و دیدگاه های خود عمل کرده و جغرافیای عرب را تحت کنترل خود درآورده اند. رژیم ترامپ در خاورمیانه نقش وزنه های سنگین از لحاظ نظامی را به کناری نهاده و با استفاده از عربستان سعودی و امارات عربی متحد در حال برقراری نظم نوین در خاورمیانه است و این سیاست اجرائی آمریکا بیش از پیش خاورمیانه را دچار بی ثباتی و بحران خواهد کرد.
امارات عرب متحد و عربستان سعودی که به عامل بی ثباتی سیاسی و نا امنی منطقه تبدیل شده اند با اسرائیلی هرگز نخواسته است به یک دولت عادی تبدیل شود نخواهند توانست یک اتحاد پایدار برای برقراری نظم جدید در خاورمیانه دست یابند. بعد ازقتل خونخوارانه جمال خاشقخی روزنامه نگار سعودی، مشروعیت و ثبات کشورهای منطقه متحد رژیم ترامپ کاملا زیر سوال رفته است.