پشت پرده آشوب های خاورمیانه چه کسی است؟

    کد خبر :437876

معامله قرن به معني اشغال و واگذاري کامل سرزمينهاي فلسطين به دولت اسرائيل با حمايت رژيمهاي عرب منطقه نظيررژيم پادشاهي سعودي و امارات عربي متحد و تضمين موجوديت و امنيت کامل اسرائيل است.

به گزارش نامه نیوز، رژيم ترامپ نقش وزنه هاي سنگين از لحاظ نظامي را در خاورميانه به کناري نهاده و با استفاده از عربستان سعودي و امارات عربي متحد در حال برقراري نظم نوين در خاورميانه است و اين سياست اجرائي بيش از پيش خاورميانه را دچار بي ثباتي و بحران خواهد کرد.

دو دولت انگليس و فرانسه بعد از جنگ جهاني اول با امضاء قراردادپنهان سايکس پيکو در سال 1916 «نظام عثماني»را نابود و اراضي عربي را بين خود تقسيم کردند. مبارزات استقلال طلبانه و دست یابی آنها به استقلال عربها بسيار طول کشيد و کشورهاي کوچک خليج فارس در سال 1971 ميلادي به استقلال دست يافتند و بر روي نقشه جهان ظاهر شدند. اما اين موجوديت دولتها واقعي و طبيعي نبود و دولتهاي مصنوعي هستند. بعد از جنگ جهاني دوم اتحاد جماهير شوروي بر برخي از کشورها سلطه پيدا کرد اما کشورهاي منطقه(خليج فارس) تحت حاکميت امريکا درآمدند و مستعمره شدند. آمريکا بعد از جنگ سرد تلاش کرد که براي حل مسئله فلسطين قراردادهائي نظير اوسلو را بر منطقه تحميل کند. اما شکست خورد.

پشت طرحهای اسرائیل کیست؟

ترامپ که سياستي خارج از ساختار سنتي و ذهنيت دولت آمريکا را اجرا مي کند، همراه با اسرائيل براي ايجاد و برقراري نظم نوين در خاورميانه به تلاش خود ادامه مي دهد. آمريکا براي تحقق اهداف خود درخاورميانه مراکز وزين و مهم در جهان عرب را کناري نهاده و رژيم پادشاهي سعودي و امارات را متحد خود در منطقه اعلام کرده است .

ترامپ با گرايشات سياسي خاص خود متفاوت با روساي جمهور سابق آمريکا براي حل مسئله فلسطين و اسرائيل سياست جديدي را در پيش گرفت. ترامپ دامادش جرالد کوشنر(يهودي ارتودوکس افراطي) را مسئول تدوين طرح نهائي صلح فلسطين و اسرائيل انتخاب کرد. کوشنر نيز طرح معامله قرن را طراحي و ارائه داد. جزئيات اين طرح در آينده اعلام خواهد شد.

بر اساس طرح معامله قرن، قدس شرقي و کناره باختري رود اردن از فلسطينها پاکسازي خواهد شد و در شبه جزيره سينا و غزه يک دولت فلسطيني ساختگي و کاملا وابسته به قدرتهاي خارجي تاسيس خواهد شد و بدين ترتيب موجوديت و امنيت اسرائيل کاملا تامين و تضمين خواهد شد.

جرالد کوشنر يک صهيونيست افراطي و مشاور عالي و داماد ترامپ است. انتخاب يک يهودي صهيونيست افراطي نظيرجرالد کوشنربراي تدوين طرح صلح فلسطين و اسرائيل، سياست حمايتي دولت آمريکا از اسرائيل را بيش از پيش تقويت کرده است.

معامله قرن به معني اشغال و واگذاري کامل سرزمينهاي فلسطين به دولت اسرائيل با حمايت رژيمهاي عرب منطقه و تضمين موجوديت و امنيت کامل اسرائيل است. در مقابل اين معامله ، آمريکا و اسرائيل موجوديت رژيمهاي عربي کاملا ضد مردمي و بيگانه با مردم را حفظ خواهند کرد.

جرالد کوشنر براي حفظ پايدار طرح اجرائي خود در منطقه خاورميانه اتحادهائي متشکل از سياستمداران عرب وابسته به قدرتهاي خارجي و حريص را گرد هم آورده وتلاش مي کند که مسائل و موانع پيش رو در مقابل طرح معامله قرن را رفع کند.

در مرکز اتحاد منطقه اي مورد نظر کوشنر وليعهد امارات و محمد بن سلمان وليعهد رژيم عربستان سعودي قرار دارد و بحرين و مصر و اردن نيز از حاميان اين طرح هستند. رژيمهاي حاکم بر عربستان ، امارات، مصر و اردن متعهد شده اند که براي حفظ موجوديت خود همه طرحهاي تل آويو و واشنگتن در منطقه را اجراء کنند.

آمريکاي تحت حاکميت ترامپ به بهره برداري از تفرقه بين کشورهاي عربي وبا کسب حمايت امارات و عربستان سعودي همه نظريه ها و طرحهاي اسرائيل را پذيرفت و در حال اجراي آنها در منطقه است. ترامپ بدون توجه به اعتراضات مردم جهان سفارت آمريکا را از تل آويو به قدس يکپارچه و متحد منتقل کرد. آمريکا از برخي از نهادهاي سازمان ملل متحد که حامي اراضي فلسطين و مردم فلسطين هستند خارج شد. آمريکا درباره قطعنامه سازمان ملل متحد درباره تپه هاي(بلنديها) جولان سوريه که از سال 1967 تا کنون تحت اشغال اسرائيل است، به همراه اسرائيل راي منفي داد. رژيم ترامپ و رژيم اسرائيل در سياست اجرائي خود در منطقه همه نهادهاي بين المللي و حقوق بين المللي را ناديده گرفته و پايمال مي کند. امارات عرب متحد و رژيم آل سعود نيز با تکيه به حمايتهاي ترامپ جسورتر و گستاختر عمل کرده و مدعي شرکت در ايجاد نظم جديد در منطقه هستند.

عربستان و امارات در کنار اسرائیل

امارات امکانات مالي و پولي سرشارخود را براي دخالت دربحرانهاي منطقه اي و پيشگيري از برقراري نظامهاي دموکراتيک وسرکوب مطالبات برحق و آزاديخواهانه ملتهاي منطقه اختصاص داده است. امارات از يک سو سربازان مزدور و شبه نظامي را استخدام کرده و در امور داخلي کشورهاي يمن، سومالي و ليبي دخالت مي کند و ازسوي ديگر عليه ترکيه و قطر و جريانات سياسي و اسلامي متفاوت با دیدگاه های و نظریات خود نظير اخوان المسلمين سياست دشمني و محاصره را در پيش مي گرفته است. رژيم پادشاهي سعودي که قبلا محافظه کارانه و ایستاگرا عمل مي کرد، اکنون در منطقه سياست تهاجمي و مداخله گرايانه درامور کشورهاي منطقه را دنبال و بحرانها را عميقتر و گسترده تر مي کند.

همه کارشناسان سياست منطقه اي مي دانند که در منطقه خاورميانه بدون شرکت مصر جنگ، بدون سوريه صلح و بدون شرکت عربستان عادي سازي و برقراري ثبات در منطقه بوجود نخواهد آمد. کودتاي نظامي السيسي در مصر، قدرت جنگي اين کشوررا نابود و مصر به يک کشور وابسته اقتصادي و سياسي به قدرتهاي منطقه اي و بين المللي تبديل شد. وضعيت مصر بيش از پيش شکننده تر شده است.

عربستان سعودي نيز با حاکميت يک فرد بي تجربه و حريص و سلطه طلب، سنت سياست محافظه کارانه اش را ترک کرد و سياست مداخله گرايانه را در منطقه در پيش گرفت و در بحران يمن دخالت کرده و با ايران جنگ نيابتي را آغاز کرد. حملات نظامي رژيم سعودي در يمن باعث کشته شدن ده هاهزارنفر انسان بيگناه در يمن شد و ميليونها نفر انسان نيز دچار گرسنکي و قحطي و بيماري شدند.

تعداد زيادي از کشورها نيز به علت نقض حقوق بشر در يمن در نتيجه حملات نظامي رژيم سعودي عليه عربستان سعودي تدابيري اتخاذ کرده اند. رژيمهاي عربي متحد ترامپ، قطر را که سياست اصلاح طلبانه با همراهي ترکيه در منطقه را دنبال مي کند مورد هجوم قراردادند و تحریم ومجازات کردند.

اما قطر با حمايت ايران و بخصوص ترکيه، محاصره امارات و سعودي ها را درهم شکست. سياست تهاجمي و حملات نظامي امارات و رژيم سعودي درخليج فارس سياست سنتي اتحاد سياسي و اقتصادي منطقه را نابود کرد. عمان و کويت نيز در کنار قطر قرار گرفتند و در سياست تهاجمي امارات و سعوديها شرکت نکردند و بي طرفي خود را حفظ کردند. امارات و پادشاهي سعودي تلاش مي کردند که شورشهاي بهارعربي را از منطقه خليج فارس دور کرده و ثبات منطقه اي را حفظ کنند. اما بدست خود شوراي همکاري خليج را متلاشي و بحران را به منطقه خليج فارس وارد کردند.

امارات و عربستان سعودي در بحران ليبي دخالت کردند و به عامل تجزيه اين کشور تبديل شدند. آنها براي تضعيف حکومت متمايل به اخوان المسلمين درترابلس ازخليفه حفتر ژنرال سابق حمايت و کودتا کردند اما شکست خوردند و در غرب ليبي وي را حاکم کردند.

بدين ترتيب امارات و رژيم سعودي در کنار حکومت مشروع طرابلس، يک حکومت غير مشروع واما تاثير گذاردرصحنه سياست کشور ليبي را بوجود آوردند. قدرتهاي منطقه اي و بين المللي از وضعيت بحراني و بي ثباتي در جغرافياي عرب استفاده کرده و در امور داخلي کشورهاي منطقه دخالت و باعث تشديد و تعميق بحران و ناامني شده اند.

دولتهاي خارجي در کشورهاي عربي در جهت منافع و ديدگاه هاي خود عمل کرده و جغرافياي عرب را تحت کنترل خود درآورده اند. رژيم ترامپ در خاورميانه نقش وزنه هاي سنگين از لحاظ نظامي را به کناري نهاده و با استفاده از عربستان سعودي و امارات عربي متحد در حال برقراري نظم نوين در خاورميانه است و اين سياست اجرائي آمریکا بيش از پيش خاورميانه را دچار بي ثباتي و بحران خواهد کرد.

امارات عرب متحد و عربستان سعودي که به عامل بي ثباتي سياسي و نا امني منطقه تبديل شده اند با اسرائيلی هرگز نخواسته است به يک دولت عادي تبديل شود نخواهند توانست يک اتحاد پايدار براي برقراري نظم جديد در خاورميانه دست يابند. بعد ازقتل خونخوارانه جمال خاشقخي روزنامه نگار سعودي، مشروعيت و ثبات کشورهاي منطقه متحد رژيم ترامپ کاملا زير سوال رفته است.

0
نظرات
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نظرات حاوی الفاظ و ادبیات نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید