پشتپرده ماجرای تلخ صابر کاظمی فاش شد

ماجرای پرحاشیه «صابر کاظمی» ستاره تیم ملی والیبال ایران، از یک جلسه انضباطی در مرداد ۱۴۰۳ آغاز شد؛ جلسهای که سرنوشت یکی از بااستعدادترین بازیکنان کشور را تغییر داد.
در آن روز، کمیته انضباطی فدراسیون والیبال به دلیل عدم حضور کاظمی در تمرینات تیم ملی، بدون اطلاع رسمی، حکم دو سال محرومیت او از تمامی رقابتها را صادر کرد. صابر در جلسه دفاعیه خود از بیماری پدر و مشکلات خانوادگی گفت، اما توضیحاتش پذیرفته نشد.
چند روز بعد، در جلسه تجدیدنظر و با میانجیگری فرهاد قائمی و میلاد تقوی، راهی برای بازگشت او گشوده شد. کاظمی پذیرفت با انجام خدمات اجتماعی در مناطق محروم گلستان و پرداخت مبلغی برای توسعه والیبال این استان، محرومیتش تعلیق شود.
اما این پایان ماجرا نبود. پس از بازگشت به میادین، قراردادهای داخلیاش لغو شد و در نهایت به تیم الریان قطر پیوست. هنوز مدت زیادی از حضورش در قطر نگذشته بود که ناگهان خبر به کما رفتن او منتشر شد؛ خبری شوکهکننده که با روایتهای ضدونقیضی همراه بود — از برقگرفتگی و سکته تا ضربه مغزی.
باشگاه قطری هیچ فیلمی از حادثه ارائه نکرد و گفت دوربینها در زمان وقوع حادثه خراب بودهاند. هنوز هیچ روایت رسمی و شفافی از آنچه بر صابر گذشته منتشر نشده است.
در میانهی این ابهامها، برخی به میلاد تقوی حمله کردند، اما نزدیکان فدراسیون تأکید دارند او نه آغازکننده ماجرا بود و نه بیتفاوت؛ بلکه کسی بود که برای بازگرداندن عدالت تلاش کرد و مانع حذف کامل بازیکن از والیبال شد.
اکنون، پرسش اصلی همچنان بیپاسخ مانده است:
چطور گزارش «غیبت بدون اطلاع» برای بازیکنی ثبت شد که گفته میشود وضعیت پدر بیمارش را به اطلاع رسانده بود؟
و چرا همان افرادی که در زمان صدور حکم سکوت کردند، امروز نقش «دلسوز» را بازی میکنند؟
صابر کاظمی، امروز نمادی از قربانی شدن یک استعداد در میان بیتدبیریها و تصمیمهای عجولانه است؛ بازیکنی که سقوط نکرد — بلکه سقوطش رقم زده شد.











