پسلرزههای ضربه مهیب اوکراین به اعتبار کرملین؛ چرا پوتین ناگهان فرمان تغییر دکترین هستهای داد؟
کمتر از یک ماه پس از حمله غافلگیرانه اوکراین به روسیه که تهدیدهای هستهای مکرر مسکو را به سخره گرفت، کرملین این هفته اعلام کرده است که قصد دارد دکترین هستهای خود را بازنگری کند. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه در مصاحبهای در اول سپتامبر تایید کرد که روسیه در حال اصلاح دکترین خود در مورد استفاده از سلاحهای هستهای است، در حالی که غرب را به دامن زدن به «تشدید» جنگ با اوکراین متهم کرد.
دکترین هستهای فعلی روسیه توسط ولادیمیر پوتین در سال 2020 تنظیم شد. این دکترین بیان میکند که فدراسیون روسیه این حق را برای خود محفوظ میدارد که از سلاحهای هستهای در پاسخ به حمله هستهای استفاده کند یا اگر «موجودیت کشور در معرض تهدید قرار گرفته باشد». در حالی که عملاً هیچ شانسی وجود ندارد که جنگ فعلی باعث ایجاد هیچیک از این بندها شود، اما این امر مانع از آن نشده است که پوتین از زمان شروع تهاجم گسترده روسیه در تهدیدهای منظم تهدیدهای هستهای شرکت نکند.
به گزارش آتلانتیک، جسارت اتمی دیکتاتور کرملین به محض عبور تانکهای روسی از مرز اوکراین در ساعات اولیه 24 فوریه 2022 آغاز شد. پوتین در سخنرانی عمومی خود با اعلام تهاجم به رهبران غربی هشدار داد که هرگونه تلاش برای مداخله منجر به عواقبی خواهد شد: «که در تمام تاریخ خود ندیدهاید.» سه روز بعد، او با قرار دادن نیروهای هستهای روسیه در حالت آمادهباش، تهدید خود را به مرحله اصلی رساند.
این موضع اولیه درباره سلاحهای هستهای لحن کرملین را برای کل دوران تهاجم شکل داد. پوتین و سایر مقامات کرملین به طور معمول به تهدیدات هستهای پنهان در تلاشی آشکار برای تضعیف حمایت غرب از اوکراین متوسل شدند. در سپتامبر 2022، زمانی که پوتین برای الحاق بخشهای وسیعی از اوکراین آماده میشد، مستقیماً به زرادخانه هستهای گسترده کشورش اشاره کرد و قول داد که از «همه ابزاری که در اختیار داریم» برای دفاع از فتوحات روسیه استفاده کند. او گفت: «این یک بلوف نیست.»
استفاده روسیه از باجگیری هستهای به طور گسترده به عنوان عملی بدون ملاحظه محکوم شده است، اما نمیتوان از این واقعیت فرار کرد که در برابر رهبران غربی ریسکگریز بسیار مؤثر بوده است. از فوریه 2022، تهدیدات هستهای مسکو به فرهنگ مدیریت تشدید تنش در پایتختهای غربی دامن زده است که به طور مداوم جریان تسلیحات به کیف را محدود کرده و منجر به اعمال محدودیتهای پوچ بر حق اوکراین برای دفاع از خود شده است. در واقع، توانایی پوتین در ارعاب غرب مسلماً بزرگترین موفقیت او در کل جنگ بوده است.
در حالی که رجزخوانی اتمی کرملین به وضوح علیه غرب موثر بوده است، تأثیر بسیار کمتری در کیف داشته است. در طول جنگ، اوکراین بارها آمادگی خود را برای اثبات بلوف پوتین نشان داده است و نسبت به عبور از خطوط قرمز روسیه تقریباً بیتوجهی کامل نشان داده است.
در اواخر سال 2022، پوتین اعلام کرد که مرکز استان خرسون اوکراین «برای همیشه» به روسیه پیوسته است. تنها چند هفته بعد، اوکراین این شهر را آزاد کرد. حاکم روس به جای فشار دادن دکمه هستهای خود، دستور داد تا نیروهای شکست خورده از رودخانه دنیپرو عقبنشینی کنند. به طور مشابه، هنگامی که اوکراین هشدارهای متعدد مسکو را نادیده گرفت و حدود یک سوم کل ناوگان دریای سیاه روسیه را غرق کرد یا به طور جدی به آن آسیب رساند، جرقه جنگ جهانی سوم را آغاز نکرد. برعکس، پوتین بی سر و صدا به کشتیهای جنگی باقیمانده خود دستور داد تا از کریمه خارج شوند تا در امنیت نسبی بنادر روسیه باشند.
جدیترین ضربه به اعتبار تهدیدات هستهای کرملین در هفتههای اخیر با حمله مرزی اوکراین به منطقه کورسک روسیه وارد شده است. اوکراین با حمله به روسیه از قرمزترین خطوط قرمز پوتین عبور کرده است. و با این حال، یک بار دیگر، پوتین تصمیم گرفت که تنش را تشدید نکند. او به دور از راه اندازی آرماگدون هستهای، فعالانه به دنبال کم اهمیت جلوه دادن تهاجم اوکراین بوده و از آن به عنوان «تحریک آمیز» یاد میکند. و تظاهر میکند که اولین اشغال خارجی خاک روسیه پس از جنگ جهانی دوم چیزی غیرعادی نیست.
واکنش ضعیف پوتین به حمله اوکراین به روسیه بدون توجه نمانده است. به ویژه ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، از این واکنش ضعیف استفاده کرده و خواستار پایان دادن به همه محدودیتها در استفاده از سلاحهای غربی در داخل روسیه شده است. زلنسکی با اشاره به یک شهر روسی در استان کورسک که در حال حاضر تحت اشغال اوکراین است، اظهار داشت: «کل مفهوم ساده و توهمی خطوط قرمز روسیه، که در ارزیابیهای جنگ در میان برخی از شرکای ما حاکم بود، در این روزها در نزدیکی سودژا فرو ریخته است.»
به نظر میرسد مقامات کرملین نیز این خطر را تشخیص دادهاند و بدون شک کاملاً آگاه هستند که تهاجم اوکراین به روسیه باعث شده است که تهدیدات هستهای آنها بیش از پیش تو خالی به نظر برسد.
این قطعاً علاقه فعلی آنها به بازنگری در دکترین هستهای روسیه را توضیح میدهد. هنوز مشخص نیست که این بازنگریها چه شکلی ممکن است داشته باشند، اما به نظر میرسد میتوان فرض کرد که هرگونه تغییر آستانه استفاده از سلاح هستهای را کاهش میدهد و با دقت کالیبره میشود تا عامل ترس را مجدداً ایجاد کند و پیام بازدارندگی بدون ابهام را به متحدان اوکراین ارسال کند. اگر رهبران غربی سرانجام در برابر این باجگیری هستهای نایستند و نشان ندهند که دیگر تحمل قلدری را ندارند، عواقب آن میتواند فاجعهبار باشد.
عادی سازی تهدیدات هستهای توسط روسیه بیسابقه است و بزرگترین چالش برای امنیت بینالمللی از زمان پایان جنگ سرد است. اگر رهبران غربی اجازه دهند تهدیدات هستهای پوتین در اوکراین به نتیجه برسد، او از همان تاکتیکها علیه سایر قربانیان استفاده خواهد کرد. این الهام بخش دیگر رژیمهای خودکامه نیز خواهد بود. در همین حال، دیگران به انفعال غرب توجه خواهند کرد و به این نتیجه خواهند رسید که آنها دیگر بدون سلاح هستهای ایمن نیستند. در عرض چند سال، جهان ممکن است با یک مسابقه تسلیحاتی هستهای مواجه شود که دههها پیشرفت منع گسترش سلاحهای هستهای را خنثی میکند و عصر خطرناک جدیدی از روابط بینالمللی را آغاز میکند که در آن چشمانداز جنگ هستهای دیگر غیرقابل تصور نیست.
به گزارش اکوایران، تنها راه برای جلوگیری از این سقوط فاجعه بار به سمت ناامنی هستهای، توقف روسیه در اوکراین است. در دو سال و نیم گذشته، ترس غرب از تشدید تنش، قویترین سلاح پوتین بوده است. زمان خلع سلاح او فرا رسیده است.