پزشکان محترم! از برج عاج پایین بیایید لطفاً
شاید وقت آن رسیده باشد که برخی از خانمها یا آقایان پزشک از برج عاج خود پایین بیایند. پایین که آمدید کارت خوان نیز فراموش نشود. تکنولوژی جلوههای مختلفی دارد. یکی اشعۀ لیزر است و دیگری تماس اینترنتی با آن سوی دنیا و البته استفاده از کارت خوان. دستان حاذقتان را به اسکناسهای آلوده نیالایید. بگذارید بیماران کارت بکشند!
به گزارش بازتاب، مهرداد خدیر در ادامه عصر ایران نوشت: در میان خوانندگان مطالب خود در طول این همه سال چند پزشک نامدار را میشناسم که هر از گاهی لطف خود را با پیام محبت آمیزی ابراز میکنند.
تازه اینها کسانیاند که میشناسم حال آن که قطعاً شمار آنان بر پایۀ برآورد شغل و تحصیل مخاطبان فراتر از این افراد است. این را در همین آغاز آوردم تا بگویم به خاطر این بزرگواران و نیز به دلیل حساسیتهای اطبای محترم در قبال انتقادات، مصلحتسنجی ایجاب میکرد سراغ موضوعات مرتبط با پزشکان نرویم اما مصلحتسنجی کار سیاستمداران است (بگذریم که ماههاست درگیر و دار تشخیص یک مصلحت مرتبط با اقتصاد و سیاست ماندهاند). از این رو بیان حقیقت را بر مصلحت شخصی ترجیح میدهم و صریح و روشن نکاتی را با این قشر فرهیخته در میان میگذارم.
اما اگر قرار باشد به پزشکان نپردازیم چون دوستانی میرنجند، به طریق اولی دربارۀ سیاستمداران نیز نباید بنویسیم که جدای رنجش، گاهی میتوانند کاری هم دست آدم بدهند!
یا دربارۀ آموزش و پرورش ننویسیم چون تا نقدی به معلمان معطوف شود بحث قداست شغلی به میان میآید و قس علی هذا و این حکایت ادامه مییابد.
موضوع پزشکان به سه دلیل در جامعه و رسانهها مطرح و بحثانگیز شده است.
اول: سخنان رئیس جمهوری در جلسهی رأی اعتماد به وزیر بهداشت و درمان بود. آنجا که گفت: «در ایران پزشک را طوری تربیت میکنیم که تزریق آمپول را دونِ شأن خود میداند. در کشورهای پیشرفته، جراح، خود بیمار را به دستشویی میبرد، زخم او را میشوید اما پزشکان ما فکر میکنند تافتهی جدا بافته هستند. این نگاه باید در دانشکدههای پزشکی اصلاح شود. دانشکدههای پزشکی باید متحول شوند. این مهمترین وظیفه وزیر جدید بهداشت است.»
موضوع دوم اظهارات چند نمایندۀ مجلس درباره تصویب الزام استفاده پزشکان از دستگاه کارتخوان به منظور کنترل درآمد پزشکان از نظر مالیاتی است خصوصاً کارانههای نظام سلامت که مالیات آنها دریافت نشده است.
سومی هم این است که نمایندگان مجلس در جلسه اول اسفندماه مالیات ۱۰ درصدی را به این صورت تصویب کردند: «مراکز درمانی اعم از دولتی و خصوصی و عمومی و نیروهای مسلح و خیریهها موظفند ۱۰ درصد حقالزحمه یا حقالعمل پزشکی را که به موجب دریافت وجه صورتحسابهای ارسالی به بیمهها و یا نقدی از طرف بیمار پرداخت میشود به عنوان علیالحساب مالیات کسر کنند و به نام پزشک مربوط تا پایان ماه بعد از صدور صورتحساب به حساب سازمان امور مالیاتی واریز کنند.»
جالب این که تنها ۲۷ نماینده از ۲۱۷ نمایندۀ حاضر مخالفت کردند و ۱۰ نماینده هم رأی ممتنع دادند و با ۱۴۶ رأی به تصویب رسیده است.
حالا پزشکاناند و اعتراض و جالب این که جنس اعتراضات، تأیید کننده همان سخن رئیس جمهوری است که برخی از پزشکان خود را تافته جدا بافته میدانند.
به این بهانه و با احترام به پزشکانی که برای سلامت مردم میکوشند و مالیات خود را هم میپردازند میتوان این نکات را یادآور شد:
۱. در برخی کانالها به رئیس جمهوری خرده گرفتهاند که چرا گفتهاند پزشکان باید کارهای خدماتی را هم انجام بدهند؟ حتی یک جا دیدم که نوشتهاند آقای رئیس جمهور گفته جراح، جارو بکشد! کی اما چنین سخنی گفته؟!
نطق رئیس جمهور در روز رأی اعتماد به دکتر سعید نمکی مستقیماً پخش میشد و همه هم شنیدهاند و در دسترس است. کجا گفته است جارو بکشند؟! جملات، همان است که نقل شد و به نحوۀ «پرورش پزشک» انتقاد شده و چون دولت با دانشگاههای تحت پوشش وزارت بهداشت، پزشک تربیت میکند به شیوه تربیتی انتقاد میکند و خواستار اصلاح نگاه میشود و ربطی به پزشکان و جراحان کنونی ندارد و آیندگان باید اعتراض کنند و آیندگان نیز هنوز نیامدهاند.
۲. در کشورهای پیشرفته که شماری از پزشکان صاحبان درآمدهای بالا زیاد به آنها رفت و آمد میکنند و بعضاً اهل و عیال را به آن سامان فرستادهاند پزشک هم یک نیروی خدماتی است. چون خدمات سلامت ارائه میدهد. چنان که پلیس، خدمات امنیت و روزنامهنگار، خدمات اطلاع رسانی و معلم، خدمات آموزشی.
از ابتدا و حین آموزش و تربیت نیرو یاد میگیرند که نیروی خدماتیاند و باید خدمات بدهند.
۳. ۴۰ سال پیش و از جمعیت ۳۵ میلیونی ایران ۱۵ هزار نفر پزشک بودند و حالا با افزایش جمعیت به ۸۰ میلیون نفر ۱۵۰ هزار پزشک داریم. این جمعیت در این چند دهه پرورش یافتهاند و مطالبۀ مالیات از درآمد نیرویی که تربیت کردهاند، گزاف نیست و اتفاقاً همین که صدایشان درآمده نشان میدهد انگارۀ تافته جدا بافته بودن درست است.
۴. از پزشکان منتقد و محترم میتوان پرسید زشت نیست یک متخصص زبردست چشمپزشکی در مطب خود بساط عینک فروشی راه بیندازد؟ خود پزشکان نباید احترام خود را نگاه دارند؟ یا متخصص دیگر که به داروخانهای در همان ساختمان ارجاع میدهد.
۵. پزشکان محترم میدانند یا نمیدانند که به موجب مصوبه هیأت وزیران یک پزشک عمومی باید ۱۵ دقیقه و پزشک متخصص باید ۲۰ دقیقه و پزشک فوق تخصص ۲۵ دقیقه صرف ویزیت بیمار کند؟
اگر میدانند چرا رعایت نمیکنند؟ پزشکان محترمی که بحث تعرفه را مهمتر از مالیات میدانند آیا بابت ویزیت ۶۰ هزار تومانی ۲۵ دقیقه وقت میگذارند؟
دوستی میگفت در مطب پزشکی از آقای دکتر پرسیدم درباره دارویی که تجویز کرده بودید در اینترنت خواندم عوارض بدی دارد. درست است؟ میگفت پزشک نگاه عاقل اندر سفیهی به من انداخت و سکوت کرد و بعد به طعنه گفت چرا به مطب من آمدید؟ از روی همان سایت خودتان را درمان میکردید!
پاسخ دادم: من ۶۰ هزار تومان ویزیت دادهام و یک ربع باید به من خدمات بدهید و پاسخ پرسش و ابهام من کمترین حق من است. آقای دکتر برآشفت و ترجیح دادم از مطب او خارج شوم و البته ویزیت را پس گرفتم!
۵. در این که پزشکان زمان بیشتری را صرف تحصیل میکنند تردیدی نیست. در این که یک جراح باید درآمد بیشتری داشته باشد نیز. اما چند برابر یک پرستار؟ ۵ برابر، ۱۰ برابر یا ۱۰۰ برابر؟
مالیات چه؟ باید بدهند یا نه؟
حالا اگر کسی بگوید نسبت معقولی بین درآمد پزشک و بخشهای دیگر تیم سلامت و بهداشت برقرار باشد یا بگوید وقتی وانتی انار فروش کارتخوان دارد شما هم کارتخوان داشته باشید یا بگوید آقای چشمپزشک! شما که ماهرانه و حاذقانه عمل جراحی آب مروارید و آب سیاه را انجام میدهید و بینایی ما را بهبود میبخشید و گاهی نجات میدهید یا بازمیگردانید شأن شما اجل از عینکفروشی است و عینکفروشان برای خودشان صنف و راستۀ جداگانهای دارند به مقام شامخ اطبا اهانت کرده است؟!
۶. برخی پزشکان و جراحان محترم میل وافری به انحصار تمام خدمات سلامت در کف با کفایت خود دارند. مثلاً خود را متولی طب سوزنی و هیپنوتیزم هم میدانند و همه این کارها باید تحت نظارت یا کفالت یک پزشک باشد. حال آن که در کشورهایی چون کره جنوبی این همه انحصار وجود ندارد. این بحث البته تخصصی است اما آیا صرف نام یک دکتر عمومی رافع همه خطرات احتمالی است و همه باید زیر بیرق یک پزشک که چه بسا تخصصی در آن زمینه ندارد فعالیت کنند؟
۷. مورد دیگر این است که قبل از عملهای جراحی چنان امضا و موافقت میگیرند که عملاً امکان شکایت و پیگیری بعدی باقی نمیماند و جالب این که به آمار کاهش شکایت هم میبالند. گاه بیمار در حال تعویض لباس و انتقال به اتاق عمل است که همراه او باید برگههای مختلف را در وضعیت هیجانی امضا کند. این را هم بگوییم اهانت به مقام شامخ پزشکان است؟
۸. اگر همین حالا اینترنت دفتر ما قطع شود آیا منِ نویسنده امکان انتشار این مطلب را دارم؟ اگر برق قطع شود چطور؟ پس این گونه نیست که موفقیتهای ما منحصر به خود ما باشد. یک مجموعه فعالیت میکند. درست است که عمل لیزیک چشم را به نام پزشک میشناسیم اما این کار با استفاده از مدرنترین و حیرتآورترین فناوریها انجام میشود. برخی از رفتارها و گفتارهای پزشکان اما به گونهای است که انگار از بای بسم الله تا تای تمّت، کار خودشان است و تکنولوژیای که هیچ نقشی در رواج آن ندارند، بی اثر است. شاید لازم باشد که از حرفههای مرتبط هم یاد شود تا این تصور اصلاح شود.
جان کلام اما این است:
ضمن احترام به پزشکانی که سلامت را به ما اهدا میکنند و در بیمارستانهای دولتی با حقوق عادی یا خصوصی با کمتر از برخی واجدان درآمدهای کلان و صاحبان سهام خدمت میکنند و نیز آنان که مزد تخصص خود را میگیرند و مالیات هم میپردازند، جان کلام سه نکته است:
اول: رئیس جمهوری خواستار اصلاح نوع تربیت پزشکان در دانشکدههای پزشکی شده تا در آینده شاهد باشیم و هیچ جارویی دست هیچ جراحی نداده تا اسباب نگرانیشان باشد. با احترام به کارگران شریفی که مسیر قدوم مبارک پزشکان را جارو میکشند البته!
دوم: اگر درآمد دارند چرا مالیات نپردازند؟ نفتمان را نمیخرند یا باید التماس کنیم بخرند. دولت و اداره مملکت اما پول میخواهد و مالیات هم مهمترین منبع درآمدی پس از نفت است. از جراحی با ۱۰۰ میلیون درآمد ماهانه نگیرند؟ از کارگر آجرپزی بگیرند؟
سوم: پزشکی، یک کار خدماتی است. دکتریِ پزشکی هم یک دکتریِ حرفهای است. هستند و کم هم نیستند پزشکانی که استاد برجسته دانشگاه و برخوردار از پی اچ دی اند. اما همۀ پزشکان دانشمند و استاد نیستند و این حرفۀ آنهاست. مثل حرَف دیگر. انتظار ارائه خدمات از صاحب یک حرفه خدماتی و پرداخت مالیات بر درآمد گزاف نیست و جسارت به حوزه علم و دانش به حساب نمیآید.
شاید وقت آن رسیده باشد که برخی از خانمها یا آقایان پزشک از برج عاج خود پایین بیایند. پایین که آمدید کارتخوان نیز فراموش نشود.
تکنولوژی یا فناوری حیرتآور قرن بیست و یکم جلوههای مختلفی دارد. یکی اشعه لیزر است و دیگری گوشیهای هوشمند و تماس اینترنتی با آن سوی دنیا و البته استفاده از کارتخوان.
دستان حاذقتان را به اسکناسهای آلوده نیالایید. بگذارید بیماران کارت بکشند! زیاده جسارتی نیست. این احتمال را هم در نظر بگیرید اگر شما در کار و رشته خود سرآمدید ممکن است بیمار شما هم برای خود کسی باشد!
شما که اینگونه به پزشکان توهین می کنید، جای تعجب نیست. چون یک ایرانی هستید. علت عقب افتادگی شما ایرانیها هم توهین و تحقیر نخبگان مملکتتان هست. شما ایرانیها فقط توهم تمدن دارید. به خدمتگذاران خود خیانت می کنید. شما ایرانیها، همانهایی هستید که از حقوق ۵ میلیون تومانی پزشک، مالیات ۱۵ درصد مطالبه میکنید ولی فروش ۷۵ میلیونی کاسب بیسواد بازاری که حداقلش ۱۱ میلیونش سود خالص ماهانه هست، از مالیات معاف میکنید.
برای رسانه های ایران متاسفم که خبرنگاران عقده ای مثل شما (که یه روزی دلتون می خواسته مهندس و یا پزشک بشوید و حالا نشدید) در ان مقاله مینویسند.
شما که خبرنگار هستی و مثلا خیلی حالیت هست و درس خوندی (مثلا بیشتر از خیلی آدم ها دیگر) چرا وظیفه ات رو بلد نیستی انجام بدی؟ این لحن شما هست وقتی در مورد پزشک ها صحبت میکنی. چرا باید یک لاستیک فروش درآمدش بیشتر از یک لاستیک فروش دیگه باشه؟ چرا همه ی لاستیک فروش ها نباید یه نرخ مشخص داشته باشن؟ چرا یک لاستیک فروش باید از یک معلم درآمد بیشتری داشته باشه؟ به این سوال ها اگر بتونی جواب بدی میفهمی که اقتصاد چجوری کار میکنه. حالا شما بگو که آیا شما تحقیق کردی که جناب رییس جمهور در مورد بقیه ی کشور ها درست می گفت یا نه؟ راستی چرا باید پزشک ها همه یه نرخ بگیرند؟ چرا یک مقایسه از نرخ ویزیت پزشک های ایران با (امریکا و اروپا نمیخواد) کشور های همسایه نمیذارید؟ اگر شما خبرنگار درست حسابی بودی این موارد رو میذاشتی تو نوشته ات… بهتره خبرنگار های کشور از برج عاج اینکه خیلی حالیشونه و کارمون درسته بیان پایین….