پرسوناژهای نمایش عصبانی هستند؛ گفتمان موسیقی رپ هم عصبانی است
سیامک صفری در کسوت کارگردان نمایش «لامبورگینی» از استفاده موسیقی رپ در نمایش خود دفاع میکند و آن را بخشی از ارزش اجتماعی نمایش خود میداند. او میگوید پرسوناژهایش همانند موسیقی رپ عصبانی هستند.
به گزارش خبرنگاران پویا، نمایش «لامبورگینی» با حاشیه شروع شد و با حاشیه ادامه پیدا کرده است. روزی پیش از آغاز اجرا با سیامک صفری گفتوگویی ترتیب دادیم به امید دور شدن حاشیه از نمایش و به صحنه رفتن نمایش در شکل کاملش؛ اما در نهایت روز یکشنبه نمایش با قطع برق سالن توسط عامل انسانی وارد فاز توقف رفته و در نهایت طی مصاحبه مهدی شفیعی با ایلنا و شکایت گروه از سالن شهرزاد، همه چیز به رفتن حمید صفت از نمایش ختم شد تا تماشاخانه شهرزاد به پرحاشیهترین سالن این چند سال کشور مبدل شود.
با این حال فروش بلیت «لامبورگینی» دوباره از سر گرفته شده است و گویا دوباره خبری از آن حواشی نخواهد بود؛ پس فرصت مغتنم شمرده شد تا گفتگوی تسنیم با سیامک صفری، بازیگر، کارگردان و نویسنده این نمایش را در فضایی آرامتر از پیش منتشر کنیم.
***
تسنیم: چرا اینقدر دیربهدیر کارگردانی میکنید؟
سیامک صفری:کارگردانی در اولویت من نیست و من بیشتر بازیگرم. من یکوقتهایی از یک متنی خوشم میآید یا دوست دارم و یا یک موضوعی را میبینم که کسی سراغش نمیرود یا یک نگاهی که باید به آن داشت، بالاخره من دانشآموختهٔ کارگردانیم. ضمن اینکه من کنار کارگردانان خوبی بازی کردم و تجربه کردم و یادم گرفتم و یکچیزهایی در ذهن من نشسته است و به همین خاطر یکوقتهایی بنا به شرایطی که همان بحث متن یا یک فضایی که به نظرم جالب است، مثلاً خودم به عنوان کارگردان واردش میشوم.
تسنیم: شیوهٔ کارگردانی شما نزدیک به کارگردانان دیگر نیست.
سیامک صفری: من بازیگرم، روزهایی هم که با اشکان تمرین میکردیم همین مدل بود، یعنی من به اشکال میگفتم به نظرت اینطوری است؟ یعنی آن چیزی که من همیشه از معلمم یاد گرفتم، آقای دکتر علی رفیعی همیشه به ما این را میگفت و من از او یاد گرفتم که در دیالوگ، در گفتگویِ بین بازیگر و کارگردان و خلاقیتی که بازیگر از خودش نشان میدهد. در واقع این گفتگو شروع میشود و در این رابطه است که همه چیز شکل میگیرد، یعنی از پیش همه چیز در ذهن کارگردان بسته نشده است. من هم آن را یاد گرفتهام. وقتی من با اشکان کار میکردیم، اگر کسی وارد میشد میگفت دو دوست هستند یا دو تا آدم هستند که دارند درباره مسئلهای معمولی با هم صحبت میکنند. دلیلش هم این است که بیشتر بازیگرم، در این کارم هم من روی صحنه بازی میکنم.
تسنیم: من دیدم آقای خطیبی روی صحنه که بود سعی میکرد میزانسنهای خودش را پیدا کند، شما چنین تفکری دارید که بازیگر خودش را کارگردانی کند؟
سیامک صفری: من معتقدم که میزانسن به مفهومِ این نیست که بازیگر را وادار کنید. بعضی از تئاترها میتواند اینطور باشد. مخاطب دچار سوءتفاهم نشود؛ ولی من معتقدم میزانسن به این مفهوم نیست که بازیگر بگویید اینجا بایستد یا بعد از اینجا. سر این دیالوگ بیا اینجا بنشین، من معتقدم که تئاتر یک اهمیت مهمتری دارد که میتوانیم به آن بگوییم میزانسن و آن شکلگیریِ فضای نمایش است و درست روایت شدن نمایش است. در آن صورت است که شما وقتی که فضایش را میسازید بازیگر شما آنقدر لحن بازیش را و فضای نمایش را میشناسد که میتواند یکجا بنشیند و یکجا ننشیند، یعنی هیچ چیزی را برای خودش قرارداد نکند که حتماً و قطعاً، منهای بعضی جاهایی که تأکید بر آن اتفاق صحنهای است. مثلاً یکجا به دلایلی و با توضیحاتی بازیگر حتماً باید آن کار را انجام بدهد؛ چون برمیگردد به هستی آن مضمون، به آن اهمیتی که باید اتفاق بیفتد، شما نمیتوانید حذفش کنید.
تسنیم: شما برای موضوع و شکل اجرایتان میخواستید از یک نوع موسیقی استفاده کنید، چه شد که به رپ فکر کردید؟ چرا یک موسیقیدانی در دفتر موسیقی نمیتواند این را متوجه شود که رپ هم میتواند ارزشهای زیباییشناسانه داشته باشد؟
سیامک صفری: البته بگویم رفرنس صحبت من خانم صابری است که صحبت کردند. ایشان از کارگردانانی است که بسیار روی صحنه میزانسن کردند. نمایشهای مختلفی را در مقام مؤلف کارگردانیکردهاند و همیشه شاهد بودیم یکی از عناصرِ پراهمیتش موسیقی بوده است. اساساً تا هنر تئاتر هنرِ ساده بخواهیم به آن نگاه کنیم، چون یک تعریفِ مستقل دارد به نام تئاتر؛ ولی هنرِ ترکیبی است، یعنی عناصرش تشکیل شده از حوزههای مختلفِ هنری، مانند موسیقی، معماری، هنرهای تجسمی و غیره، در هر موضوعی، در لباس، آرایش بازیگر، گریم، منظر صحنه، طراحی صحنه، یعنی تمام عناصری که در حوزههای مختلفِ هنری هستند در تئاتر به کار گرفته میشوند. نبودن آنها به نوعی وقتی حذف میشوند. به عنوان انتخاب حذف میشوند، یعنی آنها هستند که کارگردان این را حذف میکند.میشود گفت کارگردان موسیقی را حذف کرده است، برای اینکه آن وجود دارد و در تئاتر وجود دارد. وقتی بازیگر روی صحنه حرکت میکند، به نوعی پارتیتورِ اجراست، نوع حرکتش، تیپ کارش، یعنی از مبانی موسیقی تئاتر بهره برده است و غیرقابلحذف است از آن. وقتی در تئاتر صحبت از ریتم میشود و لحن بازی میشود، در واقع وقتی آن اتفاق درست میافتد که دانش موسیقی روی صحنه درست به کار گرفته شود. از سوی بازیگر و حتی عناصری که روی صحنه قرار داده میشود، موسیقی در آن موج میزند.
این بحث که موسیقی یکچیز غریبه و یکچیز جداست که تئاتر دعوتش میکند به کار نیست. موسیقی در تئاتر وجود دارد. تئاتر ما یک تئاتر شهری است؛ چون دو تا آدمی است که انگار شهر آن را جارو کرده و انداخته در حاشیهٔ خودش، یعنی آدمهای ساکن در شهر؛ در واقع ویژگیش این است. به خصوص به خاطر نوع پرسوناژهایی که ما داریم. نوعش این است که برویم سراغِ یک موسیقیِ شهری. به این موسیقی رپِ زندگی شهرنشینی، آوا گفتار میگویند و مناسب بود با ساختارِ خلق این دو پرسوناژ، من نمیتوانستم بروم سراغ چیز دیگری، این دو پرسوناژ عصبانی هستند از اینکه خواب راحت ندارند، از اینکه جای راحتی ندارند، عصبانی هستند، این موسیقی هم یکوقتهایی عصبانی است، یکوقتهایی قهر میکند، در واقع یک پدیدهای است که در شهر این نوع موسیقی شکل میگیرد و بعد در همه جای دنیا هم، موسیقی خاص خودش را دارد که به این شکل خلق شدند؛ مثلاً کانتری یک نوع موسیقی است که برای یک منطقه است و آنجا شکل گرفته و پیدا شده و الآن یکی از نمونههای موسیقی است، وقتی موسیقی وجود دارد، شما نمیتوانید آن را حذف کنید یا ارزشهای آن را نبینید، آن وجود دارد، شما باید حالا تعریفش کنید، به آن شکل بدهید، میدان بدهید، آن نوع موسیقی جاهایی که میتواند نفس بکشد پیدا بکند.
ما اگر رفتیم سراغ این نوع موسیقی به خاطر اینکه در ساختار این نمایش، موسیقی تعریف میشد. میطلبید یعنی مهم است و بودنش اهمیت داشت. آقای اشکان خطیبی با آن موسیقی آشنا بود و انگار در آن زمینه کار کرده باشد. شما ندیدید صحنهٔ آقای صفت کِی اتفاق میافتد، من کاملاً دعوتم از ایشان به خاطرِ نوعِ بسته شدن این روایت است که آنجا در تمرین ما نبود که میآید دیالوگ دارد و بعد فینال نمایش ما، این کمالخواهی، این رفتن، این تغییر در ذات بشر است و آدم دوست دارد، حضور آن قلاب میشود به شخصیت اشکان، به خاطر اینکه اشکان هم از جنسِ تعریفشده و مشخصِ حمید صفت است، روی صحنه اشکان خطیبی است ولی دارد او را بازی میکند ولی بعد میآید پیوند میخورد به حمید صفتی که ما او را میشناسیم به عنوان هنرمندی که کارهایش را شنیدیم در نوعِ کاری که میکند.
تسنیم: یعنی حمید صفت زمینه اثر شما میشود؟
سیامک صفری: بله. یک ارتباطی است بین اشکان و آن پرسوناژ و شخصیتی که میآید، حمید صفت پیوند میخورد به اشکان، انگار اشکان ادامهٔ حمید صفت است و انگار حمید صفت ادامهٔ اشکان است.
تسنیم: حمید صفت بازی میکند یا نه؟
سیامک صفری: چرا نکند، من از روز اول این را شنیدم اولاً باورم نمیشد؛ چون این در حوزهٔ تئاتر است و بعد هم در جامعهای زندگی میکنیم و همه چیز دیگر تعریف شده و میشناسیم. من منظورم این بود که به پدیدههای شهری با نگاهِ شهری نگاه کنیم نه روستایی، مانند این است که مترو در شهر بزرگی مانند تهران سوار میشوید حالا بخواهید حملونقل را از نگاه دیگری، نگاه روستایی منظورم این نیست که بد است، متناسب با جغرافیای خودش تعریف پیدا میکند، ارزشهای خودش را دارد ولی جابجا شدن اینها غلط است.
تسنیم: الآن آقای شفیعی و امینی از شما حمایت میکنند؟
سیامک صفری: آقای شفیعی به عنوان رئیس مرکز هنرهای نمایشی تیم نظارت دارند، ما طبق مقرراتی که وجود دارد تقاضای بازبینی دادیم و سرِ زمانِ مشخص آنها به وعدهای که داده بودند عمل کردند، بچههای بازبینی که کارشناس هستند در این زمینه، آمدند کار را دیدند و به ما گفتند که ما کار را تأیید میکنیم، بعد داستان چیز پیش آمد.
وظیفهٔ سازمانی مرکز هنرهای نمایشی ترویج تئاتر و حمایت از تئاتر است، چون یکی از نهادهایِ مهمِ فرهنگیِ کشور ما است و در سیاستگذاری آنها هم وجود دارد، این نیست که تخریب کنند و نابود کنند و بگویند نکنید، نگویید، نمایش ندهید، تشویق میکنند و در یک گفتگوی درست همه چیز شکل میگیرد و نمایشها در همه جای تهران اجرا میشود به همین منوال است.
تسنیم: آمدن شما به یک سالن خصوصی به چه سبب بود؟
سیامک صفری: به نظر من تئاتر اهمیت دارد و تأثیر میگذارد بر وضعیت تئاتر، اینکه میگویند تئاتر منظورم سالنهای تئاتر است، به نظرم این سال پردیس، شهرزاد، سالن خوبی است یعنی از ابتدای آن به تئاتر شدنش فکر شده، سالنهای بزرگی است، حالا اگر کموکاستیهایی دارد با اجراهایی که داخل آن اتفاق میافتد احتمالاً رفع میشود ولی به نظرم سالن خوبی است و تأثیر خوبی میگذارد بر تئاتر و وضعیت ما.
تسنیم: به نظرتان تکثیر پیدا میکند؟
سیامک صفری: امیدوارم آدمهایی که سرمایه دستشان است، باور کنند تئاتر میتواند مانند بسازوبفروشی رونق بگیرد ولی من بسازوبفروشها را به تئاتر دعوت نمیکنم؛ منظورم این است که میشود آدمهایی که سرمایه دارند سرمایهگذاری کنند و کسانی که دلشان برای وضعیت فرهنگی کشور میسوزد و این کار را دوست دارند، من اگر پولدار شوم یک سالنی بهتر از این سالن ایجاد میکنم. این سالن به نسبت سالنهای دیگر بهتر است و آنها این کیفیت را ندارند ولی در اینجا به خیلی چیزها فکر شده است و به نظرم آقای قاسم جعفری کار بزرگی کرده و آفرین به او.