پایگاه آمریکایی فارن ریلیشنز ادعا کرد: ایران بازار جهانی نفت را کنترل میکند
عربستان بهویژه در برابر هواپیماهای بدون سرنشین مسلح ارزان قیمت -که با موفقیت از دفاع هوایی ارتش پادشاهی این کشور فرار کرده- آسیب پذیر است.
انقلابیون حوثی با اتکا به پشتیبانی فنی ایران -که سالها قبل در اختیارشان قرار گرفته است- برای هدف قرار دادن اماکن مهم در عربستان سعودی و متحدان آن در زمین و دریا و از جمله فرودگاهها و تأسیسات نفتی از این ظرفیت استفاده کردند.
به گزارش نامه نیوز: پایگاه آمریکایی Council on foreign relations (شورای روابط خارجی) نزدیک به وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا در مقالهای به قلم «آمی جاف» تحلیلگر این شورا، ادعا کرده است که ایران از کانالهای مختلف این توان را کسب کرده تا علیرغم تحریم بودن نفت خود این کشور، شرایط را به نحوی مهندسی کند تا قیمت نفت و بازارآن -آنگونه خود تصمیم میگیرد- هدایت شود. در این مقاله جنگ طلبان کاخ سفید نیز تلویحاً شماتت شدهاند. متنی که در ادامه میخوانید گزیدهای از این مقاله است:
ایران چگونه بازار جهانی نفت را کنترل میکند؟
حملات ناتوانکننده تابستان امسال به شرکت آرامکو و صنعت نفت عربستان، شکنندگی بازار جهانی نفت را بیش از پیش نمایان ساخت؛ حملاتی که ایالات متحده آمریکا پیشتر آن را به ایران نسبت داده و مقامات تهران را در آن متهم شمرده بود، صرفنظر از یافتن عاملان اصلی آن حملات، این واقعیت را نشان داد که چگونه برخی بازیگران جهانی ممکن است تلاش کنند از این مزیت ژئوپلیتیکی و امنیتی خود (مانند نزدیکی به شاهراه انرژی جهان) استفاده کنند. این حادثه نشان داد که نزدیکان درجه دوم و کوچک ایران هم میتوانند جریان نفت را در خاورمیانه و بسیاری از نقاط دیگر، گروگان خود کنند و میتوانند با این تهدید، عملا شرایط بازی را به نحوی تغییر دهند که روی میز مذاکره بتوانند خواستههای خود را به کرسی بنشانند.
تهدید اصلی زیرساختهای نفتی چیست؟
در سالهای اخیر، ایران همچنین متحدان نظامی و رزمندگانی در سراسر منطقه دارد که قابلیتهای موشکی، هواپیماهای بدون سرنشین مجهز و امکان عملیات مستقیم را نیز دارند. این نیروها در سراسر منطقه از افغانستان تا یمن و لبنان و عراق پراکنده هستند.
تأسیسات انرژی منطقه چقدر آسیب پذیر است؟
برخی از سیستمهای دفاع موشکی ایالات متحده مانند سیستم پاتریوت، از لحاظ نظری و روی کاغذ، میتوانند از پایگاه یا تأسیسات مختلف دفاع کنند، درحالی که برخی دیگر از این سیستمها مانند سیستم دفاع هوایی ترمینال بالا(THAAD)، صرفا میتوانند از مناطق وسیع مسطح محافظت کنند.
با این وجود، ایرانیها میتوانند با استفاده از انواع سلاحها از جمله پهپاد، جنگ الکترونیک و حملات سایبری، به تأسیسات نفتی و گازی و صنعتی منطقهای از جبهههای مختلف را تحت تاثیر شدید قرار دهند. بنابراین، محافظت از کلیه امکانات همه تولیدکنندگان منطقه بهطور همزمان، (بهویژه در عربستان سعودی) جایی که صنعت نفت رد پای جغرافیایی بزرگی دارد، بسیار دشوار است.
عربستان بهویژه در برابر هواپیماهای بدون سرنشین مسلح ارزان قیمت -که با موفقیت از دفاع هوایی ارتش پادشاهی این کشور فرار کرده- آسیب پذیر است. انقلابیون حوثی با اتکا به پشتیبانی فنی ایران -که سالها قبل در اختیارشان قرار گرفته است- برای هدف قرار دادن اماکن مهم در عربستان سعودی و متحدان آن در زمین و دریا و از جمله فرودگاهها و تأسیسات نفتی از این ظرفیت استفاده کردند.
تنها یک حمله چقدر توانست بازار را مختل کند؟
حملات و تحریکات نظامی و امنیتی در این منطقه (خاورمیانه) به خوبی میتوانند هدفمند باشند و بازار را فلج کنند. فقط یکی از حملات هماهنگ شده به مرکز فرآوری نفت خام شرکت آرامکوی عربستان در البقیق و الخریص در ماه گذشته تولید را بیش از 5.7 میلیون بشکه در روز (یا بیش از 5 درصد از عرضه کل نفت جهان) را مختل کرد. این بزرگترین ضربه به تولید نفت در تاریخ بود.
بنابر جداول موجود، جنگ اعراب و اسرائیل کمتر از 5میلیون بشکه در روز، جنگ صدام با کویت 4.5 میلیون بشکه و انقلاب ایران و جنگ هشت ساله آن تنها کمتر از 4میلیون بشکه نفت را از خط جهانی تولید نفت روزانه خارج کرده و آن را بهصورت موقت کاهش داد. این درحالی است که حمله آمریکا و ناتو به قصد ساقط کردن صدام (با آن حجم و گستردگی) تنها توانسته بود 2.5 میلیون بشکه عرضه نفت را کاهش دهد!
از نظر مقامات سعودی، خوشبختانه صنعت نفت عربستان بهدلیل وسعت نسبی، توسعه روزافزون و ظرفیت میدانی کمکی، تا حدی توانسته است از بار فشار این حمله خارج شود، اما حملات بعدی میتواند مقاومت عربستان را بهطور کامل از کار بیندازد و باعث تاخیر کامل در تعمیرات و گذرگاهها شود.
برخی مراکز آسیبپذیر مانند البقیق بهدلیل تمرکز زیاد تجهیزات حیاتی در محدوده برخی از باتریهای موشکی از پیش تعیین شده در فناوری ایران، به شدت آسیبپذیر هستند. صدمات بیشتر به البقیق میتواند روزانه میلیونها بشکه نفت خام سعودیها را برای مدتی طولانی از حالت فعال به صورت آفلاین و غیر فعال در بیاورد. این حملات میتواند شامل امارات و بحرین نیز بشود و کار را بیشتر از این برای بازار نفت دشوار سازد.
بازارها چگونه این ریسکها را هدایت میکنند؟
نفت کالایی جهانی است، بنابراین قیمتگذاری آن با عرضه و تقاضای جهانی تعیین میشود. اگر بازار نفت عربستان سعودی یا ایران از بین برود، قیمت برای مصرفکنندگان در سراسر جهان افزایش مییابد. نه فقط کاربران نفت سعودی یا ایرانی، که حتی قیمتهای بینالمللی نفت هم طی یک روز در پی حملات به عربستان سعودی 20 درصد جهش یافت! خریداران عمده نفت از آن پس با این انتظار که تعمیر تجهیزات و تاسیسات نفتی و ارسال نفت کند خواهد شد، به انتظار بازگشایی بازار میمانند و در این شرایط رکود اقتصادی بیشتر میشود. بهدلیل اینکه رشد اقتصاد جهانی در حال کند شدن است، با این اوصاف میزان مصرف نفت نیز در جهان سقوط خواهد کرد.
با توجه به اینکه در حال حاضر نفت خاورمیانه زیر 60 دلار در هر بشکه قیمت دارد، بهنظر میرسد هنوز این بازار برای این خطرات واقعی آماده نیست. با توجه به شرایط ایران، معاملهگران امیدوار هستند که تلاش های دیپلماتیک مانع از عصبانی شدن آنها و وقوع یک زیان دردناک برای صنعت نفت شود.
تحلیلگران امنیتی آمریکا معتقدند تحرکات ایران در منطقه و خلیج فارس، هشداری برای غرب بهمنظور به دست آوردن اهرمهای فشار جدید در مذاکرات بوده است. بهنظر میرسد که به غلط، معاملهگران آمریکایی این خطر تشدید کردند؛ زیرا برای ایران آسان است که بتواند برای دستیابی به برخی از اهداف در حوزه سیاست خارجی، حملات بزرگی را به زیرساختهای نفت انجام دهد.
با این حال، باتوجه به ناآرامیهای گذشته منطقه و تنشهای مداوم، غیر منطقی نیست که فکر کنید هر کنشی علیه ایران بتواند کل بازار نفت را دچار اختلالی بزرگ کند. در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق ، هر دو کشور شاهد سقوط صنایع نفتی خود بودند و سالها توانایی تولید خود را از بازارها خارج کردند. حمله عراق به کویت در سال 1990 منجر به از بین رفتن فوری میلیونها بشکه نفت در روز شد.
لذا جنگ طولانی منطقهای با ایران بهطور بالقوه میتواند بیش از دهها و صدها میلیون بشکه نفت را در روز به خطر بیندازد. با توجه به اینکه در حال حاضر قیمت نفت زیر 60 دلار به ازای هر بشکه معامله میشود، بهنظر میرسد هنوز این بازار کشش یک تنش بزرگ را ندارد.
زیان آمریکا از تشدید تنش در بازار نفت
آمریکا همچنان یک واردکننده بزرگ نفت خام خالص محسوب میشود. واردات ناخالص آمریکا در ژوئیه سال 2019 در کل هفت میلیون بشکه در روز بوده است. شاید تشدید تنش نفتی مانند جنگ اعراب در سال 1973 میلادی، بتواند تولید نفت ملی آمریکا را افزایش دهد، ولی بهدنبال یک حمله مهم در خاورمیانه (که ایران را تهدید کند) قیمتها بهشدت افزایش مییابد و باوجود افزایش تولید داخلی ایالات متحده، تنگناها در استخدام کارگران اضافی در صنعت نفت این کشور و دستمزد بالای کارگران متخصص آمریکایی از یکسو و گرانی شدید تجهیزات نفتی مختلف در آمریکا از سوی دیگر، میتواند باعث تاخیر در توان بازیابی صنعت نفت آمریکا شود. اگر این اختلال بیش از یک یا دو ماه بیشتر طول بکشد، بازارها با خطر سقوط جدی مواجه خواهند شد.
قیمت بالای بنزین در آمریکا احتمالاً باعث کاهش سبد هزینههای خانوار و خارج شدن بنزین از سبد کالای آمریکاییها شود و کندی تولید ایالات متحده و محدودیتهای صادرات از هند و چین، باعث ضربهای جبران ناپذیر میشود.
تنها خبر خوب برای آمریکاییها این است که این روزها آنان از طریق انرژی هستهای و انرژیهای تجدیدپذیر نو، توانستهاند کمتر از بحران نفتی 1973 به نفت وابسته باشند، اما این عدم وابستگی هنوز شرایط ایدهآل ندارد.
اهرمهای ایران چیست؟
واقعیت این است که آمریکا با حریف زیادهخواهی طرف نیست. در حال حاضر ایران فقط ممکن است خواستار رهایی از بخش زیادی از تحریمهای آمریکا باشد. ایرانیها درحال حاضر معتقدند که برای رسیدن به خواستههای خود باید واقعبینانه و متناسب با توان منطقهای خود چانهزنی کنند. اما شاید اگر ایران چیزی بیش از این (مانند خارج کردن کلاهکهای اتمی آمریکا از ترکیه یا خروج کامل ارتش آمریکا از عربستان و امارات) بخواهد، چنین معاملهای جوش نخورد.
موانع مهم دیپلماسی آمریکاییها چیست؟
خاورمیانه همچنان از درگیریها و اختلافات طولانی مدت رنج میبرد. جنگهای در سوریه و یمن تمام نشده و درگیری حل نشده بین اسرائیل و فلسطینیها و سایر تنشها و شورشهای منطقهای ادامه دارد. این تنشها به راحتی میتواند در مناطق نظامی شده در لبنان نیز گسترش یابد. در میان، بازیگران منطقهای و از جمله ایران، میتوانند نقش ایفا کنند.
غالباً فرض بر این است که آتشبس در یمن موجب تشدید درگیریها میان ایران و عربستان سعودی میشود، اما این فرضیه ممکن است به اثبات نرسد. خواستههای ایران در منطقه، حفظ اتحادهای اجتماعی و مذهبی این کشور و رقابت بین خود و عربستان سعودی بوده است.
با این حال، مردم ایران به سختیهای جنگ و تحریم عادت کردند و این امکان را برای یک راهحل دیپلماتیک برای سیاستمداران ایرانی فراهم است که روی میز مذاکره تنها بر سر رفاه بیشتر (و نه سایر امتیازات) چانهزنی کنند. با توجه به تاریخ پرشکوه توافق هستهای (برجام) و سطح بالای بیاعتمادی امروز ایرانیان به آمریکا، چانهزنیهای اقتصادی و امتیازات منطقهای طرفین باید بیشتر، فوریتر و محکم تر از توافق سال 2015 (برجام) باشد. این مسائل روی هم رفته ایجاد توافقی جدید با دولت مستقر آمریکا را دشوار میکند. صد البته این نیز واقعیت دارد که ناآرامیهای این روزهای نقاط مختلف جهان و شورشهای زنجیرهای، تمرکز مقامات سیاست خارجی را از ضرورت دیپلماسی با ایران منحرف و غافل نگه داشته است.